محل تبلیغات شما

درس زندگی، عشق، معرفت و تکامل در مشق عشق



بسما. الرحمن الرحیم

همگیما برای وقتی معین پا به جهان گذاشتیم و زندگی آغاز کردیم اما در لابه لای هیاهویاین دنیای زیبا بسیار توصیه شدیم که به یاد اموات باشیم و هر از چند گاهی درقبرستان حاضر شویم و علاوه بر سر زدن به رفتگان خود، دل به درس های روشن اینسرزمین تاریک و خفته دهیم. حضور در قبرستان ها به ما یادآور می شود که مسافر ایندیار هستیم و دیر یا زود باید بگذاریم و بگذریم و می آموزد که با دلبستگی ووابستگی ها سفر خویش را سخت و سنگین نکنیم؛ چرا که دنیا محل گذر است و انسان هادارایی هایشان را اعم از مال، همسر و فرزند در دنیا باقی خواهند گذاشت و خود باکوله باری از اعمال نیک و یا بد به دیدار معبود می شتابند.

ارادهی خدا فوق هر اراده ایست و عمر هر انسانی در ید قدرت الهیست. مرگ ناگزیر همه انسانها را در برمی گیرد، چه آنان که در کشور فقیر با عدم امکانات زندگی می کنند و چهآنان که در کشوری غنی در اوج رفاه و آسایش به سر می برند. اغراق نکردیم اگر بگوییمقبرستان ها جای است که تصمیم ها و انتخاب هایمان واقعی تر و سنجیده تر خواهد بود،بی گمان تصمیم و انتخاب صحیح، اعتماد به نفس انسان را بارورتر می کند و انسان رابه اهداف و نیات درستش نزدیک تر می کند.

دقتکنیم و به یاد داشته باشیم که خداوند معدن جود، سخا و رحمت است. پس اگر دردی میکشیم و یا در رنج و گرفتاری واقع شدیم یعنی باید چشم دل بگشاییم، باید قدردان نعمتها و لطف الهی باشیم و بررسی کنیم عمل یا اعمالی را که نعمتی را از ما سلب کرده ویا در مسیر غم، درد و یا سختی قرار داده است. بسنجیم و ببخشیم و یا اگر لازم بودطلب حلالیت کنیم و به جبران رفتار، کردار و یا گفتار اشتباه خود بپردازیم. دربسیاری مواقع سختی ها درهای رحمت الهی هستند که به واسطه پذیرفتن حکمت خدا و سنجشصحیح اعمال به روی ما گشوده می شوند.

مدعیعشق بر اولین امام شیعیان هستیم پس باید تاب و تحمل درد، سختی، فشار، نخوردن ها ونخوابیدن ها را داشته باشیم و با مواجهه با هر ناملایمتی لب به گله و شکایت بازنکنیم و اسیر و در بند یأس و ناامیدی نشویم. مشکلات و رنج ها هشدارهای خدا برایاصلاح و تصحیح کارنامه عمل ماست پیش از آن که در سرای باقی نتیجه اشتباهات و لغزشهای خود را ببینیم.

هوشیارباشیم و بدانیم که مطابق با فرمایش مولایمان آقا امیر المومنین (ع) چنان عاشقانهبندگی کنیم و ره پیماییم که گویا آخرین عمل در بندگی خود را انجام می دهیم و چنانامیدوارانه به آینده بنگریم که گویا عمر حضرت نوح (ع) را خواهیم داشت. چنین عبارتو جمله پر محتوایی درس سنجیده عمل کردن و همواره امیدوار بودن را رمز بندگی موفقمی داند. ما نیز که پیروی امام بر حق مولا امیر المومنین (ع) هستیم باید سرشار ازدقت نظر و هوشیاری باشیم و از ورود هر ناامیدی به درونمان به شدت جلوگیری کنیم. انسانیکه به دنبال معنویت و بندگی است باید مقاومت و مبارزه با نفس را یاد بگیرد و درددیگران را درد خود بداند و تنها به آرامش نسبی خود بسنده نکند. در این دنیا همهچیز نسبی است، ممکن است امروز بی مشکل و بدون دغدغه باشیم اما فردایی مشوش پیش روداشته باشیم.

بیشک همه ی ما در ماه میهمانی خدا روزه داری کردیم و از هر آنچه سبب ابطال روزه هایمانمی شود، دوری کردیم اما آیا در روزهای عادی که روزه نبودیم صبر و تحمل خود را درنخوردن و نیاشامیدن محک زدیم و توانستیم روی امیال خود پا بگذاریم؟

متأسفانهبودند و هستند افراد فراوانی که تنها به خاطر یک وعده غذای بهتر و یا رسیدن به جاهو مقامی والاتر نتوانستند نفس خویش را مهار کنند و تن به شهادتی دروغ دادند و زندگیخانواده ای را به ویرانی کشاندند. گاهی ایستادگی نکردن مقابل نفس فجایع و حق الناسهایی جبران ناپذیر را رقم می زند.

برخیاز صحابه رسول خدا(ص) که پس از رحلت ایشان آقا امیرالمومنین(ع) را از جانشینیپیامبر (ص) منع کردند و همچنین بسیاری از شیوخ نهروان که سر ستیز و دشمنی با مولابرداشتند از دسته افرادی بودند که نتوانستند نفس خویش را مهار کنند و بر امیال وخواهش های دنیویشان غلبه کنند.

تصورخامی است اگر فکر کنیم ما هرگز از دسته این افراد نخواهبم بود؛ چرا که همه مادشمنی آگاه و قسم خورده به نام شیطان را در کمین انسانیت خویش داریم. تنها انسانهایی می توانند ادعا کنند که قادرند نفس خویش را مهار کنند که لحظه به لحظه بهمراقبه و تزکیه نفس مشغول باشند.

قدریبه قضاوت خود بپردازیم و از قضاوت دیگران دست بشوییم. خوی و خصلت های خود را بررسیکنیم و قبل از این که قضاوت شویم خود را قضاوت کنیم تا در جرگه مومنین در بهشتالهی وارد شویم. به خود پرداختن را باید از خود شروع کرد، خودی که در خانواده، درمحیط کار و در اجتماع زندگی می کند. محیط زیست مگر تعریفی جزو محل زندگی برای تکتک ما دارد، مسئولیت پذیری و مراقبت نسبت به محیط زیست از جمله وظایفی است که میتواند از ما، خودی زیبا و متعالی پرورش دهد؛ چرا که احترام به حقوق سایرین و حرمت گذاریبر نعمات الهی در رأس وظایف ما قرار می گیرد.

یومحساب روز بزرگی است که هر آنچه آفریده شده و مورد عدم مسئولیت پذیری ما قرار گرفتهبر علیه ما شهادت خواهند داد. زمین و زمان و همه موجودات و مخلوقات الهی در هرلحظه در حمد و ستایش و تسبیح پروردگار خویش هستند و ما به عنوان اشرف مخلوقاتغافل.

آفرینشجهان و جهانیان بر پایه نظم و نظام بندی الهی است و در آفرینش هیچ چیز بیهوده خلقنشده است. متأسفانه به از خود بیگانگی نزدیک می شویم و برکت و نعمات را از دست می دهیم.اسراف کردن و شاکر نبودن، انسان ها را به دورانی از زیستن سوق داده که ساعاتطولانی کار و فعالیت نیز تأمین کننده روزمرگی افراد نیست. اسراف های ماست که کودکانفقیر و گرسنه را در سنین بازی، شادی و درس خواندن راهی خیابان ها می کند. اسرافهای ماست که تعادل ایستم را بر هم می زند و زندگی جانوران را تغییر می دهد. هرجا اسراف باشد رحمت و برکت خدا از آنجا دور و دورتر می شود.

از خود شروع کنیم ونگوییم برای تغییر جامعه یک نفر کافی نیست. جامعه از هر یک به یک ما تشکیل شده است.عزم کنیم و تحول ایجاد کنیم تا اجتماعی در خور آقا امام زمان(عج) داشته باشیم.والسلام.


بسما. الرحمن الرحیم

یادکردن از اموات تماماً خیر و منفعت را برای ما به ارمغان می آورد؛ چرا که اموات باهر دین، مذهب، فکر و عملکردی که به دیار باقی کوچ کردند دارای یک وجه مشترکند و آناین که همه آنان دستشان از این سرا(دنیا) کوتاه است و منتظر هدایا، خیرات و نذوراتزندگان هستند. در یاد کردن از اموات تنها به خویشاوندان و نزدیکان خود بسنده نکنیمو دایره یاد کردن های خود را تا افراد بی وارث و از یاد رفته ها در سال های بسیاردور نیز گسترده کنیم. گاهی تصور ماست که کار کوچک ما، چندان کمکی به رفتگان نمیکند اما حقیقت این است که هر فاتحه و خیراتی هر چند کوچک و کم نیز می تواند پاداشیبزرگ و یاری کننده ی خوبی برای اموات باشد.

فردمتوفایی که انبوهی از مالش در دست وارثان ناصالح قرار گرفته است نیز در عذاب خواهدبود و به شدت چشم به راه یاد شدن. هر چند این افراد در مدت زندگی دنیویی خود میتوانستند با به جا آوردن صله رحم، کمک و یاری رساندن به فقرا و یتیمان اموال خودرا به درستی استفاده کنند و زمینه ی شادی و رضایتمندی را در سرای آخرت نصیب خودکنند اما غفلت و سستی، آنان را نه تنها در عذاب قرار داد؛ بلکه مال کثیرشان نیز درمسیر نادرست صرف شد.

بسیارگفتیم و شنیدیم که دعایی مستجاب و موثر است که با زبان دیگری بیان شود. فاتحهفرستادن نیز دعایست در حق اموات و درگذشتگان که قطعاً به آنان خواهد رسید و علاوهبر ما، آنان را نیز متنعم خواهد کرد. رهرو هستیم و به حکم رهروی وظایف و تکالیفیداریم. یاد کردن از اموات از جمله تکالیف سود آوریست که می تواند در زمره وظایف ماتلقی شود.

همهانسان هستیم و بنا بر فرموده ی الهی ضعیف و عجول و درست به همین دلیل به دور ازخطا، لغزش و اشتباهات نیستیم اما از جایی که خداوند رحمان و رحیم است و بسیار بربنده ی خویش کریم، گاهی با اموری هم چون بیماری، فقر و تنگدستی و. آثار به جامانده از گناه و اشتباهات ما را کم رنگ و گاهاً محو می کند. انسانی که چنیندیدگاهی به رنج ها و مشکلاتش داشته باشد بی شک به تحمل و صبری زیبا دست می یابد واز آزمون های الهی نیز با سربلندی عبور می کند.

بارهاگفتیم لازمه رهرویی گذشت و بخشش داشتن و مهرورزی است. به لطف خدا کم و بیش از نعمتبخشش و بخشندگی برخورداریم اما باید توجه داشته باشیم که شیطان همواره در کمینسالکان اِلی الله است. گاهی شیطان از همین دریچه به ما نفوذ می کند و بخشش و گذشتما را هدف ویرانی ما قرار می دهد و درست جایی که ما ناراحتی و کدورتی کوچک داریمقادر نیستیم بگذریم و ببخشیم.

درراستای مبارزه با شیطان و افزایش دادن نعمت گران بهای گذشت، بسیار زیباست که گذشتیجهت دار داشته باشیم. بدین معنی که بگذریم از آنچه برای ما غم، ناراحتی و رنجشخاطر فراهم کرده به حرمت و بزرگی خداوند و به خاطر مولایی که راهش را راه زندگیخویش قرار دادیم. در این صورت برنده خواهیم بود چون علاوه بر کار خیر و کسب رضایتخدا و مولا، خود را در شرایطی قرار دادیم که خداوند نیز از قصورات و اشتباهات مابگذرد.

توجهکنیم در راه و روشی قدم نهادیم و ادعای عشق می کنیم که در آن کینه ورزی و نفرتحرام است. نمی شود هم کینه داشت و هم عاشق بهترین مخلوق خدا بود. وقتی مدعی عشق بهمولا و آلش هستیم یعنی اهل کینه ورزی و انتقام جویی نیستیم. پس نمی توانیم و نمیشود تا مسائل و بدی ها را به خاطر داشته باشیم و در ذهن نگه داریم. دقت کنیم زمانیکه موردی را به یاد داریم و به خاطر خدا آن را از صفحه ذهنی خود حذف نکردیم و نبخشیدیمیعنی در راه نیستیم و از مسیر عزیزان و بزرگان فاصله داریم. در چنین شرایطی بایدبدانیم قطعاً کم و کاستی و یا ضعفی در درون ماست که هنوز می لغزیم.

همیشهگفتیم شرط آنالیز و بررسی درست داشتن، صداقت با خود است. کسی که با خود صادق استبی شک در بررسی درون خود دقیق تر و موفق تر است و مسائل را موشکافه تر ارزیابی میکند. در بررسی ها گاهی باید به کودک درون رجوع کرد و اتفاقات و مسائلی که با یکشکل به کرات برای ما اتفاق می افتد را به کودک درون ارجاع داد. بسیار پیش آمده کههر یک از ما سالیان سال از یک مورد و مسئله دچار خشم و ناراحتی می شویم و در تمامیاین سال ها یک نوع واکنش را نسبت به مسئله ابراز می کنیم اما هم چنان مسئله لاینحلباقی می ماند و مجدد در برخورد با همان مسئله، ما نیز همان واکنش را نشان می دهیم.اینجاست که باید قدری به گذشته و کودک درون بازگشت و آن را تربیت و اصلاح کرد و یابه کل آن را کنار گذاشت و از درون خود عکس العملی مناسب طلب کرد. در اثنای پرداختنبه کودک درون گاهی پیش می آید که علاوه بر ابعاد تربیتی که اِعمال می شود باید درابعاد تشویقی نیز بر روی کودک درون کار کرد.

تغییراتدرونی اتفاق نمی افتد مگر با صداقت با خود. صداقت، عدالت به همراه می آورد و عدالت،تشخیص صحیح در آنالیزی که با خود داریم. تشخیص صحیح نیز حکم و تصمیمی صحیح بهدنبال خواهد داشت و به این ترتیب رشد و تعالی درون محسوس خواهد شد و انسان بهانسانیت نزدیک تر.

عاملباشیم به درونیات و از جمله افرادی نباشیم که فقط آمدند، شنیدند و رفتند. چنانچهخواهان رشد و شکوفا شدن هستیم نباید برای ضعف های خود دنبال مقصر باشیم، بدانیم بااین نوع نگاه ممکن نیست به نتیجه مثبت و مطلوب دست یابیم. قدم اول و آخر براینزدیک شدن به مقام انسانی بررسی و توجه به ابعاد وجودی خودمان است. به یاد داشتهباشیم عین بزرگی و عزتمندی است که اگر اشتباهی کردیم، بپذیریم و عذرخواهی کنیم.

لازماست بدانیم وقتی صحبت از مولا علی (ع) می شود انحصار طلبی نمی کنیم صرفاً منظورآقا امیرالمومنین نیستند، تمامی اهل بیت این بزرگوار و تمامی انبیا و تمامی کتابهای آسمانی باطن و درونی یکسان با آقا امیرالمومنین (ع) داشتند و در عالم نبودچیزی که بر ایشان پوشیده باشد. اولویت زندگی راه و منش مولا تنها خدا بود به همیندلیل بود که ایشان در رویارویی با هر پرسشی و هر مسئله ای از سوی دانشمندان یهودیو نصاری در زمان زندگی خویش پیروز و سربلند بودند. عملکرد، گفتار و علم بی پایانایشان انسان ها و دانشمندان را به حیرت و شگفتی وا می داشت.

قرآنهمان معجزه ی بزرگی است که به فرموده ی الهی تا روز رستاخیز نیست امری، مسئله ای وپاسخی که در بطن قرآن وجود نداشته باشد و هرگز نیست فرد یا افرادی که بتوانند آیهای مانند آن بیاورند. می شود با سیر و سلوک در حین نماز صفوف طولانی عزیزان وفرشتگان الهی را دید که در آسمان ها و در قعر اقیانوس ها به تسبیح و حمد خداوند میپردازند و شاهد بر سفرهای قرآنی آنان بود.کافیست بر ارداه قلبی و عشقمان بیفزاییمو اگر لازم است تصویر خود را در درونمان تغییر دهیم تا وعده الهی بر ما محقق شود.

ازعظمت کلام خدا غافل هستیم در صورتی که ادیان دیگر چنان بر این عظمت واقف هستند کهدر عالم معنا نیز از عناد و دشمنی با دین مبین اسلام دست برنمی دارند. قرآن کتاب وروش زندگی است و ضامن سعادتمندی و رستگاری بشر؛ چرا که این کتاب تماماً وحی است وامید و هم چنین رحمت، نظم و فراخوانی به سمت انسانیت و تفسیر آن قرآن ناطق یعنیآقا امیرالمومنین علی (ع) است.

آقاامیرالمومنین علی (ع) تفسیری بودند که با قلم و کلامشان عظمت دیگری چون نهجالبلاغه را نگاشتند و آن را راهنمای لحظه لحظه زندگی بشر قرار دارند. صحیفه سجادیهنیز گنجینه ای ارزشمند از ادعیه، ذکر و مناجات است که آرامش و اطمینان بخش روح وقلب هر انسانی است. خوشا به سعادت آنان که حافظ و عامل بر کلام خدا هستند.والسلام


بسما. الرحمن الرحیم

واقعیتاست که هر انسان و هر جانداری نیازمند معاش و تغذیه است تا بتواند خود را حفظ کندو کارایی لازم را داشته باشد. این که بزرگان دین ما از جمله آقا امیرالمؤمنین (ع)می فرمایند بدون معاش نمی توان دین داشت، نشانی روشن بر اهمیت معاش دارد. وقتی بدندر زمانی نیازمند تغذیه می شود، بی شک با اندکی نان و یا در حالتی بهتر با غذایی مناسبتر نیاز خود را رفع می کند. اما گاهی بحث فراتر از گرسنگی و سیری غذایی است و آنزمانی است که افراد اسیر حرص و طمع شده و در ازای هر دستاورد و دریافتی همچنانسیری ناپذیرند. متأسفانه هستند افرادی که حتی اگر نیازی به وعده غذایی نداشتهباشند، در صددند تا صرف نظر از احتیاج دیگری، مقدار بیشتری به دست آورند؛ چرا کهچشم و دلشان سیر نشده و مایلند تا علیرغم نیازشان میزان بیشتری کسب کنند.

ماهمبارک رمضان، زمان طلایی و فرصت بی نظیر خدا برای گذر از صفات ناپسند حرص و طمع وچیره شدن بر نفس آدمی است، نفسی که تمایل فراوان بر خودخواهی و حرص ورزی دارد.منظور از روزه داری صرفاً تحمل گرسنگی و تشنگی در یک وعده و سپس خوردن و آشامیدنبی حد در وعده های دیگر نیست. روزه داری در حقیقت بالا بردن تحمل انسان، توانایی دربر هم زدن عادات و در وهله ای بالاتر مهار نفس است.

دراحکام و دستورات الهی روزه، عده ای هستند که بنا بر شرایطشان قادر به روزه دارینیستند، چنین افرادی نباید خود را از دایره روزه داران، برکات و ثمرات ضیافت خدا، جداببینند؛ چرا که روزه داری هرگز محدود به نخوردن و نیاشامیدن از سحر تا افطار نیست.اگر بدانیم معنی واقعی روزه داری چیزی جز تمرین بندگی، اعمال، رفتار و نیات خود رارنگ و بوی خدایی دادن نیست هرگز از این که در شرایط روزه داران قرار نگرفتیم و ازروزه معاف شدیم ناراحت و ناامید نمی شویم. باید هدف را شناخت و بدین وسیله عمل یارفتاری نیک را جایگزین روزه هایی کرد که نمی توان گرفت.

مباداباشیم از دسته کسانی که روزه می گیرند اما غیبت می کنند، نماز نمی خوانند اما بدرفتاری و بد زبانی می کنند. برخی افراد که قادر به روزه داری نیستند به قدری درجایگزین کردنشان موفق عمل می کنند که از بسیاری روزه داران پیش تر هستند. با اندکیمنطق می توان دریافت که امر به روزه تنها منع از خوردن و آشامیدن نیست، اگر نه هرانسانی که در سلولی حبس شود و غذا و آبی برای خوردن در اختیارش قرار نگیرد، بالاجبارگرسنگی و تشنگی را تحمل کرده و یا به نوعی روزه خواهد بود.

روزهواقعی سعادت و توفیقی است عظیم که نعمات فراوانی را به همراه دارد. همه ی ما کهمدعی عشق مولا هستیم باید روزه دار واقعی باشیم، به گونه ای که بند بند اعضاء وجوارحمان در روزه و رعایت قوانین الهی باشد. بدانیم اگر روزه گرفتیم و دل شکستیمفقط زحمتی اضافه را بر بدن خود تحمیل کردیم. یک انسان روزه دار هرگز نمی تواند بدباشد و دل بشکند و حقی را ناحق کند.

مهمترین هدف اجرایی در فریضه روزه شناخت از نفس و کنترل نفس براساس برنامه درونی هرفرد است. اجر یک روز روزه حقیقی معادل اجر سالیان سال روزه ایست که فقط نخوردن ونیاشامیدن در آن رعایت شده است. فرصت اندکی تا ماه میهمانی خدا باقیست، خوب است تااز این فرصت در جهت شناخت از درون و سفر به آن استفاده کرد و نقاط ضعف و قوت خودرا شناسایی کرده و سپس برنامه ریزی کنیم. باید میزان اثر مثبت ها را در روند زندگیسنجید و پیامد منفی ها را بررسی کرد و از هر افراط و تفریطی جلوگیری کرد و تعادلرا حاکم بر اعمال و رفتار کرد.

شیعهو رهرو مولا نباید اجازه رخنه ی غرور به وجودش را حتی برای لحظه ای دهد. برخی تصورمی کنند با آمدن ماه مبارک رمضان نه تنها یک روز بلکه سی روز پی در پی می تواننددهان بر هر خوردن و آشامیدنی ببندند و غافل از این که افراط در این زمینه نیز آسیببر بدن وارد می کند و حتی خلق و خوی او را تحت تأثیر قرار می دهد. فراموش نکنیم هرآسیبی که بر بدنمان به عنوان امانت الهی وارد می کنیم، تبعاتی عظیم را به دنبال خواهدداشت و ثواب و اجر روزه ما را محو خواهد کرد.

گاهینیز باید شناخت از خود را متمرکز تغییراتی کرد که در حین روزه خواهیم داشت. مثلاًبرخی از افراد در حین روزه عصبانی می شوند و تا وفق دادن خود با شرایط نیازمندقدری گذر زمان هستند، بنابراین بهتر است تا مساعد شدن شرایط، از روبرو شدن زیاد بااین افراد خودداری کنند تا روزه ی آنان تحت تأثیر عصبانیت و ابراز خشم قرار نگیردو دل شکستن و کدورتی به جا نماند.

وقتیاز انسان به عنوان اشرف مخلوقات یاد می کنیم باید بدانیم حفظ حرمت تک تک انسان هابر ما واجب و لازم است. می شود از فرصت باقی مانده بهره جست و اگر ضعفی این چنینیبر ماست آن را با تمرین و تلاش رفع کرد. بی شک خداوند بر نیت و تلاش ما ناظر و خودیاری دهنده ما در رفع ضعف هایمان است.

گفتیمبالاترین هدف روزه کنترل و مهار نفس است، پس نمی شود نام روزه دار بر خود گذاشت درحالی که نفس را رها کرده باشیم، چنین روزه ای جز زحمتِ بی ثمر نیست. موقع روزهداری از خداوند بخواهیم که ما را از اجحاف و افراط و تفریط در امان دارد و به ماتوانایی دهد که هر چیزی را که نباید نبینیم و نشنویم.

لازماست بدانیم که برای فرد غیبت کننده و تهمت زننده مشوق و مروجی بهتر از یک شنوندهنیست. اگر شنونده ای نباشد تا غیبت و تهمت ها را بشنود، فرد غیبت کننده جز آسیب بهخود نمی تواند دیگران را مورد آسیب و گناه قرار دهد. چنانچه هر یک از ما زمانغیبتِ غیبت کننده در نهایت ادب مکان مورد نظر را ترک کنیم، غیبت کننده نیز متوجهعمل ناپسند خود خواهد شد و چه بسا به ترک عمل خود بپردازد.

بایدزبان و فکر فرد روزه دار نیز روزه باشد و به پرهیز از نبایدها بپردازد. سبک و سیاقروزه داری ما در رهرویی می تواند روزه داری را رقم بزند که در آن دیگران نیز تحتتأثیر تغییرات مثبت ما، تغییر کنند و به سوی روزه داری واقعی هدایت شوند. روزه میتواند عادات بدی هم چون وسواس و خشم را  درافراد شناسایی کند و سپس بهبود بخشد.

روزهداری برنامه ریزی خدا در جهت نظام مند شدن تغذیه روحی و جسمی انسان هاست وبه افراد می آموزد که چگونه در چارچوب های اخلاقی و رفتاری گام بردارند. هیچ یک ازفرامین خدا در جهت رنج و عذاب بنده نازل نشده است. یک ماه فرمان به روزه در ماهرمضان نیز از این قاعده مستثنی نیست. خداوند فرمان داده تا بنده به واسطه ی عمل بهآن ها به نامحدود و بیکرانه های معنوی و توانگری های انسانی ورود یابد.

روزهبهترین زمان برای بازیابی دستگاه گوارش انسان است که علاوه بر رعایت خوردن وآشامیدن رعایت اعمال و رفتار است که مستقیماً بر گوارش انسان اثرگذار است. ماهرمضان بهترین فرصت برای کسانی است که می خواهند عادات سخت خود را تغییر دهند، همچنین بهترین زمان برای رسیدن به وزن ایده آل و مناسب برای افراد و بهترین فرصتبرای ترمیم و رشد سلول های جدید پوستی و تنفس سلولی است.

روزهتمرین صبر، اعتماد به نفس، سازندگی و تقویت اراده است. روزه داری را قبل از آمدنماه مهمانی خدا آغاز کنیم و به ممارست بر خوی و خصلت و عادات بپردازیم تا در سفرهحضرت یار لایق بهترین پذیرایی از معبود باشیم. والسلام.


بسما. الرحمن الرحیم

دنیا چرخهکوچک و کوتاهی است که از ناتوانی انسان در نوزادی آغاز می شود و مجدداً به دورهناتوانی در دوران پیری و کهنسالی می رسد. فرموده مولاست که دنیا را سه طلاقِ میکنند تا هرگز دلبستگی و وابستگی برای خود در آن ایجاد نکنند. این که دنیا بی وفا ومحل گذراست کاملاً صحیح است اما این بدان معنی نیست که نباید در این دنیا به تلاشو کوششی پرداخت و از تأمین معاش غافل شد. دنیا را برای دنیا خواستن غیر مفید وعامل ضعف در انسان است. باید دنیا را برای ساختن آخرت خواست و در آن تلاش کرد اگرنه در این دنیا مگر کسی والا مقام تر از دُردانه آقا رسول (ص) و دلیل خلقت آسمان وزمین بود که دنیا حتی به او نیز وفا نکرد اما ایشان با همه عمر کوتاه خود آخرتیبنا کردند و الگویی شدند که در دو سرا بی نظیر است.

یاس وناامیدی را از خود دور کنیم و اگر ادعای عشق بر خاندان مولا را می کنیم به رحمتواسعه الهی امید ببندیم و با پذیرفتن یاس اسیر دست شیطان نشویم. چنانچه با عشقواقعی رهرویی کنیم و بر ادعای خود ثابت قدم باشیم هرگز در مقابل سختی ها وناملایمات نمی شکنیم و فرو نمی ریزیم. سختی ها پایه و زمینه پختگی هاست. مگرپیامبران و امامان در سختی و مشقت ها زندگی نکردند و با مشکلات بسیار روبرو نمیشدند. آنچه در آنان متفاوت بود، رنجور و مأیوس نشدن در پس گذرا از هر سختی بود. اوجموفقیت و شادی شیطان زمانی است که ببیند بنده ای در دام ناامیدی اسیر شده است.بنده مومن می داند و باور دارد که خداوند حافظ و رازق اوست و خداوند دوستدار بندهای است که خدای خود را می خواند هر چند باید بدانیم وقتی خدا را صدا می زنیم نبایدصرفاً منتظر باشیم تا آنچه ما می خواهیم محقق شود بلکه ایمان داشته باشیم او شنوایداناست و هر آنچه به صلاح ما باشد را برآورده می کند. خداوند وقتی ایمان و باوربنده اش را می بیند که با وجود سختی هم چنان امیدوار است او را رها نمی کند و بهیاری او می شتابد. در بسیاری مواقع عامل در جازدن ها و برگشت های چند باره ما بهنقطه شروع، خود ما هستیم.

تقارنولادت آقا امیرالمومنین (ع) با تحویل سال از جمله فرصت های طلایی برای حرکت ورسیدن به قرب الهی است. ممکن نیست که زیر چتر حمایت مولا باشیم و خداوند به ما،خواسته ها و مشکلات ما نظر خاص نداشته باشد. قطعاً همه ما در دوره رهروی خود شاهدبر این حمایت ها بودیم و هستیم. افسوس که فراموش کار، ضعیف و عجولیم و نعمت همراهیلحظه به لحظه مولا به خود را از یاد می بریم. هر چند به حکم رهرویی و عاشقی نبایدهرگز این لحظات را فراموش کنیم. انسان قادر است آزمون و خطا کند تا به بسیارینتایج برسد. خوب است یک بار هم این چنین امتحان کنیم که در برابر سختی و ناملایمتبجای غم و غصه خوردن و نگران شدن با همه نیرو به مدد خداوند امیدوار باشیم و از قدرتفکر و اندیشه خود استفاده کنیم. حتماً هر مشکلی راه حلی نیز خواهد داشت پس کافیاست غم و اندوه را کنار گذاشته و در نهایت امیدواری و همت به رفع مشکل بپردازیم. هیچسختی با غصه خوردن و گریستن حل نشده و حل نخواهد شد. افسوس خوردن و بار ناامیدی بهدوش کشیدن نتیجه ای جز تضعیف روحیه و آسیب جسمی و بیماری به دنبال نخواهد داشت.انسان های بزرگ در هر جامعه ای نمونه ای روشن بر نپذیرفتن یاس و چندین برابر کردنتلاششان برای رسیدن به موفقیت هستند.

دورماندیم از فرهنگ سنتی، دینی و ارثیه گذشتگان خود که بسیار امیدوار و تلاشگر بودند.بسیار شنیدم که پادشاهی از جایی می گذشت پیرمردی را دید که درختی می کارد به اوگفت عمر تو تا جایی نیست که ثمره آنچه می کاری را ببینی. پیرمرد پاسخ می دهد سال هادیگران کاشتن ما خوردیم و امروز ما می کاریم تا دیگران بخورند. پادشاه از سخنحکیمانه پیرمرد لذت می برد و دستور می دهد به او کیسه ای زر دهند، پیرمرد به کیسهنگاه می کند و می گوید این هم ثمره آنچه کاشتم. به لطف و برکت خدا امید داشتهباشیم. روزها و ساعات باقی تا ولادت مولود کعبه را برای خانه تکانی کردن دل از دستندهیم تا در ایامی که ایام نزول رحمت و برکت الهی است از منفعت بیشتری برخوردارشویم.

بارهاگفتیم با خود صادق باشیم و هدف از رهروی خود را بدانیم. تذکرات را جدی بگیریم وبرای تغییر و تحول هر چه بهتر خود را مهیا کنیم. فرمایش مولاست که باید هر روزمانبهتر از روز گذشته مان باشد. هر روزمان را ببینیم و بررسی کنیم تا متوجه باشیم روبه سوی پیشرفت هستیم یا رو به ضعیف تر شدن و پسرفت. متأسفانه از دین و سرمایه هایدینی خود بسیار غافلیم و ناآگاه، در حالی که بسیاری از افراد با داشتن فرقه وآئینی های نوظهور چنان وفادار، معتقد و متعصب هستند که گویا کامل ترین دین نزدآنان است. سال هاست بدون داشتن شعور و شناخت حسینی روزهای ابتدای محرم را با نمادعزا بر امام خود گذراندیم و هرگز نخواستیم تا به مانند شیعه و دنباله روی واقعیحقایق قیام ایشان و حقایق دین خدا را بدانیم و به دیگران نیز ارائه کنیم.

گنجینههایی چون قرآن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را داریم که اگر آن ها را بشناسیم، عاملبر نکات آنان باشیم می توانیم ادعا کنیم با سطح بالایی از آگاهی دینداری می کنیم. توجهداشته باشیم با تظاهر نمی توان و نمی شود، رهروی کرد. اگر سفارش به دعا و فاتحه ایبرای فرد یا افرادی می شود موظفیم به حکم رهروی آن را انجام دهیم و چنانچه فراموشکردیم و غفلت داشتیم بدانیم بار حق الناسی جدید را به عهده گرفتیم. امید که بهشایستگی عاشقی کنیم. والسلام


بسما. الرحمن الرحیم

رهروهستیم و به حکم پیروی از مولایمان موظف هستیم دین حقیقی را با مسائل زمانه تطبیقدهیم و با مدد از مولای بزرگوارمان مسئولیت خویش را در خانواده و جامعه انجام دهیم.نمی شود به راحتی شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرد و با گفتن نمی توانم و نمی شوداز انجام وظیفه غافل شد. وظیفه اصلی ما امر به معروف و نهی از منکر است اما نه امرو نهی که در آن دیگران را وادار به انجام دادن یا انجام ندادن کار یا عملی کنیم.امر به معروف حقیقی امر و نهی است که خود عامل بر آن باشیم و عمل ما الگویی برایتغییر رفتار دیگری است.

درروایتی از حضرت موسی (ع) است که خداوند به حضرت توصیه می کنند که با زبانی دعا کنکه با آن گناهی نکرده باشی؟ حضرت موسی (ع) می گویند: چگونه؟ خداوند در پاسخ میفرمایند: از دیگران بخواه تا برای تو دعا کنند چرا که تو هرگز با زبان آنان گناهنکرده ای. اهمیت دعا در حق دیگران نزد خداوند بسیار والاست. به گونه ای که خداوندحوائج و خواسته فردی که برای دیگری دعا می کند را زودتر مورد اجابت قرار می دهد.

بارهاگفتیم دین ما دین عدالت، مهربانی و رحمت است اما سوالی که ممکن است پیش آید ایناست که مسئله تنبیه و حد و حدود شرعی که خداوند برای گناه گناهکاران تعیین کرده،چگونه است؟ خدای ما خدای بخشنده و مهربانی است که چنانچه دستوری را به جهت تربیتیبیان کرده باشد شرایط خاص آن را نیز توضیح داده است. این که برای برخی گناهان حدشرعی تعداد خاصی شلاق زدن است، صحیح است اما خداوند اجرای آن را این گونه بیان میکند که کسی می تواند حد را اجرا کند که خود گناهی نکرده باشد و باید در حین زدنشلاق، قرآن را بین دست و پهلوی خود نگه دارد و در هر ضربه شلاق اجازه ندهد قرآن بهزمین اُفتد. با چنین توضیحی بدیهی است که هیچ یک از ما معصوم نیستیم و در ضمن قادرنیستیم تا همزمان قرآن را نگه داریم و با همان دست ضربات شلاق را به گناهکاربزنیم.

در احادیثو روایات زیادی از ائمه، انسان ها توصیه به عیب پوشی شدند. خانه تکانی دل، محلتقویت این صفت والا در انسان است. در خانه تکانی دل باید غبار روبی کرد، استغفارطلبید، به جبران حق الناس ها پرداخت و در نهایت باید صفات الهی هم چون ستارالعیوببودن را در دورن خود نهادینه کرد. مبادا در رعایت حق الناس ها به خود سخت بگیریم وتلاش خود را کنیم اما عیب کسی را نشانه بگیریم. مدام از او عیب جویی کنیم. خصلتزشت و ناپسند دیگری که چیدمان نیکی ها و زیبایی های درونی را بهم بریزید، حسد است.حسادت هم گام و هم ردیف با دروغ گویی است؛ چرا که در حسدورزی درون و بیرون مامتفاوت است. در درون نمی خواهیم تا فرد مورد نظرمان به موفقیتی دست یابد اما درظاهر از موفقیت او اظهار شادی می کنیم.

گفتیمکه اساس و پایه رهروی صادق بودن با خود و پرهیز از دروغ و دروغ گویی است، هم چنینگفتیم که پیامبر خدا (ص) فرد دروغ گو را از امت خود نمی دانند، پس باید در خانهتکانی دل از حسادت نیز دور شد تا به واسطه آن دچار دروغ گویی نشویم. بی تردید مروردر یک ساله گذشته ما را متوجه نقص ها و ضعف هایمان می کند. مانند زمان هایی که حسد،عیب جویی، خشم و پرخاشگری فکر، درون و جسم ما را درگیر کردند و مانع رشد ما شدند.بنده ایم و به به فرموده الهی ضعیف هستیم و عجول. ضعیف بودن منبع و منشاء بسیاریاز گناهان از جمله ایجاد دشمنی ها و کدورت ها است. کسانی که برای آرامش خود وآشفتگی زندگی دیگران به سحر، جادو و نیروهای شیطانی متوسل می شودند بی شک افرادیضعیف النفس هستند.

درخانه تکانی دل هیچ کس نباید خود را جدا و عاری از غبار روبی دل و جان بداند. زندگیمعصومین ما سرشار از عبادات و مناجات است، این بزرگواران علیرغم معصومیت خود بسیارالعفو می کردند و دائم بزرگی خدا و کوچکی خود را عنوان می کردند و از خدا می خواستندتا حافظ فکر، اندیشه و درون آنان باشد تا به خطا نروند و اسیر شیطان و نفس نشوند. همهانسان هستیم و بی تردید دچار خطا، لغزش و اشتباه می شویم اما مهم این است که درصدد جبران اشتباهات خود برآییم و نگذاریم تا خانه دلمان سرشار از منفی ها و ضعف هاشود. خانه تکانی دل در واقع پیش قدم شدن برای تربیت و رشد وجودمان است. دقت داشتهباشیم زمانی کلام ما بر دیگری موثر خواهد بود که ابتدا خود در تربیت درون کوشاباشیم. نمی شود خود عامل بر عملی پسندیده نبود و مدام دیگران را امر به آن عملکرد. لقمه حلال از دیگر مولفه های اساسی و مهم در میزان اثر گذاری کلام و عمل مابرخود و دیگران است. بدانیم و آگاه باشیم تا زمانی که آگاهانه لقمه ای حرام بخوریمو از دادن رد مظالم آن خودداری کنیم نه کلام ما بر دیگران اثر گذار است و نه حتیعمل نیک مان بر ما اثر می گذارد.

بارهاگفتیم مومن باید زرنگ باشد. از جمله زیرکی و زرنگی های مومن پیدا کردن راه میانبریا به نوعی شاه راهی است که ما را از انجام هر اشتباهی مصون نگه دارد. در راه ومرامی که ما انتخاب کرده ایم راه میانبر همان دروغ نگفتن به خود است. وقتی پایبنداین شیوه و روش باشیم هرگز به سمت گناه نمی رویم و اگر رفتیم تا جبران حق الناسگرفتن رضایت از فرد مورد نظر پیش می رویم و اشتباه خود را با اندک دعا و احساندادن و خیرات، رفع نمی کنیم؛ چرا که درون ما می داند که جبران اشتباه بدون رضایتگرفتن از فردی که غیبت، بهتان و افترا به او بسته ایم،  دروغ است. بزرگان دین ما تنها زمانی به ما اجازهدادند از اقرار اشتباه نزد فرد مورد نظرمان بپرهیزیم و طریق دیگری را برای جبراناشتباهمان به کار ببندیم که اقرار منجر به از بین رفتن آبرو و از هم گسستن زندگی ویا منجر به قتل و مرگ شود. در غیر این صورت باید به جلب رضایت فرد مقابل بپردازیمو خود را از دِینی که بر عهده داریم، رها کنیم تا اجر اعمال مان تحت تأثیر دِینیکه بر عهده داریم واقع نشود و اعمال مان حبس نگردد.

ممکننیست بنده ای درصدد جبران اشتباه خود بر آید و خداوند او را یاری نکند. خالق مانیات خالص ما را می داند و به همین سبب راه را برای کمک به جبران حق الناس هاهموار می کند تا اگر کسی فرصت حیات اندکی دارد، در بند و درگیر حق الناس خود درسرای باقی نباشد. گاهی نیز خداوند حساب حق الناس بندگانش را با تحمل رنجی بر اومثل فقر، بیماری و . تسویه می کند.

یادداشتکردن ضعف ها و اشتباهات در خانه تکانی دل موثر است؛ چرا که به ما کمک می کند تا بانگاه کردن و یادآوری چند باره آن به طور قطع از انجام آن اشتباه اجتناب کنیم و یابه رفع نقطه ضعف خود بپردازیم. می شود میزان حق الناس ها و تعداد کسانی که ما رابخشیدند و از ما رضایت شدند را نیز یادداشت کرد و پیگیر سایر حق الناس ها و کسانیکه رضایت ندادند، شد. توجه کنیم چنانچه برای کسب حلالیت به سراغ فرد مورد نظرمانبرویم و او ما را نبخشد خداوند خود به کمک و یاری ما می آید و شرایط را برای گرفتنحلالیت مهیا می کند. صرف این که باور داشته باشیم خداوند ارحم الراحمین است وگناهان ما را می بخشد برای رشد و تعالیم ما کافی نیست. ما بندگان به منزله کودکیهستیم که اشتباه یا خطایی می کند. آیا تا زمانی که پدر یا مادر خطای او را گوشزدنکنند کودک متوجه اشتباه خود می شود؟

در امربه معروف و نهی از منکرها حد خود را بشناسیم و خارج از مسئولیت و وظیفه مان بهحریم دیگری نکنیم. خداوند به هیچ بنده ای اجازه زورگویی را نداده است. امربه معروف و نهی از منکر به جهت جذب انسان ها به سمت و سوی دین و راه خداوند است.مطمئناً هر رفتار یا بیانی از ما که موجب دافعه انسانی از راه خدا و راه انسانیتشود گناهی عظیم را برای ما ایجاد می کند. بخشش و گذشت های ما در بسیاری مواقع همانجنبه جاذبه و تعلیمی خواهد داشت. امر به معروف و نهی از منکر ما زمانی اثر گذارخواهد بود که خود عامل باشیم و زمانی می توانیم خوب عامل باشیم که بتوانیم از خودخوب شناخت حاصل کنیم.

وسعتدل خود را بالا ببریم و اگر در نقش پدر یا هر بزرگ تری هستیم به گونه ای رفتارکنیم که فرزندان یا کوچک ترها بتوانند به ما اعتماد کنند و در مواقع لازم با ماصحبت کنند. ائمه معصومین در هر موردی، راه گشایی برای ما ترسیم کردند. در موردکلیات می توان مسائل را با مسائل روز جامعه تطبیق داد و به حل کردن آن ها پرداخت. آقاامیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه به روشنی به تربیت به روز فرزندان اشاره کردند.اسلام دین مهربانی و دین عشق است. هر آرزویی خوب نیست و انسان را به سر منزل مقصودنمی رساند. انسان باید آرزوهایش را بشناسد و آنالیز کند. انسان در تعیین اهدافبزرگ باید هدف را با شرایط خود تطبیق دهد و چنانچه توانمندی لازم را داشت برنامهریزی و تلاش کند.

از چندروز پایانی سال در جهت رسیدگی به درون و خانه تکانی دل استفاده کنیم و این رسم رابین خانواده و اطرافیان خود رواج دهیم تا دیگران نیز بیاموزند که می شود بخشید ومی شود تغییر کرد. اما در بخشیدن دقت کنیم که در چه زمان و چه مکانی باید در خفا وپنهان ببخشیم و چه زمان می توانیم در دید سایر افراد ببخشیم تا تأثیر گذار باشد. درخفا بخشیدن باید برای حفظ شأن و شخصیت فرد دریافت کننده باشد و در دید دیگرانبخشیدن برای گسترش مهر، عطوفت و بخشندگی است. در بخشش و گذشت الگو باشیم تا به سببهر بخششی کارنامه اعمال ما نیز درخشان شود. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

خدای مهربان ما همیشه بهدنبال بهانه ایست تا ببخشد و رحمت خود را شامل حال بنده اش کند. با خضوع و خشوعتمام ایستادن و به درگاه الهی دعا، مناجات و طلب مغفرت کردن از لحظاتی است کهخداوند بهانه قرار می دهد تا بنده نادم و گناه کار خویش را عفو کند. پس لحظات دعا راقدر بدانیم که خداوند با کریم و رحیم بودنش به بنده می نگرد. دعا کردن برای دیگرانانرژی مثبت فراوانی را نصیب انسان می کند، پس در هر گرفتاری و سختی بر دعا برایدیگران مداومت کنیم تا به سبب انرژی مثبت فراوانی که به ما می رسد مشکلاتمان رفعشود. دعا، بلا و گرفتاری ها را دفع می کند.

همیشه گفتیم که قصص قرآنیسرشار از درس است. در آیه ای که خداوند زکریای پیامبر را سفارش به مناجات، روزهسکوت و پرهیزکاری می فرماید تا به او فرزندی عطا کند. حضرت زکریا در بُهت و حیرتمی مانند که چگونه است که در چنین سنی و علیرغم ناتوانی در فرزنددار شدنش اکنونتوفیق یافته به مقام پدری برسد. این حقیقت از قرآن تنها گوشه ای از اراده الهی رانمایان می کند تا همگان بدانند وقتی خداوند اراده به تشویق یا تنبیه بنده ای میکند هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند مانع شود. خوب است بدانیم زمانی خداوند مژده فرزنددار شدن حضرت زکریا را به ایشان می دهد که حضرت مشغول به دعا در حق دیگران بودند. خداوندمدبر، عادل و رازق است، ممکن نیست دعایی در حق دیگری کنیم خداوند پاسخ خواسته ها وحوائج خودمان را ندهد اما این که برآورده شدن نیازها و حوائج ما در چه زمان وشرایطی باشد به صلاح دید خدای یکتا و مهربان باز می گردد؛ چرا که اوست که بر همهچیز دانا و توانا است و مصلحت بندگانش را بهتر از هر کس می داند.

قیاس نکنیم و در مقابلخداوند سرکش نباشیم و کوچکی کنیم تا بزرگی خداوند را ببینیم. از رحمت، لطف و کرمخدا هرگز ناامید نباشیم که یاس از رحمت خداوند بزرگ ترین گناه است. مبادا با کمصبری خود ناامید شویم و خدای قادر و متعال را در ذهن و فکر خود محاکمه کنیم. خدایما خدایی با صفات عالیه است، منصفانه نیست اگر او را تنها با جبار بودن یاد کنیم وگله و شکوه سر دهیم. پیش تر گفتیم که خداوند بزرگ و بخشنده در شرایط خاص و ویژه ایاز صفت جبار بودنش استفاده می کند که آن هم به ندرت و مربوط به برخی از بندگان استکه چنانچه بخشش الهی شامل حال ایشان شود، عدل الهی خدشه دار می شود.

از خداوند عمری بخواهیمکه در آن به رشد، تعالی و انسانیت رسیم، نه این که صرفاً عدد سنی بیشتری را طیکنیم. باور و ایمان خود را بر بخشندگی الهی تنظیم کنیم تا همواره مورد رحمت الهیقرار گیریم. همانند کودکی باشیم که در هر شرایط پدر خویش را برطرف کننده نیاز وخواسته اش می داند و همیشه او را با بهترین جملات و صفات خطاب می کند. بی شک چنینپدری در تأمین نیاز فرزندش از جان مایه می گذارد.

توجه به آیات الهی و انسگیری با کلمات قرآن تماماً رحمت و نعمت است که شامل حال بنده می شود. در زمان رسولخدا (ص) فردی نزد پیامبر می آید و از ایشان سوال می کند که آیا در امت شما بندهشراب خوار و گناهکار وجود دارد؟ پیامبر (ص) می فرمایند: بله. او در ادامه باز سوالمی کند آیا در امت شما فرد دروغ گو وجود دارد؟ پیامبر می فرمایند: کسی که دروغبگوید از امت من نیست. دروغ گویی در دین ما به اندازه ای وجه زشت و ناپسند دارد کهپیامبر (ص) فرد دروغ گو را از امت خود نمی دانند. زمینه و پایه اولیه بسیاری ازگناهان و اختلافات و از هم گسستگی ها دروغ گویی است. مطابق با دستورات مشق عشق رازمهم و گام اساسی در رهروی و رسیدن به انسانیت در صادق بودن با خود است. دنیا درهیچ زمانی و به هیچ کس وفادار نبوده و نیست. اما در این میان کسانی سعادتمند هستندکه دلبسته دنیا نیستند و از دنیا تنها به جهت انسان ماندن استفاده می کنند. مقامحضرت زهرا (س) مقامی والاست. مقامی که خداوند به خاطر ایشان توبه حضرت آدم راپذیرفت(حضرت آدم (ع) خداوند را به حضرت زهرا (س) قسم داد).

در مبحث مُعارفه به مقامو جایگاه ویژه خانم حضرت زهرا (س) اشاره کردیم و گفتیم پس از فرمان الهی در سجدهملائکه به حضرت آدم (ع) ایشان پنج نور را مشاهده کردند. حضرت آدم (ع) سوال کردندکه من اولین مخلوق خدا و اولین پیامبر او هستم این نورها کیستند؟ حضرت حبرئیل (س) درپاسخ به ایشان به حضرت زهرا (س) اشاره کردند و فرمودند ایشان خانم فاطمه زهرا (س) هستند.نور دیگر پدر حضرت زهرا (س) و پیامبر خاتم هستند و نور دیگر همسر حضرت زهرا (س) وپسرعم آقا رسول ا. (ص) است و دو نور دیگر فرزندان حضرت زهرا (س) هستند.

چهل هزار سال قبل از خلقتحضرت آدم (ع) پنج تن آل عبا آفریده شده بودند. سوگند به نام حضرت زهرا (س) ناجیحضرت آدم (ع) و دلیل قبولی توبه اش بود و بردن نام مقدس و مبارک حضرت علی (ع) ناجیحضرت ابراهیم (ع) در آتش و گلستان شدن آن بود. اگر چه کسی نزد خداوند عزیز است کهبا تقواتر است اما خداوند همواره ارزش زیادی برای ن قائل بوده است. مقام بالایخانم حضرت مریم (س) و مادر شدن ایشان بدون انتخاب همسر و تولد نوزادی که پیامبر اولوالعزمالهی بود خود نمونه ای از گرامی داشتن مقام زن است. ناگفته نماند که دم مسیحاییفرزند حضرت مریم (س) نیز از وجود پر برکت آقا امیرالمومنین (ع) بود.

سلمان فارسی مردی مومن،مسلمان، مدبر و عالم بود. او در داستان هِنده هنگامی که دختر یهودی و پدرش را بهخانه آقا امیرالمومنین (ع) برد تا دختر یهودی شفا یابد و از مریضی نجات پیدا کند،آقا امیرالمومنین (ع) فرمودند لحظه ای صبر کنید تا طبیب بیاید. سلمان که بر قدرتبی انتهای مولا (ع) واقف بود در حیرت تمام رو به ایشان کرد و گفت دم مسیحایی عیسیبن مریم (ع) از شماست، چگونه است که باید در انتظار طبیب باشیم؟ مولا می فرمایدطبیب این کودک، پسرم حسین (ع) است. قدر بدانیم و شاکر باشیم نعمت رهروی بر مولاییکه اوج قدرت، عظمت و توانمندی است. امید که با مدد ایشان مسیر رهروی را به سلامتطی کنیم تا در روز در ورود آفتاب عالم تاب خانم حضرت زهرا (س) سربلند و روسفید باشیم.

در آستانه سال جدید هستیمو ایام پاکیزگی، رفت و روب و خانه تکانی است. سالهاست که در چنین روزهایی به عنوانشیعه مولا خود را موظف و مکلف می کنیم تا در کنار پاکیزه کردن محیط زندگی و جسمخود، جان و روح و درون خود را از آلودگی ها پاک کنیم. کمی فکر و رجوع به درون،اعمال و گفتار گذشته به همه ما کمک می کند تا به یاد آوریم که چه کینه ها، کدروتها، ناراحتی ها و یا حق الناس هایی به عهده داریم. همه ما بی شک دچار اشتباه ولغزش می شویم از این فرصت در جهت خارج کردن اشتباه از طبفه طبقه مغز خود استفادهکنیم. خود را آماده برای جبران اشتباه کنیم حتی اگر جایی احساس کردیم حق با ماست واشتباه نکردیم، مهربانی کنیم و عشق هزینه کنیم تا آنان که اشتباه کردند به ندامت وپشیمانی برسند و تحت تأثیر مهرورزی ما اشتباه خود را جبران کنند.

آنقدر عمیق به خانه تکانیدل برسیم که موقع قرائت حَوِل حالَنا اِلی اَحسَنِ حال خود را مدیون کسیندانیم. تحویل سال یعنی لحظه ی تحول ما برای بهتر شدن و تلاش خود را چنان کنیم کهتحول و تغییرمان در سال جدید تغییر و تحولی عمیق تر و اساسی تر نسبت به گذشتهباشد. در درون مبارزه کردن برای بخشیدن دیگری به نوعی خودشکستن است؛ خود شکستنی کههر چند سخت و دشوار است اما ثمرات و بازدهی فراوانی را نصیب انسان می کند و او درتغییر کردن موفق می کند. قطعاً همگی می دانیم لذتی که در گذشت و بخش است قابل قیاسبا هیچ لذتی دیگر نیست. تا فرصت باقی است تلاش خود را کنیم تا امسال علی وار و علیگونه سال خود را تحویل کنیم و اطمینان داشته باشیم که در اطرافمان کسی باقی نماندهکه ما توان کمک به او را داشته اما غفلت کرده باشیم.

از حداقل کمک های مادی،معنوی و فکری که می توانیم در حق دیگری داشته باشیم، دریغ نکنیم و بدانیم که رهروی،کار کردن برای فرد نیست همانند فرشتگان و ملائکه به مقام انسان و انسانیت خدمتکنیم تا طعم خوش رضایت مولا (ع) را بچشیم. لذت بخشیدن کسانی که ظلمی بر ما رواداشتند و یا دلی از ما شکستند، لذتی شیرین تر و دل چسب تر است. گذشت و بخشش جزءمهمی از خانه تکانی است. هرگز دین ما دین ظلم، خشم و خشونت نبوده است.

زندگی ائمه ما گواهراستین بر مهربانی و پرهیز از هر گونه حمله ای است. دین ما تنها اجازه دفاع را بهانسان داده است. نزول سوره انسان به روشنی عظمت بخشش، کرم و مهربانی را بیان میکند و فرد را توصیه به مهرورزی به انسان ها می کند. رجوع کردن اسیر به در خانهمولا (ع) طبق آیات سوره مبارکه انسان باز نمادی از حق آزادی انسان هاست و این کهدر دین اسلام اسیر حق حیات و زندگی دارد و ما مجاز نیستیم تا او را در حبس نگهداریم. دین ما دین رحمت است و اگر نقصی وارد می شود از مسلمانی ماست و نه ازاسلام. در گذشت کردن و بخشیدن گوی سبقت در دست بگیریم. بخشش خود را منوط و مشروطبه سن و سال و کوچک و برزگی نکنیم. از حرص و طمع بر آنچه برای امامان، پیامبران،شاهان و شاهزادگان نمانده حذر کنیم و تلاش توأم با امیدواری در راه بندگی داشته تادر مقام حقیقی خود ماندگار و جاوید باشیم. والسلام….


بسما. الرحمن الرحیم

مهروزی،انسان دوستی و عشق ورزی جزو دستورات لاینفک پروردگار در تمامی دوران ها و توسطتمامی ائمه و پیامبران بوده است. تقلید کورکورانه بسیاری از ما از رسوم غربی وانسان های غیر مسلمان در تعیین یک روز به نام عشق و تقدیم کادو، شکلات و شیرینی ازعدم شناخت ما از دین مبین اسلام و معبود مهربان تر از مهربان ماست. در آئینایرانیان روز (سپندارمزد) وجود دارد که به دستور الهی روز عشق و مهروزی نامیده شدهاست؛ دستور اهورامزدا است که سفارش بر مهرورزی (گفتار نیک، پندار نیک، رفتار نیک)داشته است. قطعاً فردی که فکر، اخلاق و رفتارش به دنبال بدی و بدی کردن نباشد؛ ازدیدگاه پیامبران آن زمان انسانی کامل بوده و هدیه دادن به تنهایی نشانی بر مهرورزیبوده است. کسی مهرورزی را درک می کند و این آئین و دستور الهی را در اخلاق و وجودشنهادینه می کند که ابتدا بر خود مهربان باشد و برخود عشق بورزد. انسانی که محبت رااز خود دریغ کند و برای خود اهمیت و ارزش قائل نباشد بی شک نمی تواند ثبات فکریداشته و قابل اعتماد دیگران باشد و حتی نمی تواند بنده ای خوب برای پروردگار خودباشد.

بارهاگفتیم هر اندام، اعضاء و جوارحی که خداوند در قالب جسم، روح و مغز به ما عطا کردهاست امانتی نزد ماست و همه ما موظف بر حفظ این امانت عظیم هستیم. فرمایش الهی استکه جسم و روحی که به دروغ آلوده شود سیستم بدن را دچار اختلال می کند و مغز را بهانحراف می کشد. در تمامی آئین ها و ادیان دروغ عمل زشت و گناهی بزرگ محسوب می شودو دستور به پرهیز از دروغ داده شده است. در آغاز خلقت و بسته شدن نطفه انسان،خداوند بخشی از روح خود که شامل همه قدرت ها، توانمندی ها و صفات الهی است را بهانسان بخشیده و از او خواسته تا به پرورش توانمندی ها بپردازد و از هر آنچه عملیکه مانع از رشد صفات پاک در انسان می شود خودداری کند. همیشه وقتی صحبت از دروغ ودروغگویی به میان می آید تصور عام بر دروغگویی نسبت به دیگران است در حالی که مابسیاری از دروغ ها را ابتدا از خود آغاز می کنیم. همه ما وقتی می توانیم ادعایراستگویی کنیم که ابتدا به خویش صادق باشیم؛ البته با خویشتنی که از آن شناختداشته باشیم و از آن اطمینان حاصل کرده باشیم. انسان وقتی می تواند ارتباط سالم باخود، دیگران و اجتماع برقرار کند که خود را به خوبی بشناسد و با خود صادق باشد.

اگرمدعی عشق و مهرورزی هستیم باید مهر را در مورد خود بشناسیم و بدانیم تربیت درونخود را بر چه مبنایی پیش بردیم. تربیتی احساسی یا تربیتی صحیح یا تربیتی صرفاًشنیداری. انسانی که به خود بپردازد می داند که او مخلوق خالق یگانه و بی نیاز استو دارای قسمت و قدری با تدبیر الهی است تا چند روز را در این دنیای فانی بگذراند وبر توشه آخرت خود بیافزاید. او می داند که از کجا و برای چه آمده است و به کجا میرود. او می داند بر امانات الهی باید امین باشدو خود را بیابد و بشکند تا به اصلخویش باز گردد. چنین انسانی خوب می داند که خداوند او را از هر ضایع کردن حق، اسرافکردن، بهتان و افترا، ظلم کردن و گردن زیر ظلم خم کردن و همراهی با هر ظالمی برحذر می دارد.

خدایرحمان به واسطه نزول پیامبران و امامان و کتاب های آسمانی راه و روش صحیح زیستن رادر اختیار هر بنده ای قرار داده است و بارها فرموده است که از هر بنده به اندازهوسع او تکلیف می طلبم. فرامین الهی به دو دسته کلیات و جزئیات تقسیم می گردد.کلیات شامل ایمان و اعتقاد به خدای یکتا و ایمان و باور به روز رستاخیز است. روزیکه اعضای بدن، خود بر علیه اعمال ما شهادت می دهند. اعضا و جوارح هر انسانی قبل ازملائکه و فرشتگان و پیامبر و امام زمان بر اعمال و نیات ما شهادت می دهند. بهترینروش قبل از رسیدن به روز حساب برای زندگی و بندگی بهتر داشتن و مراقبت دائم از خودداشتن بدون در نظر گرفتن بازه زمانی، باور حاضر و ناظر بود خداوند است. اگر باورخود را بر حاضر و ناظر بودن خدا تقویت کنیم در واقع به تک تک اعمال و رفتار خودبرنامه دادیم و از دام ها و توطئه های شیطان و نفس اماره مصون خواهیم بود.

خداوندانسان را خلق کرده است و نظارت بر او را مسئولیت خود قرار داده است تا نظم و نظامو شیرازه خلقت به طور صحیح برقرار باشد. هدف از خلق خدا عشق بوده است و هرگز مقصودخداوند از خلقت این نبوده که مخلوق خود را گرفتار عذاب و سختی نماید. هر ساخته ایو هر خلق کردنی پس از به وجود آمدن نیازمند نظارت، حفاظت و رسیدگی است و هر حفاظتیمستم شناخت داشتن است و کسی که بر آن ناظر باشد.

خداوندبی نیاز برای مراقبت از مخلوق خویش چهارچوب و قوانینی را برای او تعیین کرده است ووعده روز حساب را به بشر داده است تا همه بدانند روزی خواهد رسید که خداوند بدوناین که نیازی به ما و اعمال ما داشته باشد به یکایک کارهای ما رسیدگی می کند. صمدبودن، قادر بودن، احد و واحد بودن خدای رحمان کافی است تا بدانیم هدف از خلقت جزبراساس عشق نبوده است؛ چرا که ممکن نیست یگانه خالق قدرتمند و بی نیاز مخلوقیآفریده باشد و به نیازهای او توجه نکرده باشد. خداوند در قرآن کریم فرموده است کهآسمان و زمین را طی شش شبانه روز خلق کردیم و قبل از آفریدن انسان هر نعمتی را براو کامل کردیم. سپس به او توانمندی بخشیدیم و مسئولیت خواستیم تا با انجام آنبهترین ها را نصیب خویش کند.

سوالمتداول در هر عصر و برای هر انسان عارفی این بود که از کجا آمده ام و برای چه آمدهام و به کجا خواهم رفت. اما آنچه وظیفه هر انسان را بیش از پیش مشخص می کند، پاسخ گوییبه دومین سوال است؛ یعنی بدانیم و تعیین کنیم که برای چه آمده ایم؟ شناخت از خود وخصوصیات خود و انتخاب روشی زیبا و پسندیده برای بندگی کردن از جمله پاسخ های تعیینکننده ای است که می توان برای این سوال در نظر گرفت.

آگاهباشیم یا نا آگاه، خداوند بزرگ ترین شاهد و ناظری است که اعمال ما را می بیند و میداند؛ بنابراین هرگز نمی توانیم با دروغ، حیله و پنهان کاری از دید خداوند دورشویم و تصور کنیم که توانستیم دور از نظر الهی کاری کنیم. گفتیم در روز قیامتاولین شاهد، اعضا و جوارح خود ماست. از آنچه به دستور خدا نهی شویم دوری کنیم واراده خود را در پرهیز از گناهان قوی کنیم. خصوصاً از گناه غیبت که همواره در هرتصمیمی باید اراده ای قوی داشت و تا نرسیدن به ضریب اطمینان نباید به سستی رسید وعقب نشینی کرد. ارده محکم، درونی استوار را برای ما به ارمغان می آورد و درستهمانند آژیری هشدار دهنده ما را در حرکت به سوی انحرافات بیدار و هشیار می کند.وقتی از بدی ها و نبایدها دوری کنیم و شاکر خالق و مخلوق باشیم یعنی به اراده ایقابل قبول رسیده ایم. قطعاً همه ما براساس انتخاب الگویی جهت فراگیری انسانیت شروعبه بررسی خود کرده ایم. پس باید اراده خود را در شناخت از خود، استحکام درون خود وشناخت از الگو قرار دهیم تا بتوانیم حافظ بر خصوصیات و اخلاقیات نیک خود باشیم.

قبلاز خودشناسی برای رسیدن به هر سرمایه معنوی و درونی نیازمند اراده و همت والاهستیم. وقتی اراده می کنیم تا فرمایشات الهی را انجام دهیم در حقیقت بر دارایی هایمعنوی خود و خصلت های نیکوی خود مُهر ماندگاری و حفاظت شدن می زنیم. گفته بودیمدین اسلام دین خاتم و دین کامل است و پس از پیامبران و امامان برای راهنمایی بشر فرستادهشده اند و باز گفته بودیم ائمه نور واحد هستند و صرف نظر از مسائل روز که بایدتابع امام زمان خود بود در مسائل اخلاقی و رفتاری می توان از هر یک از ائمه الگوگرفت؛ چرا که همه آنان در طول زندگی خود کوشیدند تا انسان بمانند و انسان از دنیابروند. ائمه علیرغم همه اختیارات، قدرت و علمی که داشته اند عباداتی خاص انجام میدادند و همواره از افراط و تفریط دوری می کردند. آنان با آن که معصوم بودند اما بسیارخود را مم به رعایت قوانین الهی می کردند و درست به همین دلیل بود که در هیچدوره ای نقصی در الگو بودن خود نداشته و ندارند.

ارادهما همانند معصومین باید اراده ای باشد که تحت تاثیر احساسات، هوس ها، نفس و شیطانقرار نگیرد و تصمیمات و باور ما را تغییر ندهد. بی تردید وقتی انسانی خدا، ائمه وملائکه را ناظر بر خود ببیند، هشدارها و نهیب ها در او به هوشیاری مبدل می شود.امید که از شیعیانی صاحب اراده و بیدار و هوشیار باشیم. والسلام


بسما. الرحمن الرحیم

خدمتبه والدین از جمله مهم ترین وظیفه برای هر فرزندی است. آقا رسول ا. (ص) درداستان آرزوی دیدار اویس با ایشان و مقدم دانستن نیکی و توجه به مادر بر دیداررسول خدا (ص) و اتفاقات مشابه به روشنی بر اهمیت خدمت به والدین اشاره فرموده اند.متأسفانه هستند فرزندانی که از به جا آوردن رسم انسانیت غافل شده اند و پس ازتشکیل خانواده، والدین خویش را مورد بی مهری و بی توجهی قرار داده اند، بسیارتوصیه شده است تا فرزندان حضور والدین را عرض ارادت و مهر کنند و به دست بوسی آنانبروند و هر روز پس از برخاستن به چهره آنان خصوصاً مادر و سپس پدر بنگرند. هر پدرو مادری صرف نظر از نوع شخصیت، دین و مذهبی که دارا هستند و به لحاظ مقام ویژه پدرو مادری که خداوند به آنان عطا کرده است، قابل ستایش، تکریم و احترامند. نُه ماهرنج و زحمت بارداری و سپس سختی وضع حمل، نگهداری و مراقبت های خاص از کودکی کهتوانی برای محافظت از خود ندارد، تنها بخشی از بزرگی و عظمت مقام مادری است.نباشیم از جمله فرزندانی که زحمات و شب بیداری های مادر را نادیده گرفته و موجبعذاب، سختی و فشار بر آنان باشیم.

جابهجایی یک گیاه از یک گلدان به گلدان دیگر و عدم رسیدگی به آن باعث پژمردگی گل میشود، مادران و پدران نیز به این گونه اند. مبادا در اثر خود خواهی و اندکی متاع ناچیزدنیا، آنان را وادار کنیم تا آشیانه سرشار از خاطرات خود را ترک کنند و جایگاهشاندر خانه متزل شود و اختیاراتشان را از آنان سلب کنیم. خاصیت مادر بودن در عشق بینهایت اوست همیشه عشق و مهر مادر بر رفتار نادرست فرزند ارجحیت دارد؛ چه بسیارفرزندانی که خواسته یا ناخواسته رفتارهای نادرست را مرتکب شده اند و مادر را موردبی حرمتی و بی مهری قرار داده اند؛ در صورتی که مادر با اوج مهر و عشق با فرزندخویش رفتار کرده است. غافل هستیم از این که ما نیز به دوران پیری و سالخوردگیخواهیم رسید. روزی ما نیز نیروی جوانی و زیبایی خود را از دست خواهیم داد و درموقعیت پدران و مادران خویش قرار خواهیم گرفت.

فرمودهخداوند است که اگر شبهه ای در بین بندگانم ایجاد نمی شد، دستور می دادم تا پدر ومادر را نیز عبادت و بر آنان سجده کنند. پدر و مادر خدای دوم ما هستند. آنان کهپدر و مادر خویش در قید حیات هستند از وجود و نفس گرمشان بهره ببرند و از آنانبخواهند دعاگویشان باشند. اما چنان چه پدر و مادری در قید حیات نباشند می توان برسر مزار آنان حاضر شد و دعا و حوائج خود را از آنان خواست. زمینگرد است و دنیا دائمأ در حال گردش، امروز به والدین خود نیکی کنیم تا فردا به مانیز نیکی کنند.

خوشابه سعادت فرزندانی که با قرائت فاتحه و خیرات همواره به یاد والدین خود هستند و یاآنانی که با دیدار و جویا شدن از احوال و رفع نیاز آنان از زنده بودنشان بهترینبهره را می برند و وای بر فرزندانی که حتی به صدا زدن های والدینشان بی توجهی میکنند. گاهی پدران و مادران سالخورده و کم توان بخاطر ترس از دست دادن و تنهاماندن، به خواسته های درست و نادرست فرزندانشان توجه می کنند. بدانیم رفتار مناسبو ارزش گذاری های به موقع ما به پدران و مادران می تواند اعتماد به نفس و جایگاهواقعی آنان را به آن ها بازگرداند. انبوهی عبادت، خدمت و عمل نیک داشته باشیم اماپدر و مادر از ما راضی نباشند، یعنی کوله بار تهی داریم و اعمالی که به درگاه الهیبالا نرفته است. گاهی می شود به سپردن اموراتی همچون آشپزی به مادری که احساسناتوانی و پیری می کند، به او نیرویی دوباره بخشید، هرچند پیری او ممکن است طعمخوش غذایی که گذشته نداشته باشد اما همراهی ما او را دلگرم و خوشحال می کند بهپدران و مادران خود حس مؤثر بودن و مفید بودن را القا کنید تا آنان نیز به سرعت خودرا نبازند و غصه دار نباشند.

نیکیبه پدر و مادر از احسن اعمال است که پاداشی بس عظیم نزد خداوند دارد، اهمیت صلهرحم در این است که اگر فرزندی را در حال عذاب دادن پدر و مادر دیدیم یا شنیدیم باروشی صحیح و خداپسندانه به آنان کمک کرده و فرزند را راهنمایی کنیم. اولاد ناصالحننگ خانواده اند و اولاد صالح باقیات و صالحات هر پدر و مادر. خدمت به والدینوظیفه ماست و هرگز نباید منتظر سپاس و تشکر آنان باشیم. توصیه رفتن به قبرستان هانیز بر این منظور است که بدانیم دنیا فانی و محل گذر است، روزی ما نیز مهمانقبرستان خواهیم شد.

ایامعید نزدیک است، ایام مخصوص دید و بازدید. مبادا در این ایام از افراد سن بالا وناتوان تر فامیل غافل باشیم و دیدار آنها را ضرورت ندانیم. از خود گذشتن و عمل خیرانجام دادن منش و مرام مولایی است. یادمان باشد، عمل خیر همیشه مال و امکانات مالینیست. دیدارها و ارزش گذاری به بزرگ ترها از اعمال خیر و مورد قبول خداوند است. ازسویی دیگر، توجه و رسیدگی به ایتام به خصوص در این ایام بسیار سفارش شده است.

بیگانهبودن با دین و مسائل دینی، پیامدی جز جهل و فقر فرهنگی و فکری ندارد. گاهی لازماست در مسیر رهروی خود داوطلب اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به دیگران شویم تا آنانیکه در اثر جهل زندگی خود را دچار چالش کرده اند، روش های خود را تغییر داده و برمبنای دین و فرامین الهی پیش روند. همیشه کمک رسانی پرداخت پول، دارو و احتیاجاتاولیه نیست. گاهی باید افکار و دیدگاه تغییر کند تا جلوی بسیاری مشکلات گرفته شود.آگاه کردن و روشن کردن ذهن ها و آشنا کردن افراد با مسائل حقیقی دین به قدری دارایاهمیت و منزلت نزد خداوند است که اگر فردی در راستای این امر نماز واجبش قضا شود،نه تنها عقوبتی شامل حالش نمی شود؛ بلکه خداوند فرصت جبران آن را آسان تر از همیشهدر اختیارش قرار می دهد.

بدونهیچ قاعده، قانون، شرط و شروطی خداوند روزی بندگانش را تضمین کرده و مقام انسانیترا به همه انسان ها اهدا فرموده است. اما اگر می بینیم عده ای به این مقام می رسندو عده ای نمی رسند به دلیل نوع بهره وری آنان از قدرت فکر، اندیشه و توانمندی هاییاست که خداوند به آنان عطا کرده است و در بسیاری مواقع نوع عمل ماست که نشان گر راهو مرامی است که انتخاب کردیم. رفتار یک نفر هرگز تضمینی بر درستی یا نادرستی مسیرو مرام وی نیست. ممکن است یک نفر در راه و مرامی درست و مولایی اما عملکردی نادرستداشته باشد. این بدان معنی نیست که راه و مرام مولا اشتباه است، انسان هستیم وجایز الخطا.

خطایصحابه ی نزدیک پیامبر چند روز پس از رحلت ایشان بود که منجر به شهادت حضرت زهرا(س) شد. روایت است در کوچه های مدینه مردی می گذشت، هنگامی که نزدیک خانه ی مولا (ع)شد، دید از دودکش خانه دودی بلند شده است. با خود گفت در عجبم چگونه است که فاطمه (س)با آن که پدرش رسول خدا (ص) از دنیا رفته اند، اجاق روشن کرده و به طبخ غذاپرداخته است(در عرب رسم بود که وقتی فردی از دنیا می رفت، خانواده حداقل تا چهلروز اجاق روشن نمی کردند و همسایه ها برای آنان طعام می آورده اند). مرد می گویدقدری جلوتر رفتم و دیدم دود بلند شده به دلیل سوختن درب خانه مولا امیر المومنین(ع) است. آنان که دختر حضرت رسول را بین در و دیوار گذاشته اند و محسن در بطنش راشهید و خانم را به شهادت رسانده اند، مگر کسانی جز صحابه بوده اند که اکثریت آنان دراتفاق غدیر بوده و این جانشینی را به حضرتش تبریک گفته اند و برخی نیز آرزو کردهاند کاش جای حضرت علی (ع) بودند.

گفتیمانسان هستیم و جایز الخطا، غفلت می کنیم و خطا به بار می آوریم اما شیطان که دشمنآشکار انسان است هرگز غفلت نمی کند، همیشه از در ضعف و حساسیت های ما وارد می شودو در اندک زمانی ضربه ای مهلک به ما وارد می کند.

ارادهداشتن و اراده ای قوی ساختن برای خود است که می تواند ما را در برابر حملات شیطانو نفس اماره هوشیار و بیدار نگه دارد وقتی اراده می کنیم و همت می کنیم تا پایاراده خود بایستیم و عقب ننشینیم بی شک مغز ما آمادگی لازم برای هوشیاری و نهیبهای به موقع را پیدا می کند.  بسیاری ازضرباتی که ما انسان ها می خوریم از سستی اراده ماست. اراده یک انسانی که هدفشرسیدن به موفقیت در بندگی یا هر امر دیگری است باید مدام به روز شود، اطلاعات وآگاهی بیابد تا بتواند آن را مدیریت کند. آنالیز و بررسی لحظه به لحظه داشته باشدتا نواقص و اشتباهاتش به حداقل برسد. این که باید دائمأ به خود متذکر شویم که مادچار غرور نمی شویم یا اینکه اجازه ورود شیطان به درونمان را نمی دهیم یا دروغ نمیگوییم و بهتان نمی زنیم به این منظور است که باور خود را تقویت کنیم که چنانچهمورد حمله شیطان یا امتحان خدا واقع شدیم، بدانیم در اصل بین دو راهی قرار گرفتهایم. در این لحظه است که باوری که مدت ها غرور را به صورت کلامی در خود جای ندادهبه صورت عملی نیز در خود جای نمی دهد.

درموقعیت های مهم عملی می توان اراده خود را تقویت کرد مثلاً هنگامی که در جمع غیبت کنندگانهستیم و نمی خواهیم غیبت کنیم مغزمان نهیب می زند و بر اساس این نهیب تصمیم میگیریم تا عملکردی مناسب داشته باشیم به این صورت که یا جمع را ترک کنیم یا باادبیات درست و مناسب سایرین را انجام کارشان منع کنیم. گاهی تقویت اراده ما تاجایی است که بارها از حملات و موقعیت ها موفق و پیروز خارج می شویم. در اینجا اگرخدا بخواهد پاداش یا مقامی خاص نصیب ما کند ما را به وهله امتحان می کشد، داشتن هرچیز خوب و ماندگاری مستم سپری کردن زمان، هزینه، زحمت و رنج بیشتری است.

قانونخدا برای همه بشریت در همه دوران ها و با هر گونه دیدگاه، دین و مذهبی قانون هشت،هشت، هشت است؛ به این ترتیب که خداوند از بشر خواسته تا هشت ساعت در شبانه روزش رابه عبادت، هشت ساعت آن را به استراحت و تفریح و هشت ساعت دیگر آن را به کار وفعالیت اختصاص دهد. چنین پروردگاری عمل بنده ای را که دائماً در حال عبادت باشد وبه توانمندی ها و سایر نیازهایش توجه نکند، نمی پسندد. در همین اثنا باید دانستبالفعل کردن هر توانمندی و استعدادی که در نهاد هر یک از ما گذاشته شده است، نزدخداوند بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که هر توانمندی دریایی از ثروت و دارایی است کهبا سرمایه های مادی قابل قیاس نیست. بارها گفتیم شیطان سراغ کسانی می روند که بهدنبال بندگی و رسیدن به مقام انسانیت است وگرنه هستند کسانی که شیطان از آنانگریزان است. شیطان یک جن ساده بود که کثرت به عبادت او را به فرشته ای مقرب تبدیلکرده است و اجرا نکردن دستور الهی او را از درگاه خدا راند، خداوند به او فرصت دادو او از این فرصت در جهت اغوای انسان ها استفاده کرد. پس مسلم و بدیهی است کهشیطان هرگز فرصت خود را برای افرادی که خود گمراه اند، هدر نمی دهد.

اعتقاداتو عبادات مسئله شخصی هر بنده با خدا و حق ا. است و از جایی که خداوند رحمان ورحیم است حق خویش را می بخشد اما در جایی دیگر خداوند به حق الناس بسیار بها میدهد تا انسان بیاموزد که در رفتار با دیگری باید قانونمند و دارای چهار چوب باشداینجاست که بخشیدن حق الناس را تنها با حلالیت گرفتن از فردی که مورد ظلم واقع شدهمی پذیرد اما از جایی که هر قاعده ای در عالم هستی استثنایی دارد در مورد حق الناسنیز وضع به همین منوال است، خداوند عهده دار یک نوع از حق الناس می شود. آن هم وقتیاست که فرد مؤمن باشد و عملکردهایش درست و به حق باشد اما اگر حق الناسی را مرتکبشده باشد و فرصتی برای جبران نداشته باشد آن زمان است که خدا با رنج، سختی، بیماریو فقر حق الناس او را بر طرف می کند تا فرد به خاطر یک حق الناس در ردیف خطاکارانو گنه کاران قرار نگیرد. ضرر و زیان هایی را که به دیگران وارد می کنیم را چه درشکل مادی چه معنوی جدی بگیریم تا تبدیل به حق الناس فراموش شده نشود.

تلاشکنیم تا در لغزش و اشتباه نیافتیم اما اگر افتادیم به صفات خدا و یاری او ایمانداشته باشیم. مطابق با آیه ((وَ جَعلنا مِن بَینِ اَیدیهِم سَداً، وَ مِن خَلفَهُمسَداً فَاَغشَیناهُم فَهُم لایُبصِرون)) بدانیم که خداوند ناصر و حامی بندگان خویشاست، نه سد و مانع آنان برای رسیدن به آرامش، شادی و موفقیت.

برایتقویت اراده همواره باید به آن رسیدگی و توجه کرد، کار زیادتر تضمینی برایماندگاری نیست، آنچه ماندگاری را در هر زمینه تضمن می کند به کار بردن فکر، اندیشه،رسیدگی و توجه به آن است. فردی که درون آگاه و مغز آماده دارد همیشه متوجه امتحانخداوند خواهد بود و از پیش خود را برای آن آماده می کند، خداوند سخت گیر نیست وانسان را به منظور قرار دادن در بلا و سختی نیافریده است.

قصصقرآنی نیز به روشنی نشان می دهد که چنانچه مردم زمان هر پیامبر به دستورات و نصایحآنان گوش می دادند از بلاها در امان بودند. متأسفانه بایدها و نبایدها را درستتشخیص نمی دهیم و کشتی وجودمان را مملو از نبایدها می کنیم. از دین و امامان خودشناخت نداریم و در دفاع از این که مولا (ع) را شخصی خشمگین معرفی می کنند، سکوت میکنیم. مولا (ع) امام رئوف و صاحب کرم هستند، به شدت پایبند به اصول بوده اند وهرگز از دایره انسانیت خروج نکرده اند. مولا امیرالمومنین (ع) سخت گیر بودند امافقط برای اطرافیان و نزدیکان خویش. دین ما هیچ گاه و در هیچ زمانی حمله را جایزنمی داند، اسلام فقط اجازه دفاع را به فرد مسلمان داده است؛ حال چطور ممکن استامام اول و شاه دین خود بر این مسئله مهم واقف نباشند. اگر مولا (ع) دور از اسلام،انسانیت و براساس خشم گام بر می داشتند هرگز بیست و سه سال خانه نشین نمی شدند وسکوت نمی کردند. مولای ما آن بزرگ مردی بود که کبودی شانه هایش هنگام غسلشان گواهکیسه های غذایی بود که در نیمه های شب به خانه های فقیران و یتیمان برده می شد. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

توصیه و سفارش برای پرداختن به سورههود با توجه به دوره و عصری که در آن زندگی می کنیم و هم چنین انتخاب مسیر رهروینکته و کلیدی است تا مصمم و با آگاهی و ایمان بیشتر به ادامه مسیر بپردازیم. درقسمتی از این سوره داستان اولین پیامبر اولوالعزم حضرت نوح (ع) را می خوانیم که چگونهرسالت خویش را به انجام رساندند اما فرزند او علیرغم شرایط ویژه پدرش در گمراهیبسر برد و از فرصت بهره نجست و خداوند نیز علیرغم رحمانیت و اختیار تام خود درلحظه او را منقلب نکرد تا او و همه بشریت بدانند قانون خداوند است که هر انسانیپاداش یا کیفر انتخاب و تصمیمات خود را خواهد دید.

فطرت انسان خداجو است و انسان ها باهر آئین، رسم و قومیتی در هر جای جهان دیر یا زود در طلب شناخت خدا بر می آیند. بیشک دین اسلام کامل ترین دین در هر عرصه و زمینه است. اما افسوس که غفلت ما در دینیکه پذیرفته ایم به قدری زیاد است که دیگران با آیین و دینی دیگر در صدد جمع آوریاطلاعات و آگاهی از دین مبین اسلام شدند و در پی آن به موفقیت های متعددی در زمینهاخلاقیات، انسانیت، پیشرفت علم، کنترل و هدایت ذهن و افکار رسیدند.

متأسفانه مسلمانی ما در عزاداری آقاامام حسین (ع) آن هم بدون شناخت از حرکات و قیام آن بزرگوار خلاصه شده است. درحالی که افراد غیر مسلمان در حال بهره وری بیشتری از داشته های ما هستند. داشتههایی که خود داریم اما امروزه در قالب اسم و رسمی دیگر از غیر مسلمانان تحویل میگیریم و به کار می بندیم.

دین اسلام از ابتدا انسان ها را دعوتبه خودشناسی کرده و راه رسیدن به خداشناسی را در شناخت از خویشتن خویش دانسته است.در مسیری که ما نیز انتخاب کردیم همواره توصیه به شناخت از خود و سفر به درون وآنالیز فکری، اخلاقی و عملی شده است.

دلیل واضح درجا زدن های ما و بهرهنبردن های ما در شنیدن ها و عمل نکردن های ما خلاصه می شود. ائمه و معصومین گرچهنور واحد هستند و یک هددف مشترک را داشته اند اما هر یک براساس مقتضیات زمان خودموظف بودند تا بر نکته و مسئله ای بیشتر تمرکز کنند و مردم را بر اهمیت آن مسئلهروشن کنند.

به طور مثال ترویج و توسعه علم درزمان آقا امام جعفر صادق (ع) و آقا امام محمد باقر (ع) بسیار بیشتر از سایر ائمهبود و در زمان آن دو بزرگوار بزرگ ترین دانشمندان تربیت یافتند. حتی رهبر و پیشوایچهار فرقه تسنن نیز شاگرد و تعلیم یافته مکتب آقا امام جعفر صادق (ع) بودند.

در مأموریت پیامبران الهی نیز وضعیتبه همین منوال بوده یعنی در هر دوره از زندگی صد و بیست و چهار هزار پیامبر مسئلهای مهم تر بوده و پرداختن به آن در اولویت مأموریت پیامبر زمان بوده است. در میانپیامبران که عده ای نبی و عده ای مرسل و عده ای اولوالعزم و صاحب کتاب بودند.تورات موسی و انجیل عیسی و قرآن حضرت رسول (ص) معروف تر و غنی تر از زبور داوود وصحف ابراهیم بودند و در میان همه کتاب ها قرآن، جامع ترین و کامل ترین بوده است.

حال قدری تصور کنیم و خود را در سنجشقرار دهیم. کشتی نجات حضرت نوح را در زندگی خویش تصور کنیم و بسنجیم در زمانی کهبه اذن خدا فرصت یافتیم تا زندگی کنیم بر روی این کشتی چه چیزها و چه کسانی راسوار کردیم؟ هر رابطه و آمد و شد و داد و ستدی که در زندگی شخصی ما شکل می گیرد درواقع مسافران کشتی زندگی ما را تشکیل می دهند. سیره معصومین (س) هر یک دایرةالمعارفی از درس زندگی و بندگی است که در اختیار ما قرار گرفته است.

زندگی و فرمایشات پر محتوای مولاامیرالمومنین (ع) بهترین راهنما برای روانشناسان و جامعه شناسان بزرگ دنیا بوده وهست. متأسفانه غیر مسلمانان آگاه بر اسلام با راه کارهای دینی و به کار گرفتن صفاتزیبای الهی زندگی خویش را به سمت پیشرفت و ترقی هدایت کرده اند و این در حالی استکه در توصیف خدا و اسلام برای ما مسلمانان شعار جبار بودن خدا و ضعف در اسلام رابیان می کنند.

به لطف خدا و توجه و نظر آقاامیرالمومنین (ع) از مشق عشق نکات و درس هایی را آموزش می بینیم که در جهت ساختهشدن و پر پرواز داشتن ما بسیار اثرگذار است. از شکرگزاری نعمات، بخشندگی و گذشت تاآنالیز و سفر به درون، حذف عقده های کودکی و جایگزین کردن آن ها با کارهای زیبا وپسندیده، رفع نقاط ضعف و افزایش اعتماد به نفس و پرهیز از منیت، کبر و غرور ونزدیک شدن به صفات زیبای الهی تا داشتن خانواده معنوی و رشد یافتن در کنار یکدیگراز آموزه های مسیر بندگی و عاشقی ما بوده است. هر چند تا کنون علیرغم همه کوتاهی وقصورات چیزی از روزی معنویمان کم نشده است و از لطف و فضل مولا (ع) در حقمان کاستهنشده است اما خوب است بدانیم در نقاط زیادی از جهان برای دریافت چنین آموزه هاییهزینه هایی هنگفت پرداخت می شود.

دین ما مردم را به اصلاح و جایگزینیخوب به جای بد یا درست به جای نادرست دعوت می کند که آن هم ریشه در رحمانیت ومهربانی خالق ما دارد، در حالی که علوم شناخته شده توسط بشر مردم را به ریشه کنکردن بدی ها و نادرستی ها دعوت می کند که کاری بس خشن و سخت خواهد شد.

تمامی علوم نهفته در سینه آقاامیرالمومنین (ع) و ائمه علوم لدنی است که در قرآن کریم نهفته است. کتابی سراسرراه گشا که ما تنها به جنبه قرائت آن در مراسم عزا یا تزئین سفره هفت سین بسندهکرده ایم. نقطه تلاقی آب شیرین و شور دریاها، چگونگی زندگی پرندگان، داران،خزندگان و بسیاری از علم کشف شده بشر از ابتدا در کلام خدا بوده است.

قرآن همانند خورشید که منبع نور وگرما برای جهانیان است منبع تغذیه روح، رشد و آگاهی بشریت در تمامی ادوار است.شیعه و شیدای مولا (ع) هستیم و باید همانند ایشان کوه اعتماد به نفس باشیم و درمقابل ناملایمات به سرعت تسلیم نشویم. نه به طور یکسان توانمندی داریم و نه اجازه مقایسهداریم هر یک از ما مخلوق منحصر به فرد خالق بی نظیر خویش هستیم پس نباید با قیاس،رقابت ناپایدار و منفی ایجاد کنیم و اعتماد به نفس خود را دچار تزل کنیم. مقایسهحسادت و بخل را به وجود می آورد و زمینه حضور شیطان در کنار ما را فراهم می کند.مغزی که درگیر و در بند حسادت و توطئه چینی برای رقابت های منفی می شود، از مسیرصحیح خود منحرف شده و تخریب سلولی و عصبی را سبب می شود. چنین تخریب هایی زود باوری،زود رنجی و زود قضاوت کردن ها را ایجاد می کند و انسانیت را وارد بیراهه هایظلمانی می کند.

عملکردهای درست و پسندیده مربوط بهزمانی است که فرد اعمال و افکار خود را مورد آنالیز و بررسی مرتب قرار داده باشد ولغزش و اشتباه ها را حذف و رفتارهای مثبت و پسندیده را جایگزین کرده باشد. گاهیجایگزین نکردن های به موقع خاطراتی را تداعی می کند که بسیار ما را می رنجاند. دراین مواقع مظلوم نمایی و پذیرفتن طعم تلخ خاطرات نه تنها کمکی به ما نمی کند بلکهفقط  باعث می شود تا به خود ظلم کنیم.

نماز همان قرار ملاقات عبد و معبوداست که در آن بزرگ ترین مسئول و مدیر عالم برای بنده خوش وقت می گذارد و به اوفرصت هم صحبتی می دهد. اگر برای نماز توصیه به حضور ذهن و حضور قلب می شود بهمنظور همین قرار ملاقات عظیم بین نیازمند و بی نیاز است. اما افسوس که از در کنارخدا قرارگرفتن فقط به گریستن و درخواست کردن های دنیوی تن می دهیم و از عظمت مخلوقغفلت می کنیم. نماز تمرین کسب آرامش و دریافت قدرت از غایت عشق و عظمت است. اگرچنین بنده ای شدیم که نماز مایه آرامش و تأمین توانمندی های ما شد هرگز در مقابلسختی ها نمی شکنیم. درخت ریشه دار ممکن نیست با اندکی بی آبی خشک شود؛ چرا که ریشههایش را رشد می دهد تا منبعی آب بیابد و خود را سیراب می کند. همانند درخت بودنعین امیدواری و تلاش گر بودن است. برای امیدوار بودن تنها دعا کردن و نشستن برایمستجاب شدن کافی نیست. مغز فرد امیدوار هدف را می بیند و سلول خود را مطابق با میزانتلاش لازم برای رسیدن به هدف تنظیم می کند.

تلاش، توکل را به همراه دارد و توکلشکرگزاری را به ارمغان می آورد. انتهای هر نماز بهترین فرصت برای شکرگزاری ازنعمات و داده های الهی است. همیشه نباید منتظر مورد یا مواردی بود تا شکر خدا رابه جا آورد. زندگی هر یک از ما سرشار از نعماتی است که شکر بر آن ها واجب است. بهصورت کلی نیز شاکر نباشیم تا نظر و دید خداوند نیز بر ما کلی نباشد.

فرموده حضرت رسول (ص) است که ارزش هرانسانی به نوع درخواست اوست. از خداوند خدا را بخواهیم؛ چرا که ارزش و بهای هرانسانی که خویش را شناخته است، خواستی متفاوت و بزرگ است.

ایمان و باور قوی و توانی درست را ازخدا خواستن یعنی بها دادن به درونی که غنی شده از صفات عالی الهی است، صفاتی کهوقتی بالفعل شوند می توانند ما را از افتادن در هر گرداب و یا سرابی مصون بداند. والسلام….


بسم ا. الرحمن الرحیم

مومنان حقیقی آنانی هستند کهپس از مرگ تنها در پی معشوق و معبود خویش هستند و از آنچه نعمت در بهشت برینالهیست سیرند و فقط و فقط خواستار رسیدن به اصل و منبع همه آفریده و قدرت هاهستند. در کسب علم دقت کنیم، کسی ارزش واقعی کتب مهم را می داند که سطح فکری وعلمی خود را ارتقاء بخشیده و از توانمندی های وجودیش در راه استفاده از آن بهرهگرفته باشد.

ماجرای بازگشت حضرت موسی (ع)از طور سینا قبل از چهل روزِ تعیین شده به این دلیل بود که ایشان والاترین خواستههایش با کنار رفتن حجاب ها محقق شد و توانست اصل را ببیند و بفهمد، پس برای ایشانفرعیات اهمیتی نداشت. چنین شرایطی مثل آن است که ما قدرتمندترین فرمول جهان را دردست داشته باشیم، بدیهی است که دیگر به سمت کارهایی در سطح پایین تر نخواهیم رفت.

وقتی مولا علی (ع) میفرمایند: تمام دنیا را با کفش پاره خود تعویض نمی کنم؛ به این دلیل بوده که ایشانفراسوی این دنیا را می دیدند و می دانستند. ایشان از علم، عشق و عظمتی آگاه بودندکه در این دنیا هرگز همسان و هم تراز با آن چیزی وجود نداشته و ندارد. اگر امامحسین (ع) در نهایت ایمان، صبر و عشق نوجوانش را به دل دشمن می فرستد، به خاطر همینعلم و آگاهیست که از معبود و معشوق خود دارد. ایشان در صحرای داغ نینوا عشق بازیمی کردند و هرگز از درد، رنج و غم در هراس نبودند.

علم، دانش و شناخت رَویهامامان و پیامبران در راستای امر الهی عبادت کردن همگی خط مشی است که خداوند ترسیمکرده تا ما بندگی بیاموزیم و بندگی کنیم. انسان به قدری ارزشمند است که اگر خویش وخدای خویش را بشناسد ممکن نیست به کمتر از امر الهی و رضای او گام بردارد.

در میان همه عبادات نماز پلهرسیدن به خدا و قرآن پله ای برای رسیدن به تزکیه نفس است. در طول تاریخ بودندانسان هایی که در پی رسیدن به قرب الهی بسیار کوشیدند، ما نیز در تلاش هستیم تا بهاین جایگاه برسیم و در حد وسع خود بندگی خداوند را به جا آوریم. درهای رحمت الهیهمواره به روی بندگان باز است تا هر که خواست باز گردد و از رحمت و مغفرتپروردگارش ناامید نشود.

از جمله مهم ترین موانع دررسیدن به بندگی، کبر و غرور است. ورود شیطان به درون ما برابر است با ورود کبر وغرور به درونمان. در قرآن فرموده شده که شیطان دشمن آشکار انسان است. شیطان از ازلاز انسان کینه دارد. کافیست بنده ای راه بندگی پیش گیرد و در این مسیر قدم بردارد.آن وقت است که شیطان با همه قوا به سوی او هجوم می آورد تا او را با رسیدن به غروریا ناامیدی از پای درآورد.

تصور کنید در حمایت از همنوعی، او قدرنشناسی کند و زحمات و محبت های شما را فراموش کند. بی تردید از اوناراحت می شوید. حال شیطان را بنگریم که با همه عبادات هزاران ساله خود، زحماتش بهخاطر سجده ای بر انسان حبط شد. بی شک شیطان ناراحت خواهد شد و تمام تلاشش را میکند تا به خداوند ثابت کند انسان ها در مقابل اغوای شیطان ضعیف اند. مدام ازخداوند بخواهیم که آنی و لحظه ای ما را به خود وانگذارد و دچار غفلت نکند. خداوندرا وکیل کنیم تا هرگاه در مسیر غفلت قرار گرفتیم او ما را متوجه کند، خواه باتلنگر خواه با تنبیه.

در سوی دیگر مراقب ریا باشیمکه ریا نیز برگ برنده شیطان در انحراف انسان هاست. آنانی که از دین تنها به خواندنقرآن یا نماز فراوان و حفظ حجاب افراطی یا اجباری بسنده می کنند و از محتواینورانی کلام خدا بی خبرند و افراد را با افکار سطحی می سنجند، جز به ریا و قدمنهادن در مسیر شیطان گام بر نمی دارند. مبادا باشیم از جمله کسانی که نه تنها بهریا می پردازند؛ بلکه دین خدا را وسیله ریا، شهرت و نان آوری خود قرار می دهند.خداوند بر توانایی های تک تک بندگانش آگاه است و بر هر فرد و فکری مسلط. درست بههمین دلیل است که در ادای هر فریضه ای یا انجام هر عملی خداوند به نیت و میزانتوانایی ما نگاه می کند و نه به نوع انجام آن یا کمیت عمل ما.

خداوند دوست دارد بندگانش رادر حرکت به سمت پیشرفت ببیند و به رسم بنده نوازی و عشقی که به بنده دارد، او راغرق در رحمت و محبت خداییش کند. در دین مبین اسلام بسیار تأکید بر نماز جماعت ودعای دسته جمعی شده است. جماعت به این سبب بیشتر مورد توجه خداست که در اتحاد و همبستگی که اتفاق می افتد علاوه بر بالا رفتن سطح انرژی مورد نیاز برای اجابت دعا، ممکناست یکی از افراد دل شکسته باشد و به خدای مهربان وصل شده باشد، بی تردید در چنینشرایطی دعا بالا رفته و اجابت می شود.

یاد بگیریم نقاط مثبت خود ودیگران را ببینیم و خود را به مثبت بینی عادت دهیم، هرچند این مثبت ها کوچک باشد؛چرا که دیدگاه مثبت داشتن پایه های خودسازی و رشد ما را تحکیم می بخشد. وقتیخودسازی آغاز شود و افراد به تفکر و تدبر داشتن در هر امری عادت کنند، دیگر بهراحتی نمی لغزند و تحت تأثیر اشتباهات و کوتاهی دیگران به بیراهه نمی روند واعمالشان را حبط نمی کنند. قدرشناسی به نوعی حق الناس است که بر عهده فرد می آید.

بارها گفتیم کسب علم و یاهمان علم آموزی فضیلت است؛ چرا که انسان را از جهل و ظلمت به سمت خرد و نور سوق میدهد. هرچند علم آموختن به تنهایی کافی نیست و همانطور که در احادیث اشاره شده است،زکات علم، آموختن آن به دیگران است تا علاوه بر بهره وری خود، سایرین نیز بهره مندشوند. دانشمندان و مخترعان بزرگ و نامی همچون ادیسون زمانی نام خود را جاوید کردندکه دستاورد سال ها زحمت و تلاش خود را در مسیر خدمت به خلق خدا بخشیدند. ادیسون مسلماننبود و عبادت نکرد اما به سبب بهره وری از قدرت فکر و اندیشه که خداوند به بندگانشعطا کرده و به سبب خدمتی که به خلق داشته مورد توجه خداست و از ید پرقدرت او روزیمی خورد. خداوند همواره به بندگانش فرصت داده و فرصت می دهد و در انتظار بنده خویشاست که او را صدا بزند و خداوند لبیک گویان پاسخگوی او باشد.

همه ما در مقابل آنچهآموختیم و انتخاب کردیم مسئول و موظف هستیم. وقتی یاد می گیریم که در کنار یکدیگربودن باید توأم با جویای احوال شدن از یکدیگر باشد، دیگر غم و غصه و تنهاییوجودمان را آزار نمی دهد، چون می توانیم پشت و پناه و آرامش قلب یکدیگر باشیم. راهو مرام عشق برگزیدیم تا روز به روز و لحظه به لحظه به انسانیت و معرفت خود بیفزاییم.همه در مسیر آموختن هستیم، پس می توانیم با حفظ شخصیت و رعایت ادب قصورات یکدیگررا گوشزد کنیم. در یک جمع قصور و سستی یک نفر می تواند به همه آسیب بزند و بالعکسفعالیت بیشتر یک نفر می تواند اثر مثبت روی همه بگذارد.

رهروی هستیم و به برکت آن تکتک ما از اعتباری نزد خدا برخورداریم. گاهی اتفاق می افتد که هر یک از ما بنا بهشرایط خود از اعتبارمان هزینه می کنیم اما خداوند به قدری مهربان و کریم است که نهتنها از اعتبار ما کم نمی کند بلکه به حرمت دعا و مددی که به دیگری داشتیم و ازاعتبارمان استفاده کردیم، از جانب خودش بر اعتبار ما می افزاید. مگر نه اینکهالگوی بی نظیر دین ما خانم حضرت زهرا (س) از همه داشته خود در سه روز پی در پیبخشیدند و نهایتاً خود و فرزندانشان در اوج گرسنگی از طعام بهشتی تناول کردند. پسبه آنچه موجب افزایش اعتبارمان می شود بهای بیشتری بدهیم و ارزش قرآن خواندن، صلواتفرستادن و نیکی کردن های خود را بدانیم.

به صلاح دیدهای الهی اعتمادکنیم و بدانیم خدای ما خدای هر پنهان و آشکار، گذشته و آینده ای است. بسیار شنیدیمکه خداوند در ازای هر نیکی ما ده برابر پاداش می دهد اما گاهی عجول بودن و ضعیفبودنمان باعث می شود که به چراهایی برسیم. که چرا خداوند در مقابل نیکی های ماپاسخ نمی دهد؟ آنجاست که کمی تأمل ما را متوجه زمان هایی خواهد کرد که چطور خداونددر اوج سختی، آسانی ایجاد کرد. این گونه موارد از جمله موردهایی است که پاسخ نیکیما، صَرف رفع گرفتاری یا بلایی برای ما می شود و ما غافل از آن در پی ده برابر شدنخوبی مان هستیم. امید که با عزمی جزم در تزکیه ی نفسمان چنان کوشا باشیم که فقط درراه رضای پروردگار گام برداریم و خود را از هر آنچه ناشایستی و ناپاکی است دورکنیم. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

انسان هستیم و به حکم انسانبودن در بسیاری مواقع غافل و خواب. همیشه آن هنگامی هوشیار می شویم که ناگهانبسیار دیر شده است. قدر با یکدیگر بودن را کمتر می دانیم و بالاتر از آن اسیر نفسو خودخواهی می شویم و از خدایی که با همه مهر و عشق ما را آفریده و بالاترین صفتعالم یعنی اشرف مخلوقات بودن را نصیب ما کرده است، غفلت می کنیم.

ما مخلوق خالقی هستیم که همهچیز را برای انسان فراهم کرده و خواسته تا در کنار بهره گیری از نعمات، خوی و خصلتانسانی خود را به بهترین وجه حفظ کنیم. خداوند ارحم الراحمین به قدری عاشق و شیفتهبنده خویش است که هر غفلت و کاستی از سوی بنده او را محزون می کند. خداوند کریم درپی عشقی که به مخلوقش دارد، برای او پیامبران و معصومینی را نازل کرده تا آنان باآگاهی کامل، راه هدایت و رستگاری بپیمایند.

مطابق با روایات بهشت و جهنمدارای طبقات متعددی هستند که در قرآن از طبقات بهشت توصیفات فراوانی شد اما مهماست بدانیم انسان قادر است به گونه ای تعالی یابد که نهرهای سفیدتر از شیر و شیرینتر از عسل را نبیند و تنها از خدا خواستار ویژه ترین جایگاه باشد. اما متأسفانهعلیرغم همه قدرت و توانمندی خاصی که داریم، نمی خواهیم تا در مسیرمان توانمندانهحرکت کنیم و باز متأسفانه برای اندک نیازهای مادی بالاترین دقت و انرژی را صرف میکنیم، حال آن که در ادای نماز و قرائت قرآن کمترین حضور ذهنی و حضور قلبی نداریم.

توجه نکردیم که چنانچه تنهایک بار طعم شیرین و لذت بی انتهای نزدیکی به پروردگار را بچشیم، هرگز از آن غفلتنخواهیم کرد؛ چرا که پله های ترقی را به این وسیله عاشقانه تر از همیشه طی خواهیمکرد. آنقدر در ضعف و نقص های خود غرق هستیم که همواره در مقابل خلقِ صفت ها دردرونمان احساس عجز و ناتوانی می کنیم. ما را خدایی آفریده که قادر مطلق است و ازروح پر قدرت و پر عظمتش در وجود تک تک ما دمیده است، پس نمی شود و نمی توان گفت کهما قادر به تسلط یافتن بر ضعف خود نیستیم. مگر نه این که پیشرفت لحظه به لحظه علمبشر طی سالیان متمادی بشر را از مرگ حتمی در مقابل ساده ترین بیماری ها نجات داده است،پس همان تفکر و قدرت اندیشه نیز می تواند انسان را از اسارت در بند ضعف ها نجاتدهد.

در فراگیری علم دقت کنیمانسان قادر است در کنار زبان مادری و تخصصی خود به یادگیری زبان های دیگر نیزبپردازد و این انجام نمی شود مگر با خلقت عادلانه و عاشقانه ای که خداوند برایانسان ها به طور یکسان ترسیم کرده است. خداوند راه و مسیر حرکت انسان ها را واضح وروشن به آنان نشان داده و از آنان خواسته تا با اندیشه و درایت خویش به انتخابمسیر بپردازند و سرنوشت خود را رقم بزنند.

مسیر حرکت انسان ها به سمتنیکی ها به دو حالت است : مسیری نسبتاً هموار و ملایم که در آن بنده تکالیف خود رامی داند و تکلیف وار به ادای آنها می پردازد. مسیری ناهموار و سخت که در آن بندهعاشقانه تکالیفش را انجام می دهد و علیرغم امتحانات سخت الهی به زیباترین صورت گامبر می دارد و پس از مدتی با برداشته شدن حجاب ها به مقام مکاشفه و معاشقه می رسد.

بسیاری از عُرفا پس از سالها ریاضت و سخت کوشی صاحب مقام بندگی و عاشقی می شوند. ابن بطوطه جغرافی دان ودانشمند بزرگ زمان از مغرب زمین به ایران سفر کردند و پس از تحقیق و تفحص دربارهسعدی (علیه رحمه) به این نتیجه دست یافتند که سعدی عاشقی وارسته بوده که حجاب هابرای او برداشته شده است.

رقیه سه ساله آقا اباعبدا.(س) را عشق از نینوا تا شام برد. عشق درد، رنج و سختی های فراوان دارد که عاشقیمستم عبور از این رنج ها و سختی هاست. می گویند بهشت چهار طبقه دارد که سومین طبقهآن، طبقه عشق است.

در توانایی و توانستن انسان هابرای رسیدن به بهترین ها شکی نیست اما پس از آن نیت بسیار مهم است. نیت گاهی ازعین عمل ثوابی فراتر دارد. فردی را تصور کنید که فقیری و نیازمندی را می بیند اماتوان کمک به وی را ندارد، آن لحظه آرزو می کند کاش می توانستم به فقیر کمک کنم،چنین نیتی عین عمل انجام شده در پیشگاه الهی ثبت می شود. در جایی دیگر فردی راتصور کنید که خود گرسنه خوابیده اما همواره با خلوص کامل برای سیری و خوشبختیدیگران دعا می کند. چنین کسی نیز خدمت به خلق را مقدم بر خود می داند و نزد خداپاداش بهترین عبادات را دریافت می کند.

ارزشِ بخشیدن به کمیت دربخشیدن نیست بلکه به کیفیت در بخشیدن است. انسانی که از میلیون ها تومان تنها چندده هزار تومان را می بخشد، با انسانی که از چند ده هزار تومانش بیشترین آن را میبخشد، بسیار متفاوت است. درست است که هر دو بخشش کردند اما کیفیت بخشش است که کارآنان را در مرتبه های گوناگون قرار دهد. برخی افراد چنان با عزت نفس رشد کرده اندکه اگر در بدترین شرایط نیز قرار بگیرند هرگز قدم در راه حرام برنخواهند داشت.اینان کسانی هستند که زندگی جاویدشان تضمین شده است.

هیچ گاه بدی و بد بودن هنرنبوده است اما بالعکس، خوب بودن و خوب ماندن هنر است. گاهی انسان های خوب در تعجبندکه با همه خوب بودنشان چگونه است که به بلا و سختی مبتلا شدند؟ در پاسخ به آنانباید گفت: خداوند در مسیر عشق همیشه امتحاناتی را قرار می دهد تا عاشق به عشقحقیقی برسد، آن گاه خداوند به او لبیک گوید و او را در زمره خوبان عالم قرار دهد.

برای یک عاشق شرایط خوب و بدمعنا ندارد. او همواره عشق می ورزد و عاشقانه معبودش را صدا می زند. قسمتی ازداستان زیبای لیلی و مجنون به روشنی فرق بین انسانِ عاشق و غیر عاشق را بیان میکند. گویند: در بین جمعی از نمازگزاران مجنون به سرعت عبور کرد. پس از نماز، یکیاز نمازگزاران از وی پرسید: مگر صف جماعت را ندیدی که چنین با شتاب می دویدی؟ مجنونمتعجب و حیرت زده پاسخ می دهد: من در پی معشوق خویش هیچ یک از شما را ندیدم. چگونهتو در حین نماز و راز و نیاز با معبود یکتا متوجه من شدی؟ عابدترین و عاشق ترینانسان در ادای نماز، آقا امیرالمومنین (ع) بودند که به فرزند خویش فرمودند: هنگامیکه به نماز ایستادم، تیر را از پایم درآورید تا من درد تیر را متوجه نشوم.

ایام، ایام خانم حضرت زهرا(س) است، بزرگ بانویی که اوج عشق، کرم و بخشش بود. ما نیز می توانیم هم سو باایشان حرکت کنیم و همانند ایشان راه عاشقی بپیمایم. عاشق با دیدن معشوق هیچ چیز وهیچ کس را نمی بیند. بهترین راه و وسیله برای ملاقات با معشوق نماز است. نمازی کهاکثر ما عجولانه به انجام آن مشغول می شویم و از با خدا بودن به سرعت خود را محروممی کنیم.

از خدا بخواهیم خودش به مامسئولیت بدهد، بی تردید مسئولیتی که خداوند به ما عطا می کند، هیچ انسانی نمیتواند از ما بگیرد. انسانی که از سوی خدا مسئولیت دارد، زبان به دروغ، تهمت وتوهین باز نمی کند و خیر و نیکی ها را به خوبی می شناسد. چنین انسانی تبدیل بهمالک اشتر و بلال حبشی می شود، همان هایی که مسئولیتشان با مسئولیت ها و جایگاه هایدنیوی بسیار فاصله داشت.

بلال حبشی بزرگ مردی بود کهحضرت رسول (ص) در مراسم خواستگاری و همسر گزینی وی برای او گام برداشتند و درتعریف و تمجید از بلال به مقام معنوی او نزد خداوند اشاره کردند. بلال حبشی مؤذنحضرت رسول (ص) بودند و پس از رحلت آقا رسول ا. (ص) اذان نگفتند اما وقتی خانمحضرت زهرا (س) دلتنگ صدای اذان ایشان شدند، بلال نزد خانم آمدند و اذان گفتند امادر اثنای اذان اعلام کردند که بلال آرام باش که خانم بسیار دگرگون و متحول شدند.

نماز این گونه است. سکویپریدن و پرواز انسان به جایی که هرکسی لایق بودن و دیدن آن نیست. از نماز خصوصاًنماز صبح غفلت نکنیم که سحرگاه بهترین خلوتگه برای مناجات با حضرت یار است. نباشیماز کسانی که اعمال و سستی شان مانع سرعت بخشیدن به کاروان عشقشان می شود. امید کهدر راه رسیدن به یار محکم، پر تلاش و سرزنده باشیم. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

خداوند عاشق شد و خلقت آغازکرد، انسان را آفرید و از ملائکه خواست تا بر بهترین مخلوقش سجده کنند، همه اطاعتامر کردند جز ابلیس و بدین گونه از پیشگاه الهی رانده شد و در ازای سالیان سالعبادت از خداوند فرصت خواست تا به اغوای انسان ها بپردازد. از بدو خلقت تاکنونمیلیون ها میلیون انسان پا بر عرصه دنیا گذاشتند و مورد دعوت و گاهاً حملات شیطانقرار گرفتند. هرچه زمان گذشت و علم به پیشرفت رسید و تکنولوژی رشد کرد، انسان هایبیشتری در دام شیطان اسیر شدند؛ چرا که ظواهر فریبنده دنیا بیشتر خودنمایی کرد و انسانها از شیوه صحیح زندگی خارج شدند. بدیهی است هر قدر انسان ها به پیشرفت و ثروتبیشتری دست یافتند، نفسی سرکش تر و طمع کار تر در خود پرورش دادند و به دعوت هایشیطان لبیک بیشتری گفتند.

ساده زیستی و نبود اختلافاتطبقاتیِ گذشتگان ما فرصتِ رشد صفاتی هم چون حرص ورزی، حسرت، طمع و حسادت را بهآنان نمی داد؛ به همین دلیل بود که مهر و محبت بیشتری جاری بود و افراد از ایمانقوی تری برخوردار بودند. گاهی مواجهه با مشکلات و کمبودها برای ما و در سویی دیگرآرامش و رفاه دیگران می تواند دریچه ای باشد که بر حسب انتخاب لحظه ای، ضعف و قوتایمان ما را سبب شود. برخی افراد در مواجهه با چنین ضد و نقیض های ذهنی یعنی قرارگرفتن خودشان در سختی و دیدن رفاه و خوشی دیگری مسئله را امتحان الهی قلمداد میکنند و با کنترل بر نفس و ذهن، خود را در ردیف مؤمنان قرار می دهند و برخی نیز بامقایسه مکرر و طلب مادیات خود را بنده شیطان می کنند.

بارها گفتیم ثروت اندوزیمایه ذلت و خواری انسان هاست و بالعکس استفاده صحیح از ثروتِ حلال مایه سربلندی وسعادت انسان. همیشه ورود ثروت با ورود امتحانات الهی و اِغوای بسیار شیطان همراهاست. هستند افراد زیادی که به محض ورود ثروت به زندگیشان، آرامش و نشاط و عشق ورزیپیشین خود را از دست دادند؛ چرا که دیدگاه افراد خانواده به سبب ثروت بدست آمدهتغییر کرده و جهت منفی به خود گرفته است. دقت کنیم حتی اگر از درگاه الهی طلبمادیات می کنیم از آن بزرگ بی همتا بخواهیم ثروتی طیب و طاهر، قلبی سخاوتمند وفکری غنی به ما عطا کند تا آن ثروت برای ما برکت و نیک بختی فراهم کند نه آن که ازما سربازی برای شیطان بسازد.

دعای انبیا و اولیا دین ما،همواره عطا کردن فرزندی صالح از سوی خدا بوده است. فرمایش پیامبر عظیم الشأن ماستکه "فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت". نباید به خواسته ها و حوائج خوداصرار کنیم؛ چرا که خدای دانا و علیم خوب می داند اجابت کردن یا اجابت نکردن کدامیک از حوائج به نفع بنده و کدام یک به ضرر اوست. در دعا کردن، خداوند را بخوانیم وبه او توکل کنیم؛ یعنی او را وکیل خود برای رسیدن به نفع و سعادت هر چه بیشترمانقرار دهیم.

انسان هستیم و بر حسب انسانبودنمان صرف نظر از دین و مذهب و نژادمان محتاج خدا هستیم؛ پس باید دست به درگاهشبلند کنیم و خواسته های خود را با او بیان کنیم اما باید توجه داشته باشیم در هردعایی رضای خداوند را لحاظ کنیم و خود را غرق در خواسته ی خود نکنیم. بی شک همانندبسیاری از رفتارها، نیات و گفتارهایی که خلوص در آن بسیار مهم است، رضای الهیهمراه با دعا کردن نیز نیازمند خلوص است.

نمی شود با ریا و نفاق باخداوند معامله کرد؛ چرا که خداوند حاضر و ناظرِ بزرگ و مسلط بر هر بنده ایست. پیش ترنیز گفتیم ریا و نفاق به قدری نکوهیده و ناپسند است که خداوند هرگز آن را نمیبخشد. قدر داشته هایمان را بدانیم و به رضای خداوند راضی باشیم. چه بسیارندثروتمندانی که عدم سلامتی در آنان لذت خوردن و آشامیدنشان را از بین برده؛ در حالیکه همین افراد در گذشته خویش با خوردن کمترین ها قانع بودند و خرسند و سلامت.

کسب علم فریضه و توصیه دینخداست. در دعایی از بزرگان دین هست که می فرماید "بارالها علم مرا اسباب طغیانو سرکشی ام قرار مده". این جمله به ما یادآوری می کند در آموختن علم نیز بایداز خداوند خِیر خود را طلب کنیم. از پروردگار خویش بخواهیم که علم ما را مایههدایت، رشد و تعالی ما قرار دهد و بین ما و خود جدایی نیفکند.

خداوند با عشق و محبت بندهخویش را آفرید و هرگز نمی خواهد و دوست ندارد تا آنان را عذاب کند. باغبانی راتصور کنید که سالیان سال برای پرورش باغ خود تلاش کرده است، آیا می تواند پس از بهثمر نشستن باغش آن را به آتش بکشد؟ پس روشن و واضح است که خداوند نیز مایل نیست بابرآوردن حاجتی که خیر و صلاح بنده در آن نیست او را به سمت نابودی ببرد. خداوندبرای لحظه لحظه ما برنامه دارد و لحظه به لحظه یار و یاور ماست. این در حالی استکه گاهی با اجابت دعایی و گاهی با ارسال هشدارها و رنج هایی کوچک، ناجی و مددرسانماست.

روایت است فردی مؤمن و متدینسال های عمرش را در نوکری آقا امام حسین (ع) سپری کرد و از هر آنچه خیر و نیکی بوددر راه خدا و امامش کوتاهی نمی کرد، ایشان سالیان پایانی عمر خویش دچار شکست مالیشدند و پس از آن در بستر بیماری قرار گرفتند. یاران و دوستان همه متعجب از زحماتایشان و سرانجامِ وی، روزی از او سؤال کردند، چگونه است که شما با همه خدمتخالصانه ای که در حق امام و در حق دیگران داشتی چنین شدی؟ ایشان گریان و لرزانگفتند: سپاس خدایی را که بر من رحم کرد و کوتاهی مرا با نزول این رنج ها جبران کردتا پاک و پاکیزه سرای دنیا را ترک کنم. ایشان گفتند: هر سال در آغاز محرم و درتدارکات پذیرایی از عزاداران آقا اباعبدا. (ع) میزانی قند به خانه می بردم و باقندشکن می شکستم، در حین شکستن قدری خاک قند و قندهای ریز به این سو و آن سوی خانهپرتاب می شد که آن ها را اهالی منزل جارو می کردند و دور می ریختند، این ها همهتاوان همان دور ریختن هاست. خدای ما خدایی است که حساب همه چیز در  دست اوست. همان خدایی که به انسان ها در موردحق کشی و حق الناس بسیار هشدار داده و از انسان خواسته تا فرصت باقیست به جبران حقالناس هایش بپردازد.

در هنگام دعا بدانیم، هستندگناهان و حق الناس هایی که دعایمان را حبس می کنند و اجازه نمی دهند تا آسمان هابالا رود. بخواهیم که خداوند ما را بر گناهانی که فراموش کرده ایم، آگاه کند تا بهجبران آن بپردازیم و درهای رحمت الهی را بر خود بگشاییم. متأسفانه بسیاری از ما همچنان غرق در حق الناس، از خداوند می خواهیم تا امکانش را فراهم کند تا ما نیز بهکار خیر بپردازیم، غافل از این که بزرگ ترین کار خیر برای ما حلالیت گرفتن ازکسانی است که به صورت مادی و معنوی مدیون آن ها هستیم. تمرین کنیم تا بر اراده ونفس خود مسلط باشیم تا اگر نیازی به پیشگاه خدا بردیم، خداوند آن را اجابت کند ونباشیم از جمله افرادی که خداوند اجابتشان نمی کند؛ چرا که برآورده شدن حاجتشان باگمراهی و سرکشی نفسشان همراه است.

از کوچک ترین کارهای حسنه وخداپسندانه غفلت نکنیم که در بسیاری مواقع نجات ما همان نیکی هایی است که درنظرمان نمی آمد. بنده ای که خداوند را وکیل خود قرار می دهد و بر حاضر و ناظر بودنخدا ایمان دارد، سخت ترین و مشقت آورترین شرایط نیز نمی تواند خللی در ایمان اووارد کند، چنین انسانی حرص و طمع را در خود از بین برده و مراتب بندگی را طی کردهاست. به نفسمان نه بگوئیم قبل از اینکه دیگری به ما و نفس ما نه بگوید. چشم و دلسیر باشیم و از تنهاخوری و خودخواهی به دور باشیم تا شایستگی خیر رسانی به دیگرانرا بدست آوریم.

ان شاءا. باشیم از دستهمؤمنان و عاشقانی که هر کار ما باعث ناامیدی و یأس شیطان شود و لبخند و مهرورزی مابه سایر مخلوقات الهی، شیطان را وادار به گریستن کند. خداوند دوستدار متوکلان است.باشد که از بهترین توکل کنندگان باشیم. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

به لطف خدا مسلمان هستیم وبهتر از آن شیعه و رهرو مولا و خاندان والا مقامش هستیم اما با همه این لطف ونعمتی که دارا هستیم گاهی غفلت می کنیم و در نام بردن و توسل جستن به سایر امامانو امام زادگان قصور می کنیم. چه بسیار گره ها که فرزندانِ امامان از زندگی انسانها گشوده اند و ما مورد توجه قرار ندادیم. رهرو هستیم و موظف به یادآوری این عزیزانبرای خود و دیگران؛ چرا که آنان معدن جود، سخا و علم و امیدند.

آقا امام محمد باقر (ع) آقایعلم و علم آموزی بودند که در زمان زیستن خویش علم آموزی را فریضه ای از فرایضاعلام کردند و انسان ها را برای رسیدن به رشد و تعالی به سوی آن سوق دادند. اماممحمد باقر (ع) افتخار دین ما در ترویج علم است و پاسخی کوبنده در مقابل یاوهگویانی که دین اسلام را دینی مغایر با علم و علم آموزی می دانند.

قرائت قرآن، درس گرفتن ازآیات الهی و هم چنین پرداختن به محتوا و معانی کلام الهی نمونه ای دیگر از تکالیفرهرویی ماست. شناختن شهدای عظیم الشأن کربلا و توسل جستن به آنان در ارتقا بندگیما بسیار مؤثر است. یادمان باشد مطابق با آیه نورانی سوره الرحمن که خداوند فرمودند:"هَل جَزاء الإحسان إلا الإحسان" پاداش هر نیکی و خِیر و عشق به جز نیکیو خِیر و عشق نخواهد بود. پس تا فرصت باقیست ببخشیم و گذشت داشته باشیم و جز بامهر و محبت رفتار نکنیم.

بارها گفتیم دنیا سرای فانیاست، لحظات را قدر بدانیم و در دنیا به دنبال ارزش های جاوید باشیم. قدری بهخودشناسی بازگردیم، بی تردید در روزمرگی های ما اتفاقات و برخوردهایی وجود دارد کههر یک از ما در مواجهه با آن و بنا بر خصوصیات و درونیاتی که داریم ممکن استواکنشی مثبت یا منفی، پر سود یا پر ضرر برای خود به بار آوریم. توجه داشته باشیممقصود از سود و زیان، سود و زیان معنوی می باشد.

از لحظه آفرینش حضرت آدم وخلقت بشر تاکنون که آفرینش انسان در شکل ها و رنگ های مختلف وجود داشته، هدایت وراهنمایی خداوند برای انسان نیز ارائه شده است و رسولان و امامان بسیاری فرستادهشد تا دین اسلام به توسط آقا رسول ا. (ص) پیامبر خاتم به جهانیان ابلاغ شد امابا گذشت قرن ها از آمدن دین کامل خدا و پذیرفتن و نپذیرفتن میلیون ها میلیون انسان،هرگز خداوند نزول نعمات و متولد شدن نوزادان را تنها برای مسلمانان قرار نداد؛بلکه همواره نعماتش را برای تمامی بندگانش نازل کرد و آنان را به عاقبت خیر و شریکه انجام می دهند، آگاه کرد و انتخاب را به خود بندگان سپرد.

خداوند آقا رسول ا. (ص) راپیامبر قرار دادند و به ایشان فرمودند وظیفه ی تو ابلاغ دین است، به انسان ها بگوتو هم مانند آن ها بشری هستی. خداوند رحمان و رحیم است و همواره رحمت عامش را برایهمه مخلوقاتش نازل می کند. چکیده ی همه سخنان پیامبران و امامان در یک آیه از قرآنوجود دارد و آن این است که نزد "خداوند کسی عزیزتر است که با تقوا تر باشد".برای خداوند محدودیتی در تعداد انسان های با تقوا نیست. خداوند فرموده انسان باتقوا نزد او عزیز و گرامیست؛ پس بدانیم از بدو خلقت هر آن که تقوای الهی پیشه کردهدر زمره بندگان خاص الهی است.

حضرت رسول (ص) آنچه خداوندفرموده را در زندگی خویش ایفا کردند، به این ترتیب که ایشان بَرده ای سیاه پوست بهنام بلال را از نزدیک ترین و عزیزترین یاران خود قرار می دهند و اولین اذان را بهایشان می سپارند و پس از آن بلال حبشی را مؤذن شهر می نامند. پیامبر خاتم در زمانزیستن خود تعدادی صحابه داشتند که همگی در کلیات خوب عمل می کردند و واجبات،محرمات و مکروهات را می شناختند اما قطعاً در میزان خلوص، تزکیه نفس و مراتب بندگیبا یکدیگر متفاوت بودند. خداوند دوستدار بندگانی است که واجبات خویش را به انجاممی رسانند و گاهی نیز در مسیر انجام مستحبات در پیمودن راه بندگی از سایرین پیشیمی گیرند اما خداوند مرتبه ای والاتر نیز برای بندگان ترسیم کرده و آن خدمت به خلقخداست که از والاترین عبادات شمرده می شود. در واقع خداوند به این شکل به انساننشان داده که حق الناس از حق ا. مهم و ارجح تر است.

پیامبر ما در بین امتش قرآنو عترت را به عنوان دو امانت جدا ناپذیر باقی گذاشت و از انسان ها خواست برای نجاتو رستگاری خویش به آن دو چنگ توسل زنند. هر یک از ما افرادی از امت پیامبری هستیم؛چرا که زباناً و قلباً اقرار به تسلیم و مسلمان شدن داشتیم و رهرویی را انتخاب خودقرار داده ایم، پس بنا بر فرمایش الهی، دیگران جایز نیستند تا ما را امت بت پرستیا کافر بخوانند؛ چرا که نزد خدا اقرار به تسلیم داشتیم و شهادتین را بر زبان جاریکردیم.

حال کمی تأمل کافیست تابدانیم خداوند اجازه هیچ گونه تفتیش و جستجویی را به انسان ها نداده و اجازه ندادهتا دیگران در رابطه ی بین او و بندگانش داخل شوند. این که فردی از روی خلوص یا ازروی ریا عمل یا اعمالی را انجام می دهد، تنها در دادگاه الهی و تنها با قضاوت حضرتحق بررسی می شود و بنده ای حق مداخله در آن را ندارد. در آیات الهی ریا و نفاقگناهی بدتر از دروغ و دورغ گوئی می باشد. پس از خداوند که حاضر و ناظر بر همهاعمال و افکار است، خودِ انسان است که خوب می داند رفتاری ریاگونه دارد یا خیر؟ متأسفانهامروزه بسیاری از افراد برای ترفیع درجه و مقامات دنیوی ریاکارانه عمل می کنند اماخداوند مهربان است و ستارالعیوب بنابراین دوست ندارد با تفتیش بنده ای، بنده ایدیگر برملا شود.

پیامبر ما آقا رسول ا. (ص)کاملاً بر نیات ابوسفیان در پذیرفتن دین واقف بودند، ایشان با علم لدنی که در سینهداشتند می دانستند که ابوسفیان ریاکارانه قدم در پذیرفتن دین خدا گذاشته است امانه تنها مانع نشدند؛ بلکه قبول کردند و از آن پس بسیار آگاهانه و مدبرانه با اعمالریاکارانه ابوسفیان برخورد کردند. ما نیز چنین باشیم و اگر در اطراف خود دیدیم کسیبا ریا به خود و دیگران آسیب می زند، با هوش و درایت با او رفتار کنیم. به یکدیگرفرصت دهیم، شاید آن کس که در حق ما به ظلم پرداخته پشیمان شود و نیاز به محبتدوباره ما داشته باشد، همانند خدای خود توبه پذیر و بخشنده باشیم.

در ملاقات و مواجهه با افرادتحت تأثیر احساسات نباشیم و فرصت به یقین رسیدن را به خود بدهیم و از باز کردنسفره دلمان نزد هر فردی جداً خودداری کنیم. امتحان کنیم همان گونه که خداوند ما راامتحان می کند. هرگز نمی توان انسان ها را با حال کنونی آنان سنجید و رتبه بندیکرد، تاریخ سرشار است از عُرفایی که در یک لحظه خود را به شیطان فروختند و بالعکسانسان های بی دینی که در یک لحظه منقلب و متحول شدند و به نهایت عشق رسیدند. ابوموسیاشعری از جمله کسانی بود که در یک لحظه اسیر ریا و شیطان شد. توجه داشته باشیمخداوند ما را اهل فکر و اندیشه خلق کرده است، پس اگر فردی خود را مقابل ما کوچک وافتاده نشان داد، نباید سریعاً تحت تأثیر قرار بگیریم؛ بلکه باید با امتحان وتحقیق در مورد او به یقین برسیم. در هر دو صورت چه کسی ریاکارانه رفتار کند و چهکسی با فروتنی و اُفتادگی رفتار کند باید از سوی ما فرصت داد شود تا اگر قرار استتغییری حاصل شود ما مانع نباشیم و بار گناه به دوش نکشیم.

پرهیز از غیبت و مال اندوزیبه سبب حق الناسی که بر عهده فرد می گذارد و بار گناهی که سلسله وار و در دراز مدتبرای افراد ایجاد می کند، توصیه شده است. اوامر و نهی های الهی همگی نشان دهندهعشق خداوند به بنده است؛ چرا که اثر هر عمل خوب و بدی در وهله اول به خود فرد بازمی گردد. ما هر قدر هم مؤمن و متدین باشیم، نمی توانیم و اجازه نداریم دیگران رابه زور و جبر وادار به انجام عمل نیک یا نهی از عمل ناپسندی کنیم. بهترین امر بهمعروف و نهی از منکر عملی است که از ما سر می زند، اگر عامل بودیم دیگران نیز تحتتأثیر خواهند بود.

پیش تر از هماهنگی و رشدهمزمان جسم و روح صحبت کردیم و گفتیم برای رسیدن به تعالی باید روح و جسم راتواماً پرورش داد. هر لحظه از زندگی بنده، امتحان الهی است و هر چه بنده به پیشگاهالهی نزدیک تر شود، امتحانات الهی او نیز سخت تر و سنگین تر خواهد شد. پس بهتر استدر راستای این امتحانات هر روزمان سرشار باشد از اعمال و افکاری که رنگ خدایی بهخود گرفته و جز به جهت رضای الهی گامی برنداریم.

در ظلم هایی که به ما روا میشود ، هم می توانیم خود به جبران ظلم بپردازیم و هم می توانیم به خداوند بسپاریم واو را وکیل خود قرار دهیم. خداوند بارها در قرآن فرموده که دوستدار متوکلان وصابران است. در سویی دیگر باید دقت کنیم سکوت در مقابل ظلم و دفاع نکردن از خود،ظلم به خود است؛ بنابراین باید کاملاً مرز بین دفاع و سپردن را مشخص کنیم و سپسعمل کنیم. مبادا از جمله افرادی باشیم که رفتار و گفتار ما، دیگران را به دینگریزی برساند که اگر چنین باشد تا پایان عمر مدیون و مرهون او خواهیم بود. امید کههریک از ما با رفع ضعف ها و قوت بخشیدن به مثبت ها عضوی عاشق و متعهد از خانوادهمعنوی مان باشیم. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

در مسیر حب اهل بیت قرارگرفتن هر چند موجب خرسندی و خوشحالی پیروان این بزرگواران است اما باید توجه داشتوظایف و تکالیفی را نیز بر عهده انسان قرار می دهد. محاسبه و بررسی مرتب و به موقعاعمال در هر شبانه روز، تأکید و توصیه دین و تکلیف اساسی در رهرویی ماست.

وقتی هر شب و یا هر روز درساعتی مشخص به حسابرسی خود می پردازیم؛ در واقع آنچه باید و نباید انجام می گرفتهو آنچه ناقص مانده و یا بالعکس کامل و درست انجام شده را بازبینی می کنیم و موردسنجش قرار می دهیم و درست در همین مواقع است که اگر خواسته یا ناخواسته حق الناسایجاد کردیم، متوجه می شویم و آن را به دست فراموشی نمی سپاریم. در محاسبه اعمالخوب است اگر دِین و بدهکاری و یا ترش رویی و تلخ زبانی کردیم را یادداشت کنیم و درصدد جبران برآییم.

این که توصیه اکید برحسابرسی اعمال شده، قدرت ذهن را در تشخیص درست یا نادرست بالا برده و به ما امکانمی دهد تا چنانچه اشتباه و لغزشی کردیم، در اولین فرصت به جبران آن بپردازیم و دراثر غفلت کوله بار خویش را سرشار از منفی ها نکنیم.

مغز ما در دوره کنونی نسبتبه گذشته تنبل تر شده است، هرچند امکانات و شرایط ایده آل تر و بهتر شده اما فرصتانسان ها به سبب گرفتاری و زندگی های ماشینی امروزه کوتاه تر شده است، بنابراین بایدبرای خود زمانی اختصاص داد و به حساب خود رسیدگی کرد. مطابق با فرمایش آقا رسول ا.(ص) به حساب خود برسیم قبل از آن که به حسابمان رسیدگی شود. نگذاریم فرصت باقیمانده از عمرمان بگذرد و حسابمان را در سرایی محاسبه کنند که دیگر فرصتی برای بازگشتو جبران نیست.

امامان و معصومین (س) مابزرگوارانی بودند که علیرغم وظیفه ای که در راهنمایی مردم بر عهده داشتند خوداولین عامل بر اوامر الهی بودند، پس الگویی بهتر و کامل تر از آنان نمی توان یافت.امامان ما بنا بر مقتضیات زمانی که در آن می زیستند روش و شیوه ای را در راهنماییانسان ها به کار می گرفتند اما در نهایت همگی هدف مشترکِ هدایت و سعادت بشر را درنظر داشتند. بنابراین نمی توان موردی را یافت که در آن ائمه، انسان ها را راهنمایینکرده باشند و از خود الگویی صحیح ارائه نداده باشند.

محاسبه اعمال مبحثی است که همانندبسیاری مباحث دیگر در سخن بسیار زیبا و کاربردی به نظر می آید و همگی شوق انجام آنرا دارند اما در عمل تحت تأثیر روزمرگی ها، یا به دست فراموشی سپرده می شوند و یاصادقانه مورد بررسی قرار نمی گیرند.

روز حساب، روزی است که اعمالانسان هر چند به اندازه ذره ای باشد از مقابل چشمانش عبور می کند و مورد حسابرسیقرار می گیرد. وای بر ما اگر آن روز بار حق الناس بر عهده داشته باشیم؛ آن وقت استکه هر قدر هم توشه ی نیک و مثبت داشته باشیم به جبران منفی ها و حق الناس ها حبطمی شود و فریاد وَاحَسرَتا از نهاد هر فردی بر می خیزد که کاش در دنیا برحق الناس های خود بیدار و آگاه بودم و به رفع آن می پرداختم.

حسابرسی دائم اعمال، ذهن ومغز ما را به گونه ای جهت می دهد که کمتر اشتباه کنیم، خصوصاً این که یک اشتباه راچند مرتبه تکرار نکنیم و از فواید حسابرسی دائم این است که فرد، به قدری هوشیار ودقیق می شود که هر حق الناس عمدی یا سهوی را به سرعت تشخیص می دهد و فوراً بهجبران آن می پردازد.

گاهی ما ناخواسته در معرض حقالناس ها قرار می گیریم. بدین گونه که ناخواسته صحبتی را می شنویم و یا صحنه وتصویری را مشاهده می کنیم که  نیت وخواستمان نه گوش فرا دادن بوده و نه مشاهده و کنجکاوی اما می بینیم و می شنویم وبدتر از آن به خود اجازه قضاوت و حکم صادر کردن می دهیم؛ در حالی که بنا بر وظیفهرهروی می توانستیم ببینیم و نبینیم و بشنویم و نشنویم. مگر نه این که مولای ما درجنگی می توانست سر از تن عمروعاص ملعون جدا کند اما عمروعاص با نیرنگ تمام، آنچهبر تن داشت از خود جدا کرد تا مولا از دیدن او چشم بپوشد و نتواند سر از تنش جداکند.

متأسفانه بسیاری از حق الناسهای ما زائیده ی ساده انگاری ماست. به طور مثال تصور می کنیم حق الناس تنها برایکسی ایجاد می شود که غیبت می کند و چنانچه ما شنونده ی غیبت باشیم هیچ گناهی مرتکبنمی شویم. غافل هستیم از این که گاهی در آنچه می شنویم مسئولیتی بر عهده مان میآید. مثلاً در عبور از کنار افرادی می شنویم که امری ناپسند همچون ی قرار است،صورت بگیرد؛ آن وقت است که مسئولیت داریم تا حد توان مانع انجام این کار شویم امااگر کاری نکردیم و به راحتی گذشتیم، در جرم و گناه انجام شده شریک خواهیم بود. امرو نهی کردن هیچ گاه با بدزبانی و ترش رویی به نتیجه مطلوب نرسیده است اما کافی استکمی مهر و محبت را چاشنی امر و نهی کنیم، آن گاه خواهیم دید که افراد با میل ورغبت به آنچه شنیده اند، جامه عمل می پوشانند.

این که پیامبر ما پیامبر حُسنخلق و مهربانی نامیده شده اند به سبب اثرگذاری حُسن خلق در دعوت انسان ها به خیر ونیکی هاست. برای خود احترام قائل باشیم و از فرصت حیات در رسیدگی به عملکردهای خودبهره ببریم. دقایقی را به خود و به اعمال خود اختصاص دادن برابر است با جلوگیری ازساعت ها گرفتاری، رنج و سختی که در اثر حق الناس ها بر ما هویدا می شود.

در رفع حق الناس ها دقیق،شجاع و مهربان باشیم. برای پیش گیری از ایجاد حق الناس از خانه و خانواده ی خودآغاز کنیم و مراقب اعمال، رفتار و گفتار خود باشیم. در حق و حقوقی که برای انسان هاتعریف شده است، باید توجه کنیم انسان ها حقی متقابل به یکدیگر دارند. به طور مثالدر مقابل والدین حق اولاد وجود دارد یعنی همان گونه که هر فردی موظف به رعایت احترامو ادب نسبت به والدینش است، والدین نیز نسبت به او وظیفه دارند تا به خوبی،مهربانی و ادب با او رفتار کنند.

همیشه گفتیم خداوند ارحمراحمین است. ممکن نیست ما درصدد رفع حق الناسی برآییم و خداوند با فضل و کرمش بهیاری ما نیاید اما دقت کنیم این بدان معنی نیست که تنها به لطف خدا بسنده کنیم وخود اقدامی نکنیم. حق الناس ما در هر شکلش مادی یا معنوی در گام اول نیت آگاهانه وشجاعانه ی ما را می طلبد و سپس کرم الهی در یاری ما. پس اگر باید مبلغی بپردازیم ویا حلالیتی بطلبیم، لازم است اقدام مربوطه را انجام دهیم.

گاهی نیز ما صادقانه خواهانجبران حق الناسی که بر عهده داریم، می شویم اما امکان آن را نداریم، این جاست کهخداوند خود عهده دار رفع حق الناس ما می شود. همیشه و همواره در محضر خدا هستیم،اوست که ناظر و آگاه بر تک تک عمل، سخن و نیات ماست. بیش ترین حق الناس های ما ازخانواده ایجاد می شود. باید بدانیم در خانه و نزد خانواده از ارتکاب حق الناس مصوننیستیم. اهمیت رفع حق الناس ها تا جائیست که اگر ممکن بود با سفر کردگان به دیارباقی ارتباط داشت و از آنان سؤال کرد، همگی درخواست می کردند که اندکی فرصت مییافتند تا به این دنیا بازگردند و به جبران حق الناس ها بپردازند.

قضاوت کردن عملی است کهعلاوه بر بار سنگین گناه برای ما حق الناس نیز به بار می آورد. به همین دلیل استکه آقا امیرالمؤمنین (ع) هرگز در قضاوت کردن عجله نمی کردند و به خود فرصت میدادند. متأسفانه بسیاری از ما بالعکس مولایمان عجولانه تصمیم می گیریم و عجولانهقضاوت می کنیم. عجولانه حکم صادر می کنیم و عجولانه می بخشیم.

در مقابل ظلم و بدی که افرادبه ما کردند، قدری صبور باشیم تا به یقین برسیم، سپس حکم صادر کنیم و عکس العملنشان دهیم. چنانچه به عصبانیت های لحظه ای خود کنترل پیدا کنیم و اندکی صبر در خودآرامش ایجاد کنیم. مرتکب گناهِ قضاوت نمی شویم و بر حسب احساسات زودگذر تصمیم نمی گیریمو حکم صادر نمی کنیم. اگر قادر بودیم بر چنین رفتارهایی می توانیم نام خود را شیعهو رهرو مولا بنامیم. مبادا در حضور همه ظلم دیگری را ببخشیم اما در خلوت خودبخششمان را پس بگیریم؛ بدین گونه ریا کردیم و به خود و دیگری دروغ گفتیم.

مراقب باشیم وقتی ایمان وعهد و پیمانمان را پس از دیدن معجزه ای قوت بخشیدیم اما پس از مدتی عهدشکنی کردیمگناهی به مراتب بالاتر از فردی که معجزه ندیده مرتکب شدیم. واضح و بدیهی است،امتحانی که از فرد کم سواد گرفته می شود با امتحانی که از فرد با سواد و تحصیلکرده گرفته می شود، متفاوت است. در پیشگاه الهی نیز چنین است، امتحان الهی که درافراد بر حسب ایمانشان گرفته می شود، متفاوت است.

هر روزی که انسان توانست بریک خشم خود غلبه کند و یا بر بدخُلقی و قضاوت عجولانه چیره شود، روز پیروزی او دربرابر نفس سرکش اوست، پس باید آن روز را شاکر و شاد بود. همین قدم های کوچک در جهترشد و تعالی درونی است که انسان را متحول و از افتادن در دام شیطان دور می کند.

عمل و رفتار انسان ها پس ازتولد حقیقی شان و پیش از مرگ واقعی شان می تواند بارها و بارها سبب تولد و یامرگشان باشد. چه بسیار محبت ها، بخشش ها و گذشت هایی که تحول درونی را سبب می شودو انسان را متولد می کند و چه بسیار خصلت های ناروا و ناپسندی که انسانیت را میمیراند پیش از آن که انسان به مرگ واقعی خود برسد.

بندگی کردن در عین حال کهبسیار سخت است، بسیار راحت و زیباست؛ چرا که حامی ما خدایی است بسیار مهربان وبسیار بخشنده است؛ خدایی که نعمت پیامبر رحمت و حیدر کرار و باب الحوائج را بر ماارزانی داشت. امید که به حرمت این بزرگواران نور امید و تقوا در جان تک تک مابتابد و ما را به مقام رستگاری نزدیک و نزدیک تر گرداند. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

کربلابا همه حرکات نهفته در آن الگویی کامل برای زندگی و بندگی انسان هاست. الگویی کهبرای هر شرایط و موقعیتی درس دارد. قیام و حرکت عاشورا که از ابتدا به رهبری وامامت آقا اباعبدا. (ع) و سپس رهبری خانم حضرت زینب (س) بود، آن قدر غنی و وسیعاست که می توان در دفاع از دین اسلام و انتقادهای وارد بر آن از صحنهِ صحنه های اینقیام مدد گرفت و بهره جست.

یکیاز مهم ترین و زیباترین درس های عاشورا به بشر و بشریت درس مردی و مردانگی است.واقعه کربلا به روشنی نشان داد که می شود، جنسیت مرد نداشت اما مرد بود و مردانگیکرد. خانم حضرت زینب (س) مرد نبودند اما قدرت، ایستادگی و شجاعت یک مرد را در نبودمردهای کاروان به نمایش گذاشتند، مگر افتخاری بالاتر از آن هست که بگویم شیعه مولاعلی (ع) و حضرت زهرا (س) هستیم.

گفتیمبرای رهرو و شیعه مولا علی (ع) غدیر یک روز نیست، غدیر شناسنامه و اعتبار کسی استکه ادعای عشق به آقا امیرالمومنین (ع) را دارد. نمی شود غدیر را نشناخت و به محرمو درس های عمیق آن پی برد. نمی شود بدون تفکر از غدیر عبور کرد و به کاروان نورانیعاشورا رسید. محرم و عاشورا گنجینه و کتابی برای خودشناسی و رشد انسانی است، نبایدو نمی توان محرم و عاشورا را در چند شب عزاداری، گریستن و به سر و سینه کوبیدنخلاصه کرد. هر حرکتی در این قیام بزرگ و جاوید، حرکتی آگاهانه و از روی فکر واندیشه بوده است. ما نیز مدعی عشق بر این بزرگواران هستیم، آنانی که انتخاب هایشانآگاهانه و به دور از احساسات و جبر است.

همانگونه که نپذیرفتن ولایت آقا امیرالمومنین علی (ع) انسان را به انسانیت کامل نمیرساند و در عالم آخرت انسان را معلق نگه می دارد. محب این خاندان بودن و در مسیراین بزرگواران حرکت کردن علاوه بر تعالی لحظه به لحظه انسان، ناجی و مدد کننده است،برای آن هنگام که در گرداب حوادث و ناامیدی ها به سر می بریم. به شیعه بودن خودافتخار کنیم  البته شیعه بودنی که توأم باشناخت و شعور ما باشد.

شناختداشتن، تحقیق کردن، کورکورانه و بدون آگاهی نپذیرفتن از نشانه های بلوغ فکری و بهرهوری از قدرت فکر و اندیشه شیعه مولاست. دین ما دین احساسات و عواطف محض نیست،رعایت تعادل در دین ما به قدری حائز اهمیت است که در به کارگیری از احساسات وعواطف باید جایگاه و موقعیت مربوط به آن را شناخت، صرف احساسات نمی توان دیندارواقعی بود.

خودشناسیمهم ترین گام در حرکت به سوی خداشناسی، تکامل ایمان و دینداری است. آنالیز و بررسیهای روزانه و یا هفتگی که بارها بر آن تأکید کردیم نیز از اصلی ترین راه های رسیدنبه خودشناسی و کاهش اشتباهات و لغزش هاست. وقتی به حساب اعمالمان می رسیم آن وقت اگرقافله عمر به پایان راه رسید، می دانیم چه داریم و چه کردیم. حساب اعمال را داشتنو حرکت کردن در مسیر خودشناسی و خداشناسی به انسان آرامش و اطمینان قلب می دهد. ادعایعشق می کنیم و اما از شناخت عشق غافل هستیم، اگر نه برای آن کسی که عاشق است، محرمحرف ها دارد و حجاب ها را کنار می زند تا حقایق هویدا شود تا ببینیم، بشنویم وبیاموزیم.

سخنانپر محتوا و خطبه های با عظمت خانم حضرت زینب (س) در زمان اسارت خاندان نور به مامی آموزد که چگونه می توان در اوج سختی و مصیبت، محکم و استوار از دین خدا حفاظتکرد و تسلیم بازی زمانه نشد. خانم حضرت زینب (س) به قدری زیبا و گزیده سخن می گفتندو با همان کوتاهی سخن، مقصود و منظور خود را می رساندند که اگر ما می خواستیم اینچنین مقصود خود را برسانیم باید ساعت ها مطالعه می کردیم و ساعت ها به توضیح وتفسیر می پرداختیم.

عظمتو صلابت خانم حضرت زینب (س) در کاخ عبیدا. چنان خودنمایی می کند که خانم با همهشجاعتشان در ابتدای مجلس و مقابل سران قبایل و در دفاع از حق و حقانیت پشت بهعبیدا. می نشیند تا ذهنیت ها را به این سو ببرند که کیست بانویی که قادر استشجاعانه پشت به پادشاه زمانه کند و مجلس او را به سُخره گیرد. حضرت زینب (س) این گونهمی آموزد به انسان ها که گاهی یک حرکت می تواند پاسخی کوبنده به دشمن باشد و نیازینیست در مقابل توهین های دشمن عکس العمل های تند نشان داد و دست به دامان ناسزا وفحاشی شد. نوع نشستن خانم در ابتدای مجلس به قدری عبیدا. را برآشفت که او به خوداجازه داد تا هر سخن ناپسندی را از دهان ناپاکش بیرون کند اما باز صبر و آرامشخانم زینب (س) به گونه ای بود که در برابر همه سخنان زشت و ناپسند عبیدا.فرمودند: یابنَ مرجانه تو را همه می شناسند و از فکر و عمل تو آگاه هستند. (درجوامع عرب مردی را با نام مادر خطاب کردن توهینی بزرگ به آن مرد محسوب می شد.) خانمحضرت زینب (س) در جمع سران این گونه مختصر اهانت دشمن را پاسخ گفتند و باناسزاگویی، تهمت، بهتان و غیبت شخصیت ارزشمندشان را تحقیر نکردند و باز پاسخ بانوخشم عبیدا. ملعون را برآشفت و به بانو حمله ور شد، حرکت ناشایستی که اوج وقاحت وحقارت یک مرد در جامعه عرب را می رساند.

خودشناسیناگزیر ما را به مقوله مهم تربیتی می رساند، جایی که نوع ادب و تربیت درونی ماآشکار می شود و عاشورا لحظات پدیدار شدن همین ادب و تربیت های درونی بود. در کاخعبیدا. پس از حمله آن ملعون به خانم حضرت زینب (س)، حضرت رقیه (س) و کودکان همکاروانیش را فرا می خواند تا دور عمه حلقه بزنند و بدین گونه از رهبر و امامزمانشان دفاع کنند. کودکان فهیم و غم دیده که با همه سن کم و رنج اسارتی که دیدند،مسئولیت دفاع از حریم حرم را با شهامت تمام اجرا کردند.

انسانقادر و توانمندخلق شده است. انسان قادر است خوبی ها را جذب کند و بدی ها را از خوددور کند و درونش را وسعت بخشد. انسان می تواند با افزایش ظرفیتش انبوهی از نیکوییو خردمندی را در خویشتن خویش جای دهد. انسانی که در مسیر الهی حرکت می کند هرگز آنقدر کوچک و ناتوان نمی شود که ظرفیتش با اندکی خوبی پر شود؛ چرا که درون فرد مومنبه اقیانوس بی کران الهی متصل است.

صفحهسفید و پاک درونی هر انسانی همان روح دمیده شده از خدای باری تعالی است که هر یکاز ما پس از انتخاب و عملکردهایمان این صفحه را پاک یا ناپاک می کنیم و بر آن گَردگناه می نشانیم و یا با عمل نیک بر درخشش آن می افزاییم. انسان هر قدر در شناختخود کوشاتر باشد به اصل خود نزدیک و نزدیک تر می شود، مگر نه این که انتخاب راه ومرام مولا علی (ع) را به نیت و هدفِ رسیدن به قرب الهی برای خود برگزیدیم، پس بایدبرای رسیدن به هدف الهی، به کمال برسیم و برای رسیدن به کمال، به خودشناسی، رشد وتعالی دست پیدا کنیم.

عصر،عصر تکنولوژی و پیشرفت در علم و مادیات است، عصری که اگر می خواهیم در آن بندهحقیقی باشیم و راه بندگی پیش بگیریم و بر روزمرگی و آشفتگی ها غلبه کنیم بایدمیانبری داشت به نام عشق. همان عشقی که خداوند بر آن عاشقی کرد، عشق به آقاامیرالمومنین علی (ع)، عشقی است که خداوند برای عالمیان ترسیم کرد تا همگی بهعزتمندی برسند و شیفته و شیدا به اصلشان بازگردند. بارها گفتیم نام بردن از آقاامیرالمومنین علی (ع) و عشق ایشان صرفِ توجه به ایشان و فراموش کردن سایر ائمه (ع)نیست. وقتی از مولا علی (ع) نام می بریم مقصودمان تمام ائمه (ع) هستند؛ چرا که اینبزرگواران نور واحد و همگی به قدرت لایزال الهی متصل هستند.

امسالقبل از رسیدن به ماه محرم بکوشیم تا حداقل یک تفاوت را در خود حس کنیم و خود را هرچند اندک پرورش دهیم و به این ماه ورود کنیم. در محرم کم تر بگرییم و بیشتربیندیشیم و اهداف آقا امام حسین (ع) را بشناسیم و به حد توان بر اجرای آن دربندگیمان همت کنیم. صِرف گریستن و نشناختن اهداف قیام خاندان آقا اباعبدا. (ع)نمی تواند از ما شیعه واقعی به وجود آورد. شناخت ایثار، ادب، جوانمردی، عشق، میزانتوقعات و بسیاری درس های دیگر همگی در رسیدن ما به کاروان آقا اباعبدا. الحسین(ع) مؤثر است.

باعشق و حبی که در سینه از عترت آل رسول داریم به شناسایی راه و قیامشان بپردازیم.آن گاه اگر اشکی ریختیم، اشکی با شعور حسینی است که خریدارش حضرت زهرا (س) است.عاشورا همیشه زنده است اما برای کسی که بشناسد و با عاشورا نفس بکشد و با عاشوراحرکت کند و این ممکن نیست مگر با وارد شدن به این کاروان و حرکت گام به گام با آنبزرگواران.

عشقیعنی حرکت بدون بهانه. مگر نبودند انبوهی از افرادی که نامه نوشتند و امام زمانشانرا فرا خواندند اما پس از تعیینِ هدف آقا امام حسین (ع)، بهانه تراشی کردند و هریکبه بهانه ای از نور و جاودانگی جدا شدند. هرچند، آنان کسانی بودند که هنوزایمانشان به اندازه ای نبود که تسلیم نفس مطمئنه باشند و خود را به بهای ناچیزدنیا و امورات فانی دنیا نفروشند. همان شبی که آقا امام حسین (ع) چشم بستند تاهرکسی نمی تواند از او بیعت بردارد و برود، تنها یک شب و یک پیمان نبود. روزها وشب های ما پر از بیعت برداشتن و یاری نکردن ها و خدا را رازق و حامی ندیدن هاست.

اگرامروز مسلمان هستیم و هم چنان گرفتار و در بند مشکلات، به این دلیل است که هنوزنشناختیم و علیرغم همه راهکارهایی که ائمه (ع) در لحظه به لحظه زندگیشان، خطبه هاو دعاهایشان داشتند، بهره نجستیم. ان شاا. بتوانیم عاشقانه و عارفانه در محرموارد شویم و رضایت نامه عاشقی مان را از دستان مبارک بهترین مادر عالم، حضرت فاطمهزهرا (س) دریافت کنیم. والسلام.


بسم ا. الرحمنالرحیم

امتحاناتالهی مختص انسان ها نیست، فرشتگان الهی نیز با توجه به درجه و مرتبه ای که درآسمان ها دارند، مورد آزمون واقع می شوند. فرشتگان از ارتکاب به گناه در امانند وهمانند ما مرتکب گناه نمی شوند اما آنان نیز از این که در آزمون های الهی بلغزند واشتباه کنند در هراسند. ملائکه و فرشتگان الهی در طبقات آسمان، رتبه بندی آن هامعلوم می شود و صرف نظر از چند فرشته مقربی که در خدمت مولا امیرالمومنین علی (ع)هستند، نهایت درجه و مقامی که شامل حال فرشتگان می شود طبقه ششم آسمان است.

همانگونه که فرشتگان با ارتقا درجه آزمون های سخت تری پیش رو دارند، انسان ها نیز بدینگونه اند. هر بار انسانی با خود کنترلی و مهار نفس در جهت رشد و تعالی خود قدمیبرمی دارد، مورد توجه خدا واقع می شود و مرتبه و درجه ای بالاتر دریافت می کند. درعالم معنا هرگاه انسانی در ردیف بندگان و سالک الی ا. قرار می گیرد، امتحان وآزمونی در همان سطح دریافت می کند.

نکتهمهم و قابل توجه این است که بسیاری از انسان ها که پس از رسیدن به مرتبه ای دچارضعف و گاهاً سقوط می شوند از آسایش خاطر و غروری که به واسطه آن ایجاد می شود،آسیب می بینند. البته غروری که از آن صحبت شد، غرور به معنی کبر و خود برتر بینینیست بلکه غروری است که تصور می کنیم مرحله ای از آزمون برای ما به پایان رسیدهاست و ما می توانیم از آن عبور کنیم اما به این موضوع فکر نکردیم که پس از عبور ازاین مرحله باید قوی تر باشیم؛ چرا که مرحله ای مهم و دشوارتر پیش رو خواهیم داشت. دقیقاًهمین شکاف که از آسایش خاطر و غرور حاصل می شود، دریچه نفوذ شیطان و یا آغازگرهجوم نفس می شود تا انسان اغوا شود و شیطان به هدف خود دست یابد.

شیطانهمواره در صدد اثبات این قضیه است که مخلوقی به نام انسان که خداوند او را اشرفمخلوقات نامید و دستور سجده ملائکه را به او داد، ضعیف است و مستحق لقب خلیفه الهینیست. پس همواره باید تلاش کرد و از سفر به درون غافل نشد تا قدرت تشخیص پیدا کرد،قدرتی که کمک می کند آزمون های الهی را از دام های شیطان تشخیص دهیم. رسیدگی وبررسی مکرر است که زندگی مادی و معنوی ما را به سمت بهترین مسیرها با کم ترین اشتباهها هدایت می کند؛ چرا که بررسی ها به انسان آگاهی می دهد و قدرت تشخیص انسان ها راتقویت می کند.

همیشهگفتیم خداوند به معنای واقعی کلمه رحمان و رحیم است و از گناهان و اشتباهات ما تاجایی که حق الناس نباشد، می گذرد و می بخشد و استغفارهای ما را پاسخ می دهد. ازجمله حق الناس ها، سخن چینی و بدتر از آن تغییر سخن به شکل منفی و انتقال آن بهدیگریست اما می شود که در مواجهه با چنین افراد سخن چینی از آن ها خواست تا درحضور خود شخص و بیان همان صحبت ها نزدِ او صبر کنند. بدین گونه اگر صحبت فرد سخنچین صحت داشته باشد، شخص اجازه می یابد از خود دفاع کند و یا فرصت عذرخواهی یابد.اگر هم صحبت فرد سخن چین صحت نداشته باشد، دیگر به خود اجازه نمی دهد که به راحتیدیگران را قضاوت کند و بار حق الناس برای خود و ما را به عنوان شنونده ایجاد کند.

بسیارگفتیم که در یوم قیامت همه اعضا و جوارح علیه انسان شهادت می دهند و وای بر زمانیکه ما به جرمِ شریک شدن در گناه دیگری به مجازات برسیم. از خداوند خواستاریم تاهمواره مدد رسان ما باشد تا از افتادن در دام شیطان در امان باشیم که اوست یاریدهنده مهربان. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

در تمرینات بندگی ما حضورقلب و حضور ذهن داشتن خصوصاً در ادای فریضه نماز در رشد درون ما بسیار حائز اهمیتاست؛ چرا که اعمال ما تحت این حضور (قلب و ذهن) به مراتب قوی و بی نقص تر خواهدبود. حضور قلب داشتن در نماز اوج باور و رسیدن به مرحله بندگی و ایمان است.

رسیدنِ ایمان همانند رسیدنِمیوه از درختی است که در اثر رسیدگی و رشد به ثمر رسیده و حضور قلب داشتن نیز یعنیدرخت ایمان را به رشد و به ثمر رساندن. برداشته شدن پرده ها و حجاب و مکاشفاتی کهبسیاری از عُرفا در طول بندگی خود از آن برخوردار بودند، به سبب همین حضور قلب هاو با پای دل قدم برداشتن هاست.

ایام، ایام حج و طواف حجاجبه دور خانه خداست، ایامی که انسان ها قادرند در پرورش خود چنان عاشقانه و عارفانهبکوشند که اگر در کنار خانه خدا حضور فیزیکی نداشتند تا به طواف بپردازند، کعبهخود حاضر شود و به دور آنان طواف کند. می شود آرزو کرد ما نیز چنان باشیم که هرگاهاقامه بر عشق بستیم جز او نبینیم و نشنویم و خود را حاضر بر محضر حضرت یار ببینیم.آن هنگام است که صاحب مقامات والا می شویم و طعم شیرین بی نیازی را بنابر وسعمانمی چشیم. پس آرزوهایمان را هدف بندگی کنیم و با تلاش و برنامه در رسیدن به آن ها کوشاباشیم.

هر گناه، خلاف و لغزشی زائیدهنیاز و طمع انسانی است، اگر انسان نتواند بر نیازهای خود حاکم باشد و کنترل آنانرا در دست گیرد، بی تردید شیطان بر او غلبه می کند و افسار فرد را در دست می گیردو به هر سو که بخواهد، می کشاند. اگر کسی توانست خود را به مرحله حضور برساند،حصار امن الهی چنان او را در بر می گیرد که گویی مجنونی به لیلی خود رسیده است.

عشق وقتی معنای عشق می دهدکه از هر ناپاکی و ناخالصی به دور باشد. آزمون عشق چیزی جز نگاه کردن به درون ونوع درخواست های درونی ما نیست. در عشق هوس و درخواست دنیوی و مادی وجود ندارد؛چنانچه درخواست های ما رنگ و بوی هوس و دنیا را در خود داشت، بدانیم عاشق نیستیم.عشق همان اوج آفرینشی است که خداوند به عنوان اولین عاشق انجام داده است. آفرینشهمه نعمات، زمین و آسمان ها برای انسان و آفرینش انسان برای خود.

رسیدن به مرحله عاشقی درابتدا از دل و درون خود ما نشأت می گیرد و ما را آگاه می کند. همان جایی که دل بهموقع نهیب میزند و نهی می کند، تشویق می کند و یا امر می کند. انسانی که راه بندگیپیش می گیرد و تا رسیدن به عاشقی تلاش می کند جزو بندگانی می شود که برای او حجابها کنار می رود و قدسیان پدیدار می شوند.

پیش از عشق بازی آقا امامحسین (ع) در واقعه عاشورا و زمانی که قدسیان ناله برآوردند که چرا باید چنین شود،به امر خدا پرده ها برداشته شد و قدسیان زیبایی های کربلا را دیدند، آنان رازهاینهفته در پس ایثار و گذشت های فرزند امیرالمومنین (ع) را دیدند، آنجا که آقا امامحسین (ع) فرزند شش ماهه خود را در مقابل سپاهِ تا دندان مسلح دشمن روی دست بالابرد و آنجا که سیاحی با قدحی آب به یاری امام زمانش پرداخت اما ایشان آب را بهآسمان ها پاشیدند و از میان دو انگشت خود، نهرهای روان و شیرین تر از عسل و سفیدتراز شیر که در انتظارشان بود را به او نشان دادند. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

بنا بر فرموده الهی انسانضعیف و عجول آفریده شده است اما همین انسان ضعیف، درونی مملو از توانمندی هایبالفعل دارد. حرکت در مسیر بندگی و در وهله ای بالاتر مسیر عاشقی با خدا یکایکتوانمندی ها را از بالفعل به بالقوه تبدیل می کند. خداوند غایت کرامت و سَخا ومهربانیست اما ما به عنوان بنده خدا باید در کنار امید و عشق به آن خالق یکتا ازاو خوف و ترس نیز داشته باشیم.

در آیاتی نورانی از قرآن بهدعوت انسان ها به ایمان و خوبی بدون اکراه و اجبار اشاره شده است. خداوند دوستندارد بنده ای از روی اجبار دعوتش را لبیک بگوید اما تشویق گزینه ای مناسب جهتجایگزین کردن اکراه و اجبار برای دعوت به سوی خیر و خوبی هاست. انسان ها و به خصوصکودکان وقتی تشویق به امر نیکی می شوند، آن مسئله را در درون و نهاد خود می پذیرندو تا همیشه با خود همراه دارند. تشویق کردن و انگیزه دادن، انسان را از حالتتکلیفی انجام دادن کارها به سمت شوق و اشتیاق داشتن برای انجام آن کار سوق می دهد.ما نیز رهرو هستیم و به حکم عاشقی باید از تکلیفی انجام دادن کار به سوی عاشقانهانجام دادن پیش برویم. چه بسیارند کسانی که بیشتر از ما عبادت می کنند و بیشتر ازما به امور مستحبی می پردازند اما ما بنابر انتخاب عشق و مرامی که در پیش گرفتیم وبا بهره گیری از میانبر عشق باید دقیق و ظریف تر به شناخت از خود بپردازیمو با عشقی سرشارتر وظایف بندگی را عملی کنیم، آن وقت شایسته قرار گرفتن در زمره یبهترین ها می شویم.

هر تذکری اگر به جا و بهموقع انجام شود و در عمل مورد استفاده قرار گیرد، می تواند مانع بسیاری از کدورت هاو ناراحتی ها شود. از جمله این تذکرها که کمک کننده ما و دیگران است، منع فرد سخنچین از سخن چینی است. پیش تر نیز اشاره کردیم که سخن چینی نه تنها برای فرد سخنچین بلکه برای شنونده نیز بار حق الناسی ایجاد می کند. گاهی هدف ما صرفاً شوخیکردن است اما ممکن است شوخی ما فرد را آزار دهد و یا دل او را بشکند و وای بر مااگر این رنجش را ببینیم و در تسکین و یا به دست آوردن دل فرد نکوشیم.

بی تردید اکثر انسان هازمانی متوجه عظمت بی نهایت خداوند می شوند که بار سفر بسته و از این دنیا به سرایباقی کوچ کرده اند. در فاصله جدا شدن روح از بدن تا دفن متوفی به امر خدا حجاب هابرداشته می شود تا افراد بتوانند برای لحظاتی هرچند کوتاه عظمت بی انتهای مخلوقشان را ببینند و اینجاست که حسرت و افسوس ها شروع می شود و بنده از خداوند میخواهد تا او را به دنیا بازگرداند تا او به جبران اشتباهات و قصوراتش بپردازد وهرگز هیچ بنده ای به دنیا باز نخواهد گشت و فرصت دوباره ای نخواهد داشت. غافلنباشیم از رفتارها و گفتارهایی که در جمع های فامیلی یا دوستانه داریم، در جمع بهگفتارهایمان دقت کنیم و اگر چیزی گفتیم و یا رفتاری کردیم با خود بررسی کنیم کهمبادا دلی شکسته باشیم.

اهمیت و ارزش خداوند نسبت بهحقوق بندگانش به قدری بالاست که به هیچ یک از ما اجازه نمی دهد که حتی دل و قلببنده گناه کار و یا خلاف کار او را بشکنیم و یا او را مورد تمسخر و تحقیر قراردهیم. چنانچه حقوق سایر بندگان خدا را رعایت نکردیم و مرتکب گناه شدیم و بار حقالناس بر دوش گرفتیم، موظفیم تا فرصت حیات داریم از فرد طلب حلالیت کنیم. هر قدرخوب باشیم و تکالیف و مسئولیت های بندگی خود را به جا بیاوریم اما ناخواسته دلیشکسته باشیم، بار حق الناس بر عهده داریم و اگر فراموش کرده باشیم تا از زیر بارحق الناس خارج شویم، خداوند از روی فضل و عدل خود با اِعمال رنجی در زندگیمان حسابما را صاف می کند تا در دنیای باقی به خاطر حق الناسی که فراموش کردیم در صف پنجاههزار ساله حسابرسی به انتظار نمانیم. خداوند مالِک یَومِ الدین است. یعنی مالک روزجزاست و اوست که می داند جزا و سزای عمل هر بنده ای چیست، پس ما مجاز نیستیم تابنده ای را که مرتکب گناه و لغزش شده با تحقیر، تمسخر و دل شکستن مجازات کنیم؛ چراکه او صرف نظر از عملش که به او و خدای او مرتبط می شود، آفریده خداست.

بارها گفتیم خداوند عاشق شدو انسان را خلق کرد، خداوند چنان عاشقانه بندگانش را دوست دارد که قبل از به دنیاآمدن هر بنده نه تنها رزق او را در دنیا کنار می گذارد بلکه در بهشت برای اوجایگاه، مقام و نعمات بهشتی معین می کند. خداوند براساس رحمانیت خاص و ویژه خود،رزق دنیوی و اخروی انسان ها را قبل از متولد شدنشان تعیین می کند اما در نهایت خودانسان ها هستند که با انتخاب و عملکردشان خود را شایسته و محق روزیشان می کنند.چهره ها در عالم آخرت بر حسب عملکردهایمان ظاهر می شوند.

سخن زیبای پیامبر ماست که میفرمایند به حساب خود رسیدگی کنید قبل از آن که به حسابتان رسیدگی شود. در طی شبانهروز و در خلوت های عارفانه و عاشقانه خود با خدا قدری به حساب خود برسیم. اعمالمانرا ارزیابی کنیم، خصوصاً به گفتارهایی که از زبانمان خارج شده توجه کنیم و بهجبران بدی که دیگران در حق ما کردند دل آن ها را نشکنیم؛ چرا که ممکن است گناه آن هامجازات دیگری داشته باشد و دل شکستنی که ما مرتکب می شویم مجازاتی فراتر، بنابرایننه تنها بدی را جبران نکردیم بلکه حق الناسی تازه برای خود ایجاد کردیم.

نیت های واقعی و به دور ازخود فریبی ما نیز در حرکتِ ما به سوی رشد و صعود و یا ضعف و نزول بیشتر مؤثر است. وقتیاز عمق دل و قلبمان دوست داریم تا عمل خیری انجام دهیم یا در مناسبتی خاص بهپابوسی امامی شرفیاب شویم بی گمان خداوند بر نیت ما نظر می کند و ثواب و پاداش نیتخیر را در نامه اعمالمان لحاظ می کند.

بارها گفتیم موردی از نظراجتماعی، خانوادگی، ارتباطات، ی، مدیریت، مادی و معنوی نیست که در واقعهعاشورا به طور عملی برای ما ترسیم نشده باشد. توصیه ها و روایات فراوان، مبنی برزیارت آقا امام حسین (ع) و حسناتی که به واسطه آن برای انسان ایجاد می شود، بهخاطر شناخت و شعوری است که انسان قبل از زیارت این بزرگواران نیازمند آن است.

عاشورا اتفاق افتاد تا مابدانیم امام حسین (ع) که بود و چه خواست؟ عاشورا اتفاق افتاد تا بدانیم امام حسین(ع) امتش را چگونه می خواست؟ اگر این چنین با شناخت و شعور زائر امام حسین و فرزندانشانشدیم وعده خدا محقق می شود و عذاب الهی بر ما حرام می شود و حضرت زهرا (س) شفیع حقا. ما می شود. اگر نه هستند انسان هایی که هر ساله به زیارت قبر ائمه می روند واز نماز غافلند و در بند و اسیر حق الناسهایشان.

هر چند دنیای امروز، دنیایمادیات و دین گریزی هاست اما باید بدانیم رهروِ عزیزانی هستیم که همگی حق هستند وقیامت نیز حق. مبادا به لذایذ زودگذر دنیا دل ببندیم که انسان با همه قدرت و ثروتدر مقابل اراده خدا هیچ است. مگر نه اینکه نمرود با همه عظمت و شکوه دنیوی توسطپشه ای کوچک هلاک شد و یا حضرت سلیمان (نبی و فرستاده خدا) بزرگ ترین و برترینپادشاهان با توانمندی های فوق بشری که توسط موریانه ای همه تخت و شکوهش از بینرفت.

قدری اهل تفکر باشیم،موجوداتی هستیم که علیرغم همه توانمندی های درونی با اندک گرسنگی، با اندکناملایمات و با اندک دردی فرو می ریزیم. پس دنبال ستیز با چه و که هستیم؟ با کسیکه فوق مهربانی است و امیدوار به بازگشت بنده اش. اوج عذاب خدا برای کسی است که بهحق یا ناحق دل می شکند و بنده اش را می آزارد. مرگ برای همه ماست و هر مرگی که دراطراف و اطرافیان ما پیش می آید هشداری است برای ما که دیر یا زود ما نیز دنیا راترک خواهیم کرد و به جایگاه ابدی خود خواهیم رسید.

همه ما برای خارج شدن ازخانه و انجام خریدی هرچند کوچک حتماً به ظاهر خود رسیدگی می کنیم و آنچه نیازداریم به همراه خود می بریم؛ این در حالی است که بنا بر فرموده مولا روز به روز و لحظهبه لحظه به مرگ نزدیک می شویم در صورتی که به میزان آمادگی و توشه خود توجهینداریم و فرصت حیات را غنیمت نمی شماریم. قرآن کریم بسیار بر رجعت انسان ها اشارهکرده است، رجعتی که شامل حال همه انسان ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان می شود. اعمالهر یک از ماست که پس از رجعت جایگاه و موقعیت زندگی جاوید ما را رقم می زند.خداوند از هر کس به اندازه وسع و توان او تکلیف می خواهد. این یعنی خداوند حسابهرکس را بنابر شرایط زمان و امکانات او بررسی می کند و پس از رجعتش به او مقام وجایگاه عطا می کند. عالِم بی عمل نباشیم و اگر ندانستیم اما شنیدیم، موظفیم تااجرای قانون کنیم و قوانین الهی را رعایت کنیم. پس اگر به آنچه شنیدیم اهمیتندادیم، بدانیم قصور کرده ایم و در پیشگاه الهی باید پاسخ گو باشیم.

جایگاه انسانی از جمله حقوقانسان هاست که همگی موظف هستند تا به آن احترام بگذارند و این جایگاه صرف نظر ازجرم و گناهی است که افراد مرتکب می شوند. آقا امیرالمومنین (ع) در وصیتشان بهپسرانشان به خوبی اهمیت و ارزش این جایگاه را گوشزد می کنند و می فرمایند: با قاتلمن که هم اکنون اسیر شماست به خوبی رفتار کنید و همان یک ضربه ای که به من وارد کردرا به او وارد کنید. مولا هرگز قاتلشان را به سبب گناهی که کردند بیش از حد وحدودش مجازات نکردند و حق انسانی او را سلب نکردند. بخشیدن تنها غذای خانه در لحظهافطار به مسکین، یتیم و اسیر توسط حضرت زهرا (س) نیز احترام به جایگاه انسانیافرادی است که نیازمند و محتاج یاری ما هستند. خداوند روزی دهنده همیشگی بندگانش است،خواه مسلمان و خواه غیر مسلمان.

مبادا در کمک و یاری رسانیبه دیگران به تفکیک دین و مذهب، فقیر و غنی بودن بپردازیم و ارزش وجودی افراد رادر نظر نگیریم. یادمان باشد پیرو پیامبری هستیم که با همه معصوم بودنشان در واپسینروزهای عمرشان در حضور جمعی از افراد اعلام کردند اگر حقی از دیگران بر عهده مناست بگوید تا آن را ادا کنم. حضور طبیب یهودی بر بالین مولا امیرالمومنین (ع) نیزدرسی دیگر برای ماست که بدانیم نباید تعصبی کورکورانه و بی اساس داشته باشیم.انسان قادر است توسط علمی که کسب کرده یاری گر دیگری باشد. می توان از کمک او بهرهجست و تحت تأثیر تعصبات، دین و مذهب انتخابی او، خود را از این نعمت محروم نکرد.

طلب حلالیت کردن و عذرخواستن از اشتباهات عین بزرگی، شجاعت و شهامت است. پس تلاش کنیم تا مطابق فرامین الهیعمل کنیم تا کمتر بلغزیم و اشتباه کنیم اما اگر دچار اشتباه و حق الناسی شدیم تافرصت زندگی برقرار است کسب رضایت از خداوند و بنده خدا کنیم تا آرامش همراه همیشگیما در دو دنیا باشد. والسلام


بسما. الرحمن الرحیم

روزهایولادت خواهر و برادر دو ثمره پاک وجود آقا امام موسی کاظم (ع) را می گذرانیم. ولادتکریمه تا ولادت رئوف و ضامن را. کریمه لقبی والاست که اوج بخشش، گذشت و سخاوت استو خانم حضرت معصومه (س) صاحب مقام کریمه اهل بیت هستند. آغازین روز ماه ذی القعدهکه مصادف با ولادت دخت باب الحوائج است، بهترین زمان برای آغاز چله نشینی معنویست.چله ای که پایانش عید قربان است. روزی که می توان پس از چهل روز رشد معنوی، نفسخویش را قربانی کرد و قدم در راه عاشقی گذاشت. خداوند عاشق و شیفته ی بندگانیست کهبازگشته و به سوی خدا قدم بر می دارند.

بارهاگفتیم مومن باید زرنگ باشد و از فرصت ها نهایت بهره را ببرد. بنده ای که مقامبندگی را رعایت می کند و به امر و نهی ها جامه ی عمل می پوشاند و علاوه بر عبادت،پرهیز از گناه را در صدر بندگی خویش قرار می دهد، بی شک به خداوند نزدیک و نزدیکتر می شود.

دربین عبادات و اعمال نیک بخشش و کرامت داشتن افضل اعمال و بهترین عامل درسیر صعودی بندگی است. در تشخیص بخشش و کرامت به مثالی ساده توجه کنید تصور کنیدکسی بنا بر احتیاج دست نیاز به سوی ما دراز می کند و ما نیمی از آنچه داریم را بهاو کمک می کنیم؛ در این صورت بخشش کردیم و در عالم بندگی وظیفه شرعی خود را بهانجام رساندیم اما گاهی پا فراتر می گذاریم و تا سه چهارم از آنچه داریم را میبخشیم، چنین بخششی در حیطه کرامت و کریمی جای می گیرد و از ما مومنی واقعی می سازد.

بیگمان در حالی که خود را شیعه ی آقا امیرالمومنین (ع) می دانیم، شنیدیم که اگر درراه ائمه یک قدم برداریم، ائمه (س) ده قدم به سوی ما می آیند. این نوع بخشش تعریفیجز کرامت نخواهد داشت. خدمت به خلق در برخی موارد اثری ماندگارتر از عبادت را دربندگی ما دارد. روایت مشهور بخشش حضرت زهرا (س) علیرغم روزه دار بودنشان و این کهتنها قُوت زندگیشان را بخشیدند، بیانگر همین کرامت و مهربانی خاص این بزرگواران است.

دینما دین مهر، عشق و محبت است. اگر این چنین نبود هرگز حضرت زهرا (س) افطار سومینروز، تنها غذای خود و فرزندانشان را تقدیم اسیری که درب خانه شان آمده بودند، نمیکردند. اسیر فردی است که قصد مبارزه و دشمنی داشته و اکنون تحت اختیار ماست و دین زیبایما، دینی است که آزادی عمل را از دشمن پیشین خود که در اسارت است، نمی گیرد.

درگذشته های بسیار دور اُسرا زندانی و شکنجه نمی شدند بلکه حق خروج از شهر رانداشتند اما جایز بودند در شهر تردد کنند و از حقوقی مساوی حقوق سایر شهروندانبهره ببرند. دین ما اجازه شکنجه، حبس و تحقیر هیچ انسانی حتی دشمنان را به مانداده است. مسلمان هیچ گاه جایز نبوده و نیست تا آغازگر حمله باشد و فقط می توانددر مقابل حملات از خود دفاع کند. حتی کشتن مشرکین نیز در قرآن با شرایط و قواعدخاص خود صورت می گیرد و نمی توان تنها مشرک بودن را دلیل دانست تا فرد را به قتلرساند. همه ی این قوانین حاکی از رحمت سرشاری است که دین ما را فرا گرفته است.

اسلامدین رحمت است. رعایت حقوق مخلوقات الهی توسط هر یک از ماارزشمندتر از هرگونه عبادتی است که صرفاً برای خدا انجام شود، خداوند بی نیاز استو نیازی به عبادت ما ندارد. به همین دلیل هم هست که خداوند حق خود را زودتر و سهلتر از حق الناس ها می بخشد و می گذرد. حق ا. نافرمانی از معبودی بی نیاز است اماحق الناس علاوه بر نافرمانی از خدا، حق کُشی مخلوق خداست. همه ی ما موظف به رعایتقانون خدا هستیم، قانونی که در آن خداوند به ما اجازه نمی دهد تا حق دیگری را تصرفکنیم؛ هرچند آن مخلوق دیگر کافر شده و از عبادت، نماز و روزه به دور باشد.

خداوندوعده ی پذیرفتن توبه و بازگشت را به همه ی انسان ها داده و استثنایی در پذیرش قائلنشده است؛ چرا که ممکن است کسی که سال ها کفر ورزیده، متحول شده و بخواهد در جرگهی بندگان خدا باشد. پس ما نمی توانیم افراد را به خاطر حق الهی که به خودشان مرتبطاست مؤاخذه و تنبیه کنیم.

کریمهاهل بیت بودن مقام و منزلتی غیرقابل توصیف است. وقتی صحبت از گذشت و بخشش می کنیم،گسترده تر از دوره و عصر خود را بنگریم، به دوره ای بازگردیم که انسان ها حداقلامکانات را در اختیار داشتند. دوره ای که بیشتر افراد چادر نشین بودند و اندکغذایی برای خوردن داشتند و جهل و نادانی در فکر آنان رسوخ کرده بود. در چنین زمانیامامان و پیامبران ما اوج سخاوتمندی، فضل و کرمشان را آشکار و پنهان به مردم عرضهمی داشتند.

دقتکنیم تشخیص زمانِ آشکارا کمک کردن و یا پنهانی کمک کردن بسیار مهم است. گاهی لازماست آشکارا کمکی صورت گیرد تا ما نیز به وسع خود مُبَلِغ کار نیک باشیم اما گاهیبرای حفظ شأن و شخصیت فردِ نیازمند باید پنهانی به دستگیری او بپردازیم. ارزش یاریرسانی های پنهانی نزد خداوند بسیار بالا است. امروزه نیازی نیست به تبعیت از مولاعلی (ع) و سایر ائمه تا نیمه شب صبر کنیم و سپس کیسه ی آذوقه را به در خانه ینیازمندان ببریم، کمک های ما باید مطابق با مسائل روز باشد. چنانچه طالب کمک هایپنهانی هستیم، می توانیم از علم و تکنولوژی روز استفاده کنیم و بدون حضور شخص اورا یاری دهیم.

چلهنشینی ها را می شود با نیت هایی زیبا، بیش از بیش رنگ خدایی بخشید. به طور مثال میتوانیم ابتدای چله نیت کنیم خداوند صفتی هم چون خانم حضرت معصومه (س) و یا آقا امامحسن مجتبی (ع) به ما عطا نماید.

انسانها توصیه شدند به این که روی فرزندان خود نامی نیک بگذارند. طبیعی است که همه یافراد با اعتقاد و سلایق متفاوت نمی پذیرند که اسامی مذهبی روی فرزندان خودبگذارند اما می توانند حداقل نام ابتدایی او را از میان اسامی معصومین (س) انتخابکنند؛ چرا که خداوند در پسِ هر نطفه ای که شکل می گیرد علاوه بر روزی، قسمت و قدریکه برایش تعیین می کند، نامی الهی برای او در نظر می گیرد. در دعایی می خوانیم کهخداوندا هر آنچه از من میخواهی تغییر ده اما نام ِ الهی که برایم مقدر کردی راتغییر مده. اصولاً نامگذاری از سوی بزرگ ترها و نزدیکان نوزادیست که قرار است پابه عرصه ی دنیا بگذارد. نامگذاری به نوعی نشانه گذاری کردن عزیزترین فردیست کهخداوند به ما هدیه می دهد. در روز م همگی به نامی که خداوند برای ما مقدر کرده،خوانده می شویم. وقتی نامگذاری ما اسامی زیبایی هم چون معصومین (س) است، احتمالبیشتری دارد که به نامی که خداوند برای ما در عالم معنا برگزیده است نزدیک تر باشدو به دین گونه می تواند عاملی برای کسب برکت بیشتر باشد.

خدایما همان رحمان بخشنده ایست که انسان ها را در انتخاب هایشان دچار هیچ اجبار واکراهی نکرده است. در انتخاب دین، نامگذاری و بسیاری از موارد نیز انسان ها ازاکراه و اجبار در امانند و می توانند از انتخاب های دیگر استفاده کنند. نام مبارکحضرت مریم (س)، حضرت عیسی (ع) و معصومین (س) از آسمان ها تعیین شده است. برخیاسامی، اسماء الهی و آسمانی اند. حال به نام مبارک خانم حضرت معصومه (س) توجه کنیممعصوم به علاوه (ه مؤنثه) یعنی بانویی که حد معصومیت، عصمت و پاکی را برخورداربودند. ایشان در غیاب پدر بزرگوارشان پاسخگوی سؤالات مردم بودند و در سویی دیگرسرشار از کرامت، بخشش و سخاوت بودند.

چلهنشینی هایمان را از نیات و حوائج دنیوی به سوی نیات معنوی سوق دهیم تا عاشقانه هایما با معبودمان دریچه هایی از رحمت واسعه را به روی ما بگشاید، آن وقت است کهعلاوه بر متعالی شدن روحمان از نعمات و برکات مادی نیز بهره مند خواهیم شد.

امتحاناتالهی همواره و هم گام با لحظه لحظه زندگی انسان هاست و مهم این است که ما چگونه باامتحانات مواجه شویم. بهترین واکنش در امتحانات این است که بدانیم آنچه پیش آمدهخواسته معشوق از عاشق است، آن وقت دیگر ناله و بی تابی نمی کنیم و در مقابل هر امتحانیجز زیبایی و عشق نمی بینیم. باید به یاد داشته باشیم که خداوند مطابق با آنچه درقرآن فرموده از هرکس به اندازه وسع و توانش تکلیف می خواهد. پس به رحمت خداامیدوار باشیم. از بیمِ لغزیدن ها و ناتوانی هایی که صرفاً زاییده تصور و توهماناست شکوفه ی وجودمان را پژمرده نکنیم. هر درونی آماده بزرگ شدن و به مقصود رسیدناست. یاری گر اقیانوس وجودمان باشیم. والسلام.


بسما. الرحمن الرحیم

ایکاش!! انسان ها به قدری از فرصت ها بهره می بردند و به قدری نیک رفتار می کردند ونیک سخن به میان می آوردند که هرگز به حسرت ها و ای کاش ها نمی رسیدند. رجوع بهچند آیه ی قرآن به روشنی به ما نشان می دهد که خداوند چقدر زیبا از صابرین وخصوصیات و اجر و پاداش آنان سخن به میان آورده است. صبر توصیه قرآن، انبیا،رسولان و معصومین (س) به اهل بشر است. بی شک همه ی ما در مرحله هایی از زندگی عجلهو شتاب کردیم و بعد به پشیمانی رسیدیم که کاش کمی صبر می کردیم و یا با کسی ممی کردیم تا به افسوس و خسران نمی رسیدیم.

متأسفانهجامعه امروزی به دلیل ماشینی شدن و سرعت در تکنولوژی ایجاب می کند تا افراد باعجله بیشتر و اندیشه کمتر کار خود را انجام دهند. از جمله مسائل منفی و نادرستیکه امروزه ترویج یافته و افراد از زرنگی از آن یاد می کنند، دروغگویی و پیشبردکارهایشان با دروغ است. چنین افرادی در ابتدا خوشحال و خرسندند که توانستند بازرنگی بیشتر، کار خود را پیش ببرند؛ غافل از این که آنچه خداوند قانون زندگی بشرقرار داده و آنان را به آن امر یا نهی کرده چه تأثیرات مثبت یا منفی بر سیستموجودی، روحی و جسمی وی می گذارد.

عبارتپر تکرار دروغگو دشمن خداست، در حقیقت معرف زشتی این عمل است. به گونه ای که انسانبفهمد و درک کند که هر گاه دروغ بگوید در واقع با خدای خویش دشمنی و ستیز می کند. علاوهبر اسلام که بسیار تأکید بر پرهیز از دروغگویی دارد، در جهان و در سایر ادیان و مذاهب نیز دروغگویی کاری نکوهیده و غیر قابل قبول است.

وقتیخداوند فرمان به نهی از کاری می کند یعنی سیستم وجودی را به گونه ای خلق کرده و نظمداده که هر گونه دخالت انسانی، تغییر و تعویض به آن لطمه می زند. درست به همیندلیل است که وقتی کاری نهی شده مثل دروغ را انجام می دهیم در ابتدا مغز و درونمانواکنش نشان داده و آن عمل را نمی پذیرد اما در اثر تکرار ما، مغز عادت کرده و آنبخش از مغز که کنترل چنین مسئله ای را بر عهده دارد، غیر فعال می شود.

پژوهشها و تحقیقات بسیاری راجع به خلقت انسان و مغز او در حال انجام است اما هر چهدانشمندان در این مسئله عمیق تر می شوند، گویا در اقیانوسی بی انتها قرار گرفتنداما هر آنچه در علوم روز کشف می شود بر آموزه ها، تأکیدها و سفارشات دین مبیناسلام صحه می گذارد و ثابت می کند آنچه معصومین (س) و قرآن با وجود علم لدنی والهی خود بر انسان ها ابلاغ کردند، دانش عظیم در جهت رشد، تعالی و سلامت انسانبوده و هست.

روزهایشهادت امام ششم شیعیان آقا امام جعفر صادق (ع) را سپری کردیم، غافل از این کهایشان صرف نظر از امام بودنشان دانشمندی فرزانه، دانا و علیم بودند که تعداد زیادیشاگرد پرورش دادند و علم بی انتهای خود را به آنان آموختند. متأسفانه از زندگی وسیره امامان خویش آگاهی نداریم و صرفاً مسلمانی خود را محدود به تعصب در اثبات حقو باطل کردیم. در حالی که افراد زیادی از کسانی که هرگز ادعای دین و مسلمانینداشتند با مطالعه بر زندگی، رفتار و علم این بزرگواران به مراتب علمی، معنوی وحتی مادی خود افزودند.

علمامروز ثابت کرده که صبر کردن در حین خشم، ناراحتی، استرس و حتی شادی و تصمیم گیریهای ذهنی، فکری، جسمی و یا فیزیکی چطور عملکرد مغز را رو به بهبود و پیشرفت می بردو یا عجله و عدم کنترل، سبب آسیب رسانی به عملکرد و بافت های مغزی می شود. بی دلیلنیست که خداوند مژده و پاداشی بزرگ را به صابرین وعده داده است. صبر بازدارندهقدرتمندی است که می تواند مانع ارتکاب جرم های ناخواسته، دل شکستن و از همگسستن ها شود.

وایبر ما که روز به روز از خود و دینمان بیگانه می شویم در حالی که می توانیم عامل برتأکیدها و آموزه های الهی با چشمی باز و آگاهی بالا باشیم، آن وقت است که بنده ایویژه برای خدا خواهیم بود. دروغگویی و اعمال نادرست منحصر به سفارشات دین ما نیست.گذشتگان بسیار دور ما در این سرزمین نیز بر گفتار، پندار و کردار نیک تأکید داشتندو انسان ها را از هر عمل ناپسند و نادرستی بر حذر داشتند. بر طبق سلیقه و منفعتخود، جای ارزش ها را تغییر دادیم و هم چنان مدعی مسلمان بودن هستیم. بسیارند کسانیکه در دایره اسلام و مسلمانی نیستند اما بسیار بر ارزش ها پایبندند.

دروغگوییو صداقت نداشتن با خود از جمله راه های نفوذ شیطان به درون انسان هاست. گاهی افرادبا تصور این که آنچه می گویند دروغی مصلحتی است، دریچه های ورود شیطان را به رویخود باز می کنند، حتی اگر شیطان نتوانسته باشد سالیان سال آنان را فریب دهد و ازمسیر بندگی دور کند. اولین دروغ حکم اولین تیشه است که بر پیکر بندگی خود فرود میآوریم، شاید در وهله اول فرو نریزد اما بی شک بندگی را سست و آماده فرو پاشی میکند. اولین دروغ مقدمه ی دومین، سومین و چندمین دروغ پی در پی است. مبادا دردروغگویی و سکوت متقابل دیگران حس پیروزی کنیم؛ چرا که اولین ضربه را به خویم و راه های الهی را بر خود بستیم.

مسلمانواقعی بودن مستم مطالعه زندگانی بزرگواران دینی (ائمه) و شناخت پیدا کردن از کلامالهی (قرآن) است. عدم آگاهی ما نسبت به دین و امامان ماست که سایر مذاهب این چنینخود را محق می دانند. چنانچه ریشه ی علمیِ سخن و تأکیدی را در جهان دنبال کنیم بیگمان به سفارشات ائمه خواهیم رسید. در میان امامان ما شیعیان، آقا امام محمد باقر(ع)و آقا امام جعفر صادق(ع) سرآمد دانشمندان عالم هستند که علم از سرچشمه وجود آناندر عالم جاری شد.

ازدین و مذهبمان فاصله داریم چون از خود دور هستیم. دقت کنیم به خود آمدن و شناخت ازخود نیازمند دوری از زندگی ماشینی و به روز نیست. برای به خود آمدن باید اطلاعات وآگاهی خویش را گسترش داد. کسب علم سفارش اَکید اسلام از بدو تولد تا لحظه ی مرگاست. فراگیری علم و به کار بستن آن قطعاً ناجی ما از جهل، گناه و حرکت به سویدانایی و مورد مغفرت قرار گرفتن است. امید که در راه رهرویی دانش پژوهانی کوچک درطلب علوم بزرگ و الهی باشیم. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

همه ما با جملاتی همچونزندگی کردن و جملات منفی مانند این چگونه زندگی است؟؟ و یا این که دیگران بهتر ازما زندگی می کنند، آشنا هستیم.

اما آیا هیچگاه به ایناندیشیده ایم که از زندگی چه می خواهیم؟ و برای بهتر زندگی کردن چه کرده ایم؟

و آیا به انتخاب ها وتصمیماتی که گرفتیم و نتایجی که از آن حاصل کرده ایم، اندیشیده ایم؟

آیا برداشت خود را از زندگیمی دانیم؟ و اهدافی برای ادامه زندگی تعیین کرده ایم؟

و آیا در این راستا ازتوانمندی های خود آگاه شده و بهره جسته ایم؟

متأسفانه اکثر ما با زندگیشخصی خود بیگانه ایم و براساس تقلیدها و الگوگیری روزمره یا بر حسب احساسات وآرزوها به زندگی پرداختیم.

متأسفانه در بسیاری مواقعناسپاس و شاکی هستیم و هرگز به حکمت پیش آمدها و پیش نیامدها فکر نمی کنیم و مدامبه درگاه الهی گله مندیم؛ غافل از این که به عنوان یک انسان و یک رهرو باید خدا رابه خاطر خودِ خدا بخواهیم و از او تنها او را طلب کنیم. بی توجه به نعمات و محبتهای خدا هستیم و از شکرگزاری او غافل. کمتر پیش آمده انسانی صرف نظر از دعا برایزندگی روزانه خود و دیگری، تنها به شکرگزاری و سپاس از آن یگانه بی همتا پرداختهباشد.

دقت کنیم کافیست کوچک ترین ناملایمتیدر زندگی ما آشکار شود، آن وقت است که طلبکارانه و شاکی به پیشگاه الهی روی میآوریم و آنچه را نباید بیان می کنیم. انسان منطقی و فهیم قبل از آن که پروردگارخود را برای چگونه زندگی کردنش محاکمه کند، از خود شروع می کند و زندگی را برآیندیاز مجموعِ شناخت و توانمندی، مقاومت خود می داند.

اکثر افرادی که علیرغم هوش واستعداد ذاتی، به افسردگی و ناامیدی در زندگی رسیده اند، بی تردید بسیار در گذشتهزندگی می کنند و در گذشته زیستن جز نابودیِ آینده را در پی نخواهد داشت؛ چرا کهگذشته برای آنان کینه، انتقام و حسرت بار آورده و او را به فردی بدبین و دارایخودآزاری افراطی تبدیل کرده است. در بسیاریموارد به جای آن که از گذشته درس بگیریم و در آینده در جهت بهتری از آن استفادهکنیم، متمرکز به گذشته می شویم و به خاطر اشتباه دیگران در پاسخ به خوبی خود، خودرا تنبیه می کنیم و از شادی، خنده و امید دور می شویم و خود را در خود حبس میکنیم. گذشته و اشتباهات و انتخاب غلط در آن را باید با خود تسویه کرد و از مقصرشمردنِ دائم دیگری اجتناب کرد. اینکه دیگران را مقصر بدانیم نتیجه ای جز خودفراموشی و انزوا طلبی و انواع وسواس را در پی نخواهد داشت.

مجموع خود آزاری هایی که ازتمرکز کردن در گذشته ایجاد می شود، ظلم و آسیب رساندن های درونی و بیرونی به خوداوست. گذشته هر انسانی سراسر تجربه، عبرت و پند است. تجربه از روزهایی که منجر بهشکست شدیم اما در شکست نماندیم و از آن درس و پندها را خارج کردیم و به کار بستیم.تجزیه و تحلیل گذشته هرکس منحصر به خود اوست. خود را با دیگران، تجربیات، شکست هاو دستاوردهایشان مقایسه نکنیم و در بررسی گذشته خود به زندگی خود و خصوصیات فردی،اخلاقی و شخصی خویش توجه کنیم. تک به تک انسان ها متفاوتند حتی اگر به لحاظ ژنتیکیبه یکدیگر نزدیک باشند یا به عبارتی در یک خانواده باشند، باز هم از نظر خصوصیاتاخلاقی، رفتاری و دیدگاهی با یکدیگر متفاوت خواهند بود.

سفر به درون مهمترین و اصلی ترین راه برای شناخت از خود و خصوصیات آشکار و نهفته خود است. اغلبِانسان ها دانسته یا نادانسته از مسیر خودشناسی کنار می کشند و مکرراً مسیر انتخابیو اشتباه خود را ادامه می دهند. از خدا برای اندک کار نیکی توقعات بالایی داریم. عادتکردیم به مقصر کردن دیگران در شکست هایی که خود مسبب آن بودیم. اگر قبل از مقصرشمردن دیگران با کمی تأمل به خود و کاستی درونمان بپردازیم، بی شک به رشد و تعالیخواهیم رسید.

خداوند به همه ما نعمت حیاتداده و از ما خواسته تا از آن بهره بگیریم، حال با زندگی در گذشته یا صرفاً زیستندر آینده با امیدهای واهی می شود از این نعمت بزرگ بهره جست؟ در آینده زندگی کردن،ای کاش ها و ای کاش ها، حسرت ها و حسرت ها، یأس و ناامیدی را سبب می شوند. بدیهیاست که هر رفتاری با تکرار در ما عادت ها را شکل می دهد. مقصر کردن دیگران از جملهعاداتی است که سینه به سینه و نسل به نسل به ما رسیده است اما ما با آگاهی ومدیریت می توانیم این عادت را از بین برده و تبدیل به خودسازی کنیم.

برای فتح قله موفقیت تنها بهچند عمل و چند رشته محدود نکنیم. درون هر یک از ما سرشار از استعدادهایست که می توانبا استفاده از آن ها به موفقیت منحصر به فرد خود دست یافت. شرایط، موقعیت وتوانایی انسان ها در رسیدن به پیروزی متفاوت است، پس خود را با موقعیت های دیگرانو قیاس آن با خود، آزار ندهیم.

انسانی که از خود شناخت حاصلنکند و توانمندی های خود را نشناسد، بی شک نمی تواند نقاط مثبتش را تقویت و نقاطمنفی و ضعفش را مدیریت کند. در موفقیت ها اگر تنها به ابعاد مالی نگاه کنیم هرگزبه خواسته مان دست نمی یابیم و یا اگر ثروت و مکنتی به دست آوردیم، نمی توانیم درزندگی مورد استفاده قرار دهیم؛ چرا که با زیبا زیستن و چگونه زندگی کردن بیگانهایم. افرادی که گذشته را رها نمی کنند تا در حال زندگی کنند، بیشترین ضربات روانیو جسمانی را بر خود وارد می کنند. چنین فردی برای زندگی هدف و برنامه تعیین شده ایندارد و با اینکه به خداوند ایمان دارد اما ایمانش را باور ندارد.

همیشه گفتیم خداوند از هرکسبه اندازه وسع او تکلیف می طلبد اما مشکل از آنجایی شروع می شود که ما با وسع وتوانایی خود آشنا نیستیم. به جای مقصر کردن دیگران در شکست هایمان و جستجو درزندگی آنان کمی در خود بگردیم تا در خود گم نشویم و به چرا چرا کردن نرسیم. چنانچهبه خداترسی و فانی بودن دنیا فکر کنیم و به شیوه صحیح آن را پیاده کنیم حتماً بهآنجایی خواهیم رسید که بدانیم از کجا آمدیم و آمدنمان برای چه بوده است؟

ترس از مرگ باید در ما ازبین برود تا بتوانیم زندگی کنیم، نباید نشست تا مرگ بیاید و ما را با خود ببرد،باید زندگی کرد و از آن بهره مند شد. خداوند فرمود: از تو حرکت و از من برکت. اینبدان معنا نیست که بیهوده، پوچ و بی هدف حرکت کرد و از خداوند طلب برکت کرد. ازسطحی نگری دوری کنیم و افکار و اندیشه مان را پرورش دهیم.

تأکید و توصیه پیامبران وائمه معصومین (س) است که تا به خودشناسی نرسیم، هرگز به خداشناسی نخواهیم رسید. باوراشتباه بیشتر ما این است که خداوند کسی است که می تواند برای ما روزی و نعمت آن چنانکه ما دوست داریم نازل کند، در حالی که خداوند را باید به عنوان بزرگ ترین حامی وتکیه گاه و بهترین دوست، یار و همراه شناخت تا به راحتی به پرورش توانمندی ها ورشد درونیات پرداخت.

توانای های خود را باور کنیمو علت عدم موفقیت هایمان را بشناسیم. واقع گرا باشیم و از رویایی زندگی کردن، دوریکنیم تا لذت بردن از آنچه داریم را از دست ندهیم. افراد دیگر را که معلوم نیست باچه شرایط صحیح و ناصحیحی به موفقیت رسیده اند را نه الگوی گِله قرار دهیم و نهالگوی امید و آرزو. همه داشته های انسان ها در نهاد آن هاست، کافیست بشناسیم و ازبالقوه ها بالفعل بسازیم. فکر و قدرت جسمانی در سالیان طولانی از عمر ما، ثروت ودارایی است.

در آستانه سال جدید و تغییرو تحول در طبیعت هستیم، از خداوند أحسن احوال را بخواهیم. احوالی که آن را بشناسیمو بر احوال خود واقف باشیم و بدانیم منظورمان از أحسن چیست. درخواست های ما ازخداوند باید واضح، روشن، عاقلانه و منطبق با احوالاتمان باشد. خواسته و دعایی کهدر نهایت در آن منتظر معجزه و وقوع یک شرایط ویژه هستیم هرگز محقق نمی شود. چنانچهخواهان رفاه و آسایش هستیم باید ابتدا بدانیم که مرزبندی های خداوند در حلال وحرام را قبول داریم یا نه؟ اگر قبول داریم دیگر به دنبال هر کاری برای ایجاد رفاه نیستیم.

گفتیم ثروت همیشه پول نیست.سلامتی و ایمان راسخ سرمایه بالای انسان هاست. تصور کنید فردی بیماری تومور یا غدهسرطانی داشته باشد، اگر این فرد میلیاردها پول داشته باشد تا از این بیماری رهایییابد، نخواهد توانست. خداوند حاضر و ناظر بر ماست و اوست که علیم و داناست. او پیشاز هر کس می داند چه چیز به صلاح و خیر ماست پس به او اعتماد کنیم و نباشیم ازجمله افرادی که خیر خود را با خیر دیگری مقایسه می کند و توفیقات خداوند در حقخودش را فراموش می کنند.

زندگی در پول داشتن و هزینهکردن های مکرر خلاصه نشده است. ائمه ما الگوی ساده زیستی و بهره گیری کامل اززندگی هستند، پس قوانین خداوند را بشناسیم و مطابق با شرایط و موقعیت خود زندگیکنیم. همانند خدمت به خلق که از بالاترین عبادات است، کسب روزی حلال نیز از برترینعبادات است. فرموده مولا امیرالمومنین (ع) است که بدون معاش، ایمان ثمر نمی دهد.

مبادا با افسوس خوردن ها وحسرت در دل کاشتن ها، پرونده عمرمان را ببندیم و از نعمتِ حیاتمان بهره مند نشویم.با شناخت از زندگی از حرص و طمع در امان خواهیم بود و از خودآزاری های ناشی ازحسرت ها به دور خواهیم شد. فرمایش آقا امام جواد(ع) است که می فرمایند: اگر بهآنچه خواستی نرسیدی، افسوس مخور و شاکر باش به آنچه هستی و می توانی از این پسباشی. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

آقا امیرالمومنین (ع) همان بزرگمرد و قرآن ناطق الهیست که به موجب علم لدنی که دارا هستند، هر نهانی برایشانآشکار و هر دردی و غم و غصه ای هویداست. ایشان نانوشته و ناخوانده ها را می دانندو می خوانند. ای کاش همه می دانستیم و همه می دانستند که در جانِ اسلام چه زیباییها و سعادتمندی های بزرگی نهفته است. آن وقت از این همه ساده انگاری و غفلت ورزی بهدور بودیم. ظاهربین نباشیم و قدری عمیق، زندگی و بینش معصومین (س) را جستجو کنیم وآن را در مسیر تقویت بندگی و بهبود زندگی مان قرار دهیم.

بارها گفتیم اولین عاشق،خداست که عاشق شد و انسان را خلق کرد. در عالم الهی، عشق ورزی وقتی زیبا و خاص ترمی شود که عشق ما در درگاه معبود پذیرفته شود، آن گاه باب عشق گشوده می شود و عاشقدر جایگاه معشوق و معشوق در جایگاه عاشق قرار می گیرد. در عصری زندگی می کنیم کهبرای درک معبود و کسب معرفت نمی توان هم چون گذشته، گوشه ای عزلت برگزید بلکه بایدبا توجه به دین اسلام که دینی مطابق با مقتضیات روز انسان هاست پیش رفت. امروزههمان گونه که سبک زندگی ها تغییر کرده، سبک و طریقه عبادت کردن ها نیز تغییر کردهاست. خداوند هرگز از ما نخواسته تا مسئولیت ها، زندگی و معاش خود را نادیده بگیریمو تنها به عبادت بپردازیم.

پیامبران و امامان مادستورات الهی را در نهایت انعطاف و عطوفت به انسان ها آموختند و قوانین الهی رابرای آنان بازگو کردند و طریقه درست زیستن رو عملاً به آنان نشان دادند. دستورخداست که ساعات شبانه روز یک فرد باید به سه بخش (خواب و استراحت، کار، عبادت) تقسیمشود تا هر نوع نیاز روحی و جسمی او تأمین شود. همیشه گفتیم جسم و روح تواماً بایدپرورش یابد تا ضعف یکی مانع پیشرفت دیگری نشود.

عشق همان میانبر خدا برایرسیدن به قرب الهی است که  می تواند اسبابرشد و تعالی انسان شود. خداوند انسان ها را با استعداد و توانایی های متفاوتآفریده است، صرف نظر از مقایسه نوع عمل و عبادت خود با دیگری باید همه توانمندیخود را در مسیر خداوند قرار داد تا به نتیجه مطلوب در بندگی رسید. مقایسه کردن خودبا دیگران پیامد خطرناکی هم چون یأس و ناامیدی را در پی دارد. بنابراین هرگز بااین فکر که دیگران می توانند در فلان عرصه بهتر از من باشند و یا من توانایی ورودبه فلان کار یا عبادت را ندارم، مغزمان را مسموم و درونمان را تُهی نکنیم.

هر انسانی برحسب توانایی وظرفیت هایی که در درون خود دارد، قابلیت انجام کارهای زیادی را خواهد داشت ولیهرکس بر حسب شرایط و ویژگی فردی که داراست از توانمندی خود استفاده می کند. خدایمهربان براساس وسع هر انسان از او تکلیف می طلبد، پس هنگامی که خداوند می خواهد تادر زمانی از معافیت های بندگی استفاده کنیم نباید سرپیچی کنیم و باید مطیع باشیم. بیماریکه روزه داری برای او ضرر دارد و می تواند از معافیت خدای مهربان بهره ببرد،چنانچه بخواهد با حال بیمار ادای بندگی کند، تنها به خود زیان رسانده و خود را ازمهر بی پایان خدا محکوم کرده است؛ چرا که خداوند بر او مهربانی کرده در حالی که اوبر خویش مهربان نبوده است یا فردی که نماز می خواند اما در آغاز و پایان هر نمازمی گوید: می دانم که نماز من اشتباه است و مورد قبول واقع نمی شود. آن که عبادتیرا مُهر تائید می زند و یا آن را نمی پذیرد تنها خداست، پس هرگز اجازه نداریم خودتعیین کنیم کدام عبادتمان مورد قبول واقع می شود یا نه؟

قصص قرآنی و سیره زندگی ائمهنمونه هایی بارز از چگونگی بندگی کردن است. یاد بگیریم مقایسه را کنار بگذاریم وبر آنچه تعهد کردیم و پیمان بستیم وفادار باشیم، آن وقت بی تردید بنده ای قابل قبولو معتبرتر نزد پروردگار خواهیم بود. عملِ کم و با کیفیت بسیار ارزنده تر از عمل بیشُماریست که موجب ددگی و خستگی انسان شود و میل او را به معبود کمرنگ کند.

وقتی در زیربنای اولیهخودشناسی می لغزیم، نباید به تعهدات جدید ورود پیدا کنیم؛ چرا که هر عهد شکستندریچه ای تازه برای ورود شیطان مهیا می کند. عهد و پیمان بستن قبل از هر چیز،مستم داشتن اراده ای قوی و آهنین است. اگر در راه خودشناسی به چنین اراده ای دستیافتیم با اطمینان خاطر پیمان ببندیم و بر عهد خود استوار باشیم. بسیاری از شکست هاو عدم موفقیت های ما نشأت گرفته از عدم شناختی است که نسبت به ظرفیت های خود داریم.انتخاب گزینه های سخت و سنگین در بندگی بدون شناخت از میزان توانایی، ظرفیت و عدمآگاهی ما می تواند ما را تا همیشه از حرکت در مسیر الهی باز دارد.

تصور اشتباهی است که فکر میکنیم عمل نکردن بهتر از عمل نقص دار انجام دادن است، درست مثل کسی است که فکر می کندنماز نخواندن بهتر از نماز اشتباه خواندن است. ما تنها بنده ایم و موظفیم تا درجایگاه بندگی عمل کنیم و مجاز نیستیم که در جایگاه پروردگار نیز اظهار نظر کنیم. چگونگیانجام عمل و نیت است که به کار ما بها می دهد و آن را نزد خداوند زیبا جلوه میدهد. برای تقویت اراده از کم ترین و ضعیف ترین مراحل بندگی شروع کنیم تا استمرار وپیشرفتمان موجب انگیزه بیشترمان شود و راه برایمان دل چسب تر گردد.

چنانچه فردی حقیقتاً در پیکسب معرفت و افزایش ایمان باشد هرگز به ریاکاری نزد سایرین نمی پردازد و به جایحذف عمل نیک در صدد رفع نواقص و ضعف عملش برمی آید تا هم به رشد خودش کمک کردهباشد و هم به قبولی عملش در پیشگاه الهی. خود را فریب ندهیم و این تصور باطل را باخود حمل نکنیم که می توانیم خداوند را نیز فریب دهیم. خداوند بر هستی و عالم و هرآنچه در آن آفریده تسلط کامل دارد و در هر عملی قبل از ما، به نیت و درون ما آگاهاست. بنده و عاشق کسی است که از خود و فرامین خدای خود آگاهی دارد و بر آنچه برزبان می آورد و بیعت می بندد، استقامت می ورزد.

بارها گفتیم عشق ناپاکی نمیشناسد، پس بنده راستین با گناه و دعوت های شیطان میانه ای ندارد و از هر ریا وتظاهری به دور است. انسان ها مخلوقات خدایی با اراده و قوی هستند ولی وقتی فرو میریزند که دلبسته دنیا می شوند و زیربنای انسانی خویش را سست و بی اساس بنا میکنند. خدای ما خداییست که همه نعمات را برای انسان و انسان را برای خود آفریده استاما از او نخواسته تا بخاطر دنیا، دنیا و آخرتش را نابود کند.

اگر تسلیم خدا باشیم در اوجفقر، غنی هستیم و در اوج نیاز، بی نیاز. باور و ایمان ماست که بنده واقعی در فقر ونیاز می داند که خدایی غنی و بی نیاز پشتوانه و حامی اوست بنابراین نمی هراسد. انسانتوانمند است و با قدرت فکر و اندیشه خلق شده است. سخن خداوند همانند سخن انساننیست که گفته شود و به راحتی به دست فراموشی سپرده شود.

خداوند فرموده بخوانید مراتا شما را اجابت کنم. پس لغزش ها را دور کنیم تا بتوانیم پروردگارمان را بخوانیم واجابت شویم. انسان هر ضعفی را پیدا کند و در رفع آن برای رسیدن به خدا تلاش کند،خداوند نیز او را یاری می کند تا سریع تر به نتیجه برسد. بدانیم خداوندی که راهسبز عاشقی برایمان ترسیم کرده پیش از هرکس ما را دیده و شنیده است. امید که دررسیدن به قرب اجابتمان کند، آن که نگفته هایمان را شنید و نانوشته هایمان راخواند. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

از محبت خارها گل می شود                                وز محبت سرکه هامُل می شود

محبت کردن به انسانِ دیگر،حیوانات و یا حتی گیاهان علاوه بر این که انرژی مثبت را به دیگری انتقال می دهد،برای خود انسان سازنده و رشد دهنده است. لقمان حکیم، پیامبر حکمت و ادب در سال هایعمر خود دویست تا سیصد سال را به طبابت و حکیمی برای مردم زمانش سپری کردند. وقتیشخصی از ایشان سوال کرد که در طی طبابت و تجربه ها چه دارویی را موثرتر یافتی؟ لقمانحکیم فرمودند: دارویی به نام محبت.

قرآن، احادیث و تمامی کتبآسمانی پیش از اسلام محتوای مشترک محبت را در خود داشتند و آن را نقطه عطفی درمسیر بندگی و پیشرفت انسانی می دانستند. در ظهور اسلام و رسالت رسول خدا (ص) محبتنقش پررنگ تری در تربیت و پرورش درونی انسان ها گرفت، به گونه ای که آخرین پیامبرخدا با صفتِ زیبای حُسن خلق مبعوث شدند.

متأسفانه برخی دشمنان، درمعرفی آقا امیرالمومنین (ع) ایشان را فردی خشن می نامند؛ در حالی که باید دانستچگونه می توانند درونی خشن داشته باشند و نیمه شب برای تأمین غوط فقیران کیسه بردوش، راهی ویرانه ها شوند و یا دست نوازششان آرامِ دلِ یتیمان شود. نمی شود انسانی،خشونت و بی رحمی داشته باشد و درونش مهربان باقی بماند، حال این انسان مولاامیرالمومنین (ع) باشد یا یک فردی عادی.

از سخنان گوهر بار مولا علی(ع) است که می فرمایند: مراقب افکارتان باشید که گفتارتان را می سازد و همان گفتار،کردار شما را باعث می شود و کردار شما عادت ها و عادت هایتان شخصیت تان را شکل میدهد. حال تصور کنید فرد بی رحم و خشن که خشونت، رفتار و کردار و افکار و گفتار اورا در بر گرفته می تواند منصف و مهربان و با محبت باشد؟

آقا رسول ا. (ص) صفت هایبرتر دیگری هم چون راستگویی و امانتداری داشتند و به همین دلیل محمد امین لقبگرفته بودند اما از میان همه خصلت های خوب، خداوند ایشان را پیامبرِ حُسن خلق معرفیمی کنند تا اهمیت خُلق نیک داشتن در رشد انسانی آشکارتر شود. روی گشاده داشتن، بامحبت و با گذشت بودن از خصوصیات مومنان واقعیست. همه ما آفریده پروردگاری هستیم کهاز هر فرصتی برای بخشیدن بندگان و عطا کردن نعمت ها استفاده می کند. پس ما نیز اگرقرار است رنگ الهی بگیریم باید خصوصیات الهی را در درونمان پررنگ تر از پیش کنیمتا سِنخیت بیشتری با اهل عشق داشته باشیم.

متأسفانه غافلیم از حسارزشمندی که خداوند در نهان ما قرار داده است، در دستوراتِ اسلام ما را به توجهکردن به این ارزشمندی و ارزش گزاری الهی دعوت کردند. مومن واقعی ارزش جسم، جان وروح خویش را می داند و مطابق با امر و نهی الهی از جسم و روح خویش مراقبت می کندتا از ارزش این نعمت های پاک الهی کاسته نشود.

کودکانی که با محبت و ارزشگزاری بیشتری پرورش پیدا می کنند بی شک از موفقیت های بیشتری در عالم مادی،اجتماعی و عالم معنوی برخوردار می شوند و بالعکس کودکانی که به ضرب کتک، تحقیر وتنبیه رشد می کنند، گروه وسیعی از مجرمین و معتادین را تشکیل می دهند. ابراز محبتاز دیگر دستورات دین اسلام برای تقویت روابط سالم انسان هاست. از امام محمد باقر(ع) نقل است که فرمودند: هرکس را دوست دارید، او را از این علاقه و محبت با خبرکنید.

در مبحث کودک درون، از کمبودو عقده های درونی که همراه انسان ها می شود و بسیاری از آن ها نشأت گرفته از کودکیآن هاست، صحبت کردیم. نباشیم از دسته انسان هایی که از گذشت مالی و محبتی زیادینسبت به دیگران برخوردارند اما گاهی در اثر برداشت اشتباه یا خطای کوچک دیگران بهشدت به هم می ریزند و به دین گونه گذشت های خود را حبط می کنند. متأسفانه این نوعلغزش های رفتاری ریشه در کمبودهای کودکی دارد و در رفع آن فقط خود انسان است که میتواند به درونش رجوع کند و علت را بیابد و روش صحیح اصلاح آن را به کار گیرد. رفتارهاینامناسب پدر و مادرها و بسیاری از بزرگ ترها شاید در کودکی، فرد را دچار سختی ورنج نکند اما به محض این که کودک رشد می کند و قوه تمیز و اندیشه او به کار میافتد، رنج و به تبعِ آن گرفتاری هایی را متحمل می شود. انسان ها بدون محبت کردن و محبتدیدن محکوم به فنا و نیستی می شوند.

انسان وقتی رفتار، لحن، گفتارو نیاتش آمیخته با محبت شود، قبل از هرکس و هر چیز به درون خود محبت کرده و در رشدشخصیت و بینش خود قدم برداشته است. بارها گفتیم جسم و روح باید توأماً رشد کنند تاضعف یکی مانع پیشرفت دیگری نشود. کمتر خود و محبت های خود را صرف این کنیم کهدیگران متوجه شوند، ما باید آنقدر در محبت کردن و یا هر عمل نیک خود قوی و بدونتوقع عمل کنیم که برایمان فرقی نکند، فرد مورد نظر متوجه محبت ما شده یا نه. نیکیکنیم تا آرامش داشته باشیم و به انسانیت نزدیک تر شویم پس با متوقع بودن آرامش خودرا از بین نبریم.

براساس علوم روز و بررسیخصایص انسان ها، توقع داشتن بارِ منفی زیادی برای فردِ متوقع ایجاد می کند و دربسیاری مواقع مانع ورود انرژی های مثبت و معنوی از سوی قدرت لایزال الهی به انسانمی شود. در برخی موارد توقع، عصبانیت ایجاد می کند و عصبانیت مرزهای مهربانی وانسانی را فرو می ریزد. صبور باشیم و بدانیم چنانچه توفیق محبت کردن، یافتیم بایدشاکر خدا باشیم که به واسطه این مهرورزی علاوه بر مزین کردن نامه اعمالمان به خوبیها فرصت پرورش درونی را به ما داده است.

پروردگار ما همان خالق رحمانو رحیمی است که در حریم امن الهی و در انجام فرایض حج اجازه کوچک ترین ظلم در حقیک مور را هم به انسان نمی دهد، پس چگونه می تواند نخستین امام و پیشوای مسلمینجهان اهل ظلم و خشونت باشد؟ در طی سالیان عمر مبارک مولا علی(ع) و شرکت کردن ایشاندر جنگ ها، هرگز ایشان به قصد حمله دست بر قبضه شمشیر نبردند و همیشه در مقام دفاعاز اسلام جنگید و هیچ زمان آغاز کننده نبودند. ضرب المثل معروفی که مکرر شنیدیم وکمتر به محتوای آن در خدمت کردن به خود دقت کردیم "ضرب المثل کَس نخارد پشتِمن جز ناخن انگشتِ من است". اگر می خواهیم به خود خدمت کنیم، توقع و مقایسهرا کنار بگذاریم و با خوش رویی و نیکی با دیگران برخورد کنیم.

آگاه باشیم در بسیاری مواردعامل نجات ما در مسائل سخت و سنگین دنیا و آخرت همین نیکی و محبت هاست. دعای آقارسول ا. (ص) برای امت خویش، عافیت و عاقبت بخیری بوده و هست و در راستای کسب اینعاقبت بخیری بهترین راه، دعا کردن پدر و مادر در حق ماست، خواه آنان زنده باشند،خواه در قید حیات نباشند. معادله ساده ایست؛ یاد پدر و مادر باشیم، آنان با دعابدرقه مان می کنند و خوش به سعادت فرزندی که دعای ناب پدر و مادرش جاده زندگیش رابه سمت خیر هموار می کند. محبت همان کیمیای زندگی بخشی است که در حق هر زنده ومرده ای ثمره نیک به همراه دارد.

در مَسلخ عشق جز نکو را نَکُشد                           روبه صفتان زشت خو را نَکُشَد

گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز                         مُرداربود هر آنکه او را نکشد

در مسیر عاشقی وقتی به خاطرمعشوق و معبود حُسن خلق داریم و دروغ نمی گویم، وقتی از کبر و غرور دوری می کنیم وکینه توزی نداریم، وقتی تواضع به خرج می دهیم و گذشت و بخشش داریم، در جایگاه نیکواقع می شویم. در پیشگاه عشق الهی باید نهراسید از کشتن صفات زشت و ترویج صفات پاکانسانی.

گاهی در حیاتِ خود روزهاییرا می گذرانیم که چند بار می میریم و رنج هایی را متحمل می شویم که گویا بارها وبارها سلاخی شدیم. مرگ و قبض روح شدن توسط حضرت عزرائیل آسان و زیباترین جدایی استکه عاشق آن را حس می کند و فشار قبر عذابِ بازگشت روح به جسم است که خود حکمت وعلت های گسترده ای دارد.

در عالم هستی تنها آفریدهخداوند انسان ها نیستند بلکه در آسمان ها و عوالم دیگر مخلوقاتی با ساختار زندگیشبیه انسان وجود داشته و احتمالاً دارد اما از میان همه مخلوقات آن که شایسته لقباشرف مخلوقات بود، آفریده ای به نام انسان است. صرف نظر از دین و فرامینالهی، هرگاه انسان شاد باشد و این شادی را به دیگران منتقل کند، ابتدا خود اوست کهانرژی مثبت درونش افزایش می یابد و در خود احساس رضایت و آرامش می کند. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

انسان اشرف مخلوقات نامیدهشد و پا به عرصه دنیا نهاد اما خدایی که انسان را خلیفه خود در زمین قرار داد، اورا جایزالخطا نیز نامید و برای او تا همیشه فرصت بازگشت، توبه، بخشش و گذشت راقرار داد. خداوند در کلام نورانی خویش فرموده که انسان ها ضعیف و عجول آفریده شدهاند؛ پس واضح و روشن است که امکان خطا کردن در آنها وجود داشته باشد.

هر لحظه و هر زمانی برایخلوت کردن با خدا، تجدید بیعت کردن با آن خالق یکتا و مناجات کردن با او، فرصت خوبو قابل قبول و زیبایی است و در همه لحظات خداوند شنوای داناست و بر حال هر بندهبینا اما سحرگاه از جمله لحظات ناب و ویژه الهی برای بندگان و پیمودن مسیر عاشقیبا سرعت و کیفیت بالاتریست. برخاستن برای ادای فریضه نماز در هر سحرگاه همان نقطهاوج و قوتی است که هر بنده در آن می تواند با پیروز شدن بر نفس و گذشتن از لذتخواب علاوه بر بندگی کردن به تقویت اراده و اعتماد به نفس خود بپردازد. طبیعی استانسانی که هر سحر به قصد اجرای امر پروردگارش از شیرینی خواب خود می گذرد، خداوندحلاوتی پایدارتر همچون توانمندی بیشتر، آگاهی و ایمان قوی تر روزی او خواهد کرد.

دقت کنیم چنانچه توفیق داریمتا همچون بنده حقیقی در سحرگاه از جا برخیزیم و به نماز بپردازیم، پس از نماز سجدهشکری بجا آوریم و به دعا در حق دیگری و در حق خود و عزیزانمان مشغول شویم کهخداوند بسیار دوستدار بندگانی است که بلافاصله پس از نماز به دعا می پردازند. قدرتو اعتبار بسیاری در هر شکرگزاری خصوصاً سجده های شکر نهفته است، به گونه ای کهمولا امیرالمومنین (ع) فرمودند: خداوند بندگانی را که پس از اطاعت امر الهی سجده شکربه جا می آورند را به فرشتگان خود نشان می دهد و می فرماید: بنده من علاوه بر این کهدر اطاعت من سر تسلیم فرود آورده از این که توفیق یافته مطیع فرامین من باشدشکرگزار است، من چگونه می توانم یاور او نباشم و آنگاه که مرا می خواند اجابتشنکنم؟ در بیانی ساده تر هر اطاعت کردنی زمینه ساز اعتبار الهی برایماست.

بی شک زمان هایی پیش آمده کههر یک از ما از جایی که گمانش را نمی بردیم، مشکلمان حل شده یا بلایی از سرمان گذرکرده است. بدیهی است این اتفاق نمی افتد مگر به دلیل اعتباری که خداوند در پَس هرطاعت و شکرگزاری برای ما در نظر گرفته و زیباتر آنجاست که از خداییِ او به دور استکه بخواهد اعتبار ما را کم کند تا مشکلی از ما حل کند. در عالم عشق الهی کافیستفقط و فقط اعتبار داشته باشی؛ آن وقت است که خداوند عاشقی پیشه می کند و از قدرتبی انتهای خود در جهت رفع نیاز بنده اش عطا می کند و این درست همانند پدری است کهدر ازای خوبی کودکش مبلغی به او هدیه می دهد تا برای خود پس انداز کند. وقتی کودکنیاز به خرید وسیله بازی، پوشاک یا خوراکی دارد، نه تنها پدر از پس انداز کودکهزینه نمی کند بلکه مبلغی جدا از مبالغ را برای او در نظر می گیرد تا نیاز کودکشرفع شود و مجدد فرزندش شاد و شادتر شود. حال بدانیم و باور کنیم خدای ما خدائیستکه از هر پدر و مادر هزاران بار بر بنده اش مهربان تر است.

رسم عاشقی با خدا را هرگز باشرط گذاشتن و ما به ازا خواستن بر هم نزنیم و خود را با اندک خواسته ای راضی نکنیم،بگذاریم بندگیمان با عشق جریان یابد آن گاه خواهیم دید خداییِ پروردگارمان مرز نمیشناسد و تا بی انتها جاری می شود. قدردان زحمات سایرین که در حق ما خدمت کردند ومحبتی روا داشتند باشیم اما به هیچ کس جز خدا امید نبندیم که اگر همان خدا بخواهد،به اذن و امر او در تنگنا و سختی ها هر مخلوق و هر بنده ای در خدمت به ما قرار میگیرد و به یاری ما می شتابد.

همیشه گفتیم تکریم و تعظیمِانبیا، اولیا خدا و ائمه معصومین (س) اگر به جهت رضای الهی و تبعیت کردن از امرخدا نباشد، کفر محسوب می شود؛ چرا که تعظیم فقط شایسته مقام ایزدی است. امروز اگرما محبت و عشق به مولا امیرالمومنین داریم و او را صدا می زنیم به این دلیل است کهایشان برگزیده الهی و اُسوه صحیح بندگی و وسیله هدایت از سوی خدا هستند که بهدستور خدا مورد احترام و محبت ما قرار گرفتند تا از ایشان که معصوم و معشوق واقعیبودند، رسم بندگی و عشق ورزی را بیاموزیم و وای بر ما اگر انسانی را به خاطر خوداو تعظیم کنیم و از وجود صاحب و مالک همه چیز غافل باشیم و خدای بزرگ را نادیدهبگیریم که در چنین حالی شِرک ورزیدیم.

در هنگام قدردانی کردن نیزباید خداوند را شاکر باشیم که وسیله خیرش را به کمک ما فرستاده است. در جایی دیگرشرک ورزیدن به خدا ناامیدی از رحمت خداست. ما باید تلاشمان این باشد که هرگز بهاین نقطه نرسیم اما اگر شد و این قطع امید در دلمان ایجاد شد، باید در اولین فرصتاستغفار بطلبیم و وجودمان را به منبع خیر، امید و آرامش متصل کنیم. ما بنده خداییهستیم که ما را بسیار سفارش به دوری از کینه توزی، نفرت و خشم کرده است، پس چگونهمی تواند بر بنده اش کینه بورزد و از او متنفر شود؟

بندگان صالح و عاشق خدا همچون آقا اباعبدا. (ع) سمبل بخشش و گذشت بی کران بودند. حال تصور کنید خداوند کهخالق ایشان است تا چه حد می بخشد و می گذرد. مبنای آفرینش بشر چیزی جز عشق نبوده؛اگر نه لقمان حکیم هرگز داروی محبت را به عنوان مؤثرترین دارو بر درمان دردهامعرفی نمی کردند و بالعکس قدرنشناسی همانند نمکی است که درد هر زخم را تازه تر میکند. هر چند در سیره ائمه راهکار مواجهه با قدرنشناسی ها نشان داده شده و از انسانخواسته شده تا صبور باشد و ببخشد.

ما نیز که مدعی رهرویی کردنهستیم باید بدانیم که عمل و رفتار ما در مقابل ناسپاسی ها نباید به گونه ای باشدکه لطمه ای به دینداری دیگری وارد کند. متأسفانه بسیارند دین گریزانی که عمل افرادبه ظاهر دیندار، آنان را از روند دینداری و عاشقی به دور کرده است. اولاً سعی کنیمهرگز از این جمله انسان ها نباشیم و علاوه بر حفظ دینداری خود مراقب دینداریدیگران باشیم. ثانیاً در مواجهه با افراد دین گریز به جای امر به معروفِ لفظی، امربه معروف عملی داشته باشیم تا آنان بدانند دین اسلام، دینی بی نقص و کامل است وهنوز مسلمانان واقعی هستند که اوامر دین خدا برای آنان حائز اهمیت است.

دعا کنیم که هیچ گاه لقمهغیر حلال بر سر سفره هایمان جا باز نکند؛ چرا که همین لقمه ها می تواند اسبابگمراهی انسان را فراهم کند و از او فردی دروغ گو، بی غیرت و بی قید و بند به بار آوردکه گاهی شیطان هم با همه دشمنی اش نسبت به انسان، در مقابل آن ها زانو بزند. پیشتر گفتیم شیطان از جنیانی بود که به واسطه عبادت های بی نظیرش در مقام فرشتگانقرار گرفت و به واسطه سجده نکردن بر انسان رانده شد اما قبل از رانده شدن ازخداوند خواست تا به او فرصت عبادت دوباره و عبادات از بهترین نوع را به او بدهداما اجازه دهد تا در مقابل انسان سجده نکند و خداوند نپذیرفت. حال خدایی که چنینارزشی به انسان داده که فرشته درگاهش را به خاطر ارزش وجود انسان راند، می فرماید:اگر انسانی دروغ بگوید دشمن من است.

بی شک خداوند بهتر از ما میداند دروغ چگونه می تواند درون ارزشمند انسان ها را به فروپاشی و ذلت بکشد و زمینهگناهان دیگر را برای او فراهم کند که از آن ها خواسته تا از دروغ گویی بر حذرباشند. انسان موفق کسی است که دروغ نگفتن را از خود آغاز کند و در درجه اول به خوددروغ نگوید. به طور مثال هستند افرادی که گناهی می کنند و می دانند که خطا کردند ومرتکب گناه شدند اما خود را فریب می دهند و با تزریق دروغ به ذهن و فکرشان خود راتوجیه می کنند و شرایط را برای گناه کردن های مکرر و بدون عذاب فراهم می کنند. صادقبودن با خود در بسیاری مواقع عامل نجات انسان هاست.

بلاهای پی در پی که عالم رافرا گرفته نشانه روشنی از تَخَطی کردن انسان در قوانین الهی است. هر بار بر هم زدننظم و قانونی که خدا برای انسان وضع کرده است، مسبب پدید آمدن بلایی تازه برایآگاه تر شدن انسان و بازگشت او به نظم الهی است. بلاها نشان داده اند که همه چیزدر ید قدرت الهیست و نشانی است بر آمدن آخرامان و رسیدن انسان ها به نقطه ای کهآمدن منجی را فریاد بزنند.

فرصت ها را باید بیشتر غنیمتشمرد و بیشتر از قبل آماده بود، باید قوی تر شد و از به هم ریختگی های سطحی دوریجست و چنانچه بستر ناراحتی و عصبانیت فراهم شد به خود فرصت دهیم و به اندازهفرستادن صلواتی صبر کنیم تا عصبانیت ما فروکش کند اما اگر نتوانستیم، حداقل شهامتعذرخواهی داشته باشیم که خداوند دوستدار بندگان شجاع و با شهامت خویش است. برخیمواقع صادق بودن با خود اوج شهامت و اوج بندگی است و تنها جایی که باید ترسید، نزدخداست. این که گاهی ما علاوه بر خدا از وجود پاک و مقدس ائمه معصومین (س) هراسداریم به دلیل مقام ویژه و اختیاراتی است که خداوند به اذن خویش به آنان بخشیده وآنان را به عنوان بهترین وسیله هدایت برگزیده و ما اگر آنان را از دست دهیم بهترینوسیله و نعمت الهی برای بهتر زیستن را از دست داده ایم.

در سوره قدر خداوند به وحیشدن به انسان ها اشاره کرده یعنی اگر او بخواهد هر انسانی می تواند وحی الهی رادرک کند. بدین ترتیب که در شأن پیامبر (ص)، جبرئیل امین نازل می شود و در شأنانسان عادی، الهامات ذهنی، فکری و گاهی قرار گرفتن در مسیری صحیح و متوجه شدن مسیراشتباهی که در آن قرار گرفته بود. وقتی انسانی متکی به پروردگار شد و پناهی همچونائمه و معصومین (س) داشت، دیگر نگرانی نخواهد شد؛ مگر امتحانات پیچیده ای که تشخیصرحمانی یا شیطانی بودن آن برایش دشواری ایجاد کند که باز اگر در مقابل این مواردقرار گرفتیم و زیرکیِ مومنانه به کار گرفتیم از سد آن امتحانات نیز به سلامت گذرخواهیم کرد.

آگاه باشیم ورود شیطان گاهیدر خواب ها و خواب دیدن های ماست. قطعاً پیش آمده روزهایی که بسیار در تسلیم حقبودیم و بسیار در راه الهی کوشیدیم اما موقع خواب به جای دیدن خواب های خیر ورحمانی، خواب های شیطانی دیده ایم. شیطان همیشه بیدار است و در کمین افرادی که درمسیر درست حرکت می کنند، شیطان مدام می کوشد تا دریای آرامِ وجودِ آدمی را متلاطمو پریشان کند، گاه با ناامیدی، گاه با ایجاد خشم و عصبانیت، گاه با تضعیف قدرتتشخیص انسان ها و گاه با ایجاد خواب های شیطانی و درست اینجاست که اگر می خواهیمتسلیم شیطان نباشیم باید دل به خواب ها نسپاریم تا آن را توسط فرد امین و صاحب علمبررسی کنیم.

خداوند همیشه حامی بندگانی استکه در جهت صحیح راه می پیمایند و همیشه آنان را به سوی بهترین ها هدایت می کند اماگاهی همان انسان ها غفلت می کنند و با اصرار بر عمل یا افکار خود دچار خسران میشوند و نشانه ها را درک نمی کنند و با تصور این که خود را سپرده اند و خداوندیاریشان نکرد به عِناد و دشمنی با خدا می رسند.

دقت کنیم گاهی شیطان در وجوداطرافیان ما نفوذ می کند و ما را از رحمت خدا ناامید می کند. به طور مثال شخصی سالها به عبادت و بندگی پرداخته و در این میان از خداوند خواستار حاجتی شده اما هنوز بهخواسته خویش دست نیافته است، که یکی از اطرافیان مدام به او می گوید نتیجه این همهبندگی تو حتی برآورده شدن خواسته تو نبوده؛ پس چرا عبادت می کنی؟ آنجاست که مومنِباهوش از سپردن و توکل کردن به خدا روی گردان نمی شود و سخنِ دیگری را مایه سقوطایمانش قرار نمی دهد. سپردن و راضی بودن به مصلحت خدا عاقبت بخیری را برای انسانبه ارمغان می آورد. ان شاء ا. از جمله بندگانی باشیم که درونمان آنقدر قوی وقدرتمند باشد که هیچ کس و هیچ چیز قادر به کم کردن ذره ای از امیدمان به ذات مقدس پروردگاررا نداشته باشد. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

بسیار از عظمت خانم حضرتزهرا (س) سخن به میان آوردیم و بسیار عشق الهی را نسبت به ایشان و عشق وصف ناپذیرایشان به قدرت لایزال الهی را توصیف کردیم. بارها گفتیم تنها دلیل پذیرش توبه حضرتآدم نام مبارک حضرت زهرا (س) بود و باز گفتیم زمین و آسمان ها در کابین مهر حضرتزهرا (س) است. اما این عاشق راستین در عمر کوتاه خود در رسیدن به معبود خویش از هررنج و سختی و امتحانی عبور کرد و هرگز لب به گلایه باز نکرد. ما نیز که مدعی عشقبه این خاندان هستیم باید مراقب باشیم که در مواجهه با امتحانات هرگز لب به گلهباز نکنیم که در رسم عاشقی باید تمنا کرد و راضی بود به رضای معشوق. باید کوشید وتسلیم بود به حکمت حکیم عالم.

عاشق واقعی هم چون ائمه ومعصومین (س) در طلب یار درد و رنجی نمی دیدند، آنان هر چه می دیدند وسیله وصل بهخدا می دانستند. مبادا اعمال اندک خویش در مناجات و معاشقه ها را دلیلی بر عبورآسان از وادی عشق بدانیم. انسان هر قدر عاشق و طالب تر، مسیر رسیدن او ناهموار ودشوارتر. اینجاست که این ضرب المثل زیبا به کار بسته می شود: هرکه بامش بیش، برفشبیش تر.

در پیمودن مسیر عشق، صبر درمقابل مصیبت، صبر در مقابل معصیت و صبر در مقابل طاعت لازم و ضروریست. چه بسیارانسان های عارف و عاشقی که در سخت ترین شرایط تسلیم رضای الهی بودند و خواست وخواهش خود را نادیده گرفتند تا معبود و معشوقشان از آنان خشنود باشد. حاجت هایمانرا از خداوند بخواهیم و ائمه را واسطه خواسته هایمان قرار دهیم که اگر لب بگشایندو از خداوند برآورده شدن خواسته هایمان را بخواهند، ممکن نیست خدای کریم بر آنمُهر اجابت نزند اما اگر صلاح ما در نرسیدن و نشدن بود، راضی باشیم به آنچه که میداند و ما نمی دانیم.

عاشق واقعی کسی است که معشوقرا به خاطر معشوق بخواهد نه به خاطر خودش. اگر امروز ما حضرت علی (ع) را به خاطر اینکه ایشان فردی برگزیده و بهترین مخلوق خدا هستند بخواهیم، در شناخت عشق و به جاآوردن آن، راه صحیح را برگزیدیم و اگر ایشان را به خاطر دلِ خود بخواهیم، سخت دراشتباه و خطا هستیم. عشق برگرفته شده از دل و میلِ انسان چیزی جز هوس نیست اما عشقنشأت گرفته شده از نور الهی همان است که توانایی بخشش و گذشت به انسان می دهد و بهاو اجازه نمی دهد تا هیچ ناپاکی و هوسی را به نام عشق در حیطه دلدادگی اش واردکند. دل مخزن مهر است اما افسوس که در اغلب موارد دلمان منبع کینه، آز، حسد و کبرمی شود و از اصل و جایگاه حقیقیش دور می شود.

حضرت فاطمه (س) دختر پیامبر اسلامو نور عین آقا رسول ا. (ص) است که پیامبر در وصف ایشان می فرمایند: خشنودی من درخشنودی فاطمه است و خشم من در خشم او. حضرت فاطمه (س) همسر امیرالمومنین (ع) بودندکه در دفاع از همسر و امام زمان خود آتش و فرو رفتن میخ در بطن و وجودش را به جانخرید تا ایشان از گزند دشمن در امان باشد. حضرت فاطمه (س) همان مادری بودند که ازدامنشان آقای جوانان بهشت و اسوه صبر و شجاعت برخاست. خانم زینب کبری (س) دختریتمام عیار و کامل برای مولا علی (ع) و حضرت زهرا (س)، همسری کامل و شایسته برایجناب جعفر طیار و مادری نمونه برای دو فرزندشان که شایستگی حضور در کربلا راداشتند، بودند و در وهله ای بالاتر خواهری گرانقدر برای برادران.

امروز خانم های عزیز در هرنقشی هستند، بکوشند تا با آگاهی و ایمان راستین به آنچه الگو و اسوه ها، ما را بهآن امر کردند، جامه عمل بپوشانند و همگی بیاموزیم در خط مش عاشقی، مرز بین خواستههای برگرفته از میل انسانی و خواسته های برگرفته از عشق را بشناسیم و خود را درزمره بندگان با اعتبار و عاشق قرار دهیم تا هرگاه او را خواندیم اجابت شویم. وقتیبنده ای به نقطه وصل رسید و معصومین (س) را واسطه قرار داد، ممکن نیست خداوند اورا نشنود و نبیند. حال اتصال ایجاد نمی شود مگر به سبب میانبر عشق. هرگز نمازفراوان، دعای بسیار، گریستن مداوم به تنهایی عامل وصل نخواهند بود. آنچه به اعمالاندک ما قدرت بالا رفتن به آسمان ها را می دهد، عشق و حُبی است که در دلپروراندیم.

عشق بود که بیرون کشیدن تیریدردناک از پای مبارک مولا علی (ع) را برای ایشان سهل کرد. عشق بود که حضرت زینب (س)در مقابل عظمتِ ظاهری عبیدا. قدرت ایستادگی یافت. عشق بود که رنج مصیبت هایعزیزانِ خانم حضرت زینب (س) را برای ایشان تبدیل به گنج کرد و به ایشان شهامت وشجاعت بخشید تا نهراسند و در مقابل مردان ظالم و ستیزه جوی دوران سر خم نکنند. عشقاست که اگر در منِ کمترین اثر کند، همانند بزرگان دین خواهم توانست در رویارویی بامشکلات قد علم کنم و نشکنم.

مرگ برای بنده خالص خدا وعاشق راستین آغاز سفر و زندگی زیبای الهیست. اشتیاق انسان مومن به مرگ از لحظاتیشروع می شود که اعمال پاکش او را لایق کنار رفتن حجاب ها و دیدن عالم معنا کردهاست، پس بشتابیم به سوی عاشقانه و عابدانه زیستن و در راستای این حرکت بدانیم آنچهبر اعمال و رفتار ما مُهر تثبیت و تائید می زند، انجام فریضه نماز است. انسان هایبرجسته در زهد و پارسایی همگی بر این باورند که هر آنچه کمالات و فضایل کسب کردندهمه به سبب نمازهای صبح و ذکرهای سحر آنان است. خداوند نمازگزارانش را در هر سپیدهدم نشان فرشتگانش می دهد و به آنان فخر می فروشد، خصوصاً وقتی بنده ای پس از اداینماز به شکرگزاری و سپاس از خدای خویش می پردازد و درست اینجاست که اگر دستمان بهدعا بالا رفت، صفی از فرشتگان الهی به جهت استجابت دعای ما، آمین می گویند.

خوشبختی انسان ها در اجرایسه مرحله مهم قطعی خواهد شد:

1. فراموشی تلخی های دیروز

2. غنیمت شمردن شیرینی هایامروز

3. امید داشتن به فرداهایی روشنو زیبا

افسوس خوردن مدام برای گذشته،هیچ نتیجه ای جز افسردگی و ناامیدی در پی نخواهد داشت و یأس و ناامیدی نیز خُسرانهای جسمی و روحی فراوانی به بار خواهد آورد و زندگی و بندگی ما را به شدت تحتالشعاع قرار خواهد داد.

مبادا از جمله افرادی باشیمکه به سبب رفتار، گفتار و اعمال نادرست مان فقیران را فقیرتر و ثروتمندان راثروتمندتر کنیم. بی تردید برای خیلی از ما پیش آمده که به دست فروشی برخورد کردیمو خواستیم تا از او جنسی با تخفیف زیاد خریداری کنیم اما درست در نقطه عکس، برایخرید وارد مغازه ای شیک می شویم و نه تنها تقاضای تخفیف نکردیم بلکه به پولِبیشتری که بابت آن جنس دادیم، فخر فروختیم. چنین رفتارهای نابخردانه ای که عمدتاًدر بین افراد رایج است از جمله رفتارهای است که به ایجاد فاصله اجتماعی و مالیبسیار زیاد بین اقشار جامعه منجر می شود. گاهی افراد فراتر می روند و در این نوعرفتار نادرست به تحقیر کردن افراد دست می زنند، افراد با توان مالی کمتر را موردتحقیر قرار می دهند و افراد ثروتمند را هر قدر هم از دانش و سواد پایینی برخوردارباشند، بی دلیل بزرگ می کنند و به کبر و غرور او می افزایند. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

روزهای حرکت کاروان آقااباعبدا. (ع) از مکه به کربلاست. روزهایی که هر یک از ما به عنوان رهرو مولا بایدبسنجیم که طبق عملکردهای خود، آیا به کاروان رسیدیم و آیا دل و ورح خود را همسو وهمنوا با آنان کردیم یا نه؟ همیشه گفتیم کربلا تابلوی تمام نمایی از چگونه زیستن وچگونه بندگی کردن برای ماست. حال با خود بیاندیشیم که آیا به قدر کافی از درس هایآن در جهت بهبود زندگی و کیفیت بندگی خود بهره بردیم که بخواهیم مدعی انتظار فرجباشیم؟ بی گمان درمان همه دردها و التیام دهنده زخم های عالم، ظهور منجی عالمبشریت است اما خوب است بدانیم که برای منتظر بودن باید از مسیر کربلا عبور کنیم ودرس های آن را در لحظه لحظه زندگی خود پیاده کنیم تا شایستگیِ منتظر واقعی نامیدهشدن را داشته باشیم.

فرمایش گوهر بار آقا امامزمان (عج) است که می فرمایند: "ما اهل بیت هر جا به سختی برسیم از عمه مانحضرت زینب (س) مدد می گیریم. مگر نه اینکه حضرت زینب (س) فرمانده سپاه آقا امام حسین(ع) در هنگام شهادت برادر بزرگوارشان و حرکت کاروان اُسرا از کربلا تا شام بود. مگرنه اینکه زنده نگه داشته شدن کربلا تماماً منوط به ایستادگی و صبر حضرت زینب (س) بود؛پس باید برای منتظر واقعی شدن، از بانوی کربلا رضایت نامه عشق داشت. می شودبا شناخت از کربلا و کربلایی زیستن در صف یاران ناب حضرت مهدی (عج) ایستاد و درعالم آخرت زمانی که اندوخته هایمان را بررسی می کنند، از اهل بیت رسول خدا بخواهیمکه ما را شفاعت کنند و به خدا عرضه کنند او از ماست.

وقت نماز بهترین فرصت برایدریافتِ شایستگی، جهت قرار گرفتن در کاروان آقا اباعبدا. (ع) است. می شود هر باربا خواندن نمازی زیبا و قوی تر، از خود بنده ای لایق ساخت. هدف از برپایی واقعهعاشورا چیزی جز زنده نگه داشتن دین خدا و اقامه نماز که ستون دین است، نبوده است. پسباید در کنار عشق، همت و اراده کرد تا مطابق با دعای زیبای حضرت رسول (ص) عافیت وعاقبت در دو عالم نصیبمان شود. دقت کنیم منظور از عافیت تنها سلامتی جسم نیست بلکهزندگی سالم داشتن از هر جهت و محتاج خلق نبودن را مدنظر قرار می دهد.

همه نعمات آفریده شده تاانسان ها بهره ببرند اما اگر حضرت علی (ع) خطاب به دخترشان حضرت ام کلثوم (س) میفرمایند: "تاکنون دیده ای پدرت با دو خورش افطار کند؟" به این دلیل استکه ایشان امیرِ دین اسلام بودند و چنین امیر و فرمانده ای بی شک غوط غذایش با ضعیفترین انسانِ امت پیغمبرش برابر است تا همیشه حال گرسنگان و درماندگان را بداند. مولایما همان بزرگ مردی بود که اگر چه امیر و سرور عالمیان بود اما در گرمای طاقت فرسایعربستان درخت نخل می کاشتند و کشاورزی می کردند تا نیازمندان گرسنه نمانند.

آفریدگار بخشنده ما به همهاهل زمین فرمودند: "بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید و به یاد درماندگانباشید". هم چون پروردگار خود بخشنده باشیم، صله رحم کنیم و از نعمت هایی که دراختیار داریم به دیگران ببخشیم، قدری گذشت کنیم و علاوه بر دیگران، خود را نیزببخشیم. پایبندی به مسائل اخلاقی، تعهدات، نماز و خلوص برگرفته از قلب انسان هاهمگی در مرتبه بندگی ما مؤثر است. اینکه بدانیم ظلم نکنیم و به دیگران اجازه ندهیمبه ما ظلم کنند و اینکه کینه در دل راه ندهیم و لغزش و اشتباه دیگران را ببخشیم واینکه در لحظه قدرت تشخیص داشته باشیم و اولویت را قبل از خویش به امر الهی دهیم،از نشانه های بارز رهرویی ماست. مولای ما نیز همیشه اولویتشان دستور خدا و فرامینکلام الهی بود. بی تردید اگر مولا اولویتشان را در جنگ با عمروعاص خشم الهی قرارنمی دادند، هرگز عمروعاص فرصت نمی یافت تا فرار کند و با مکر و نیرنگِ خود در دینخدا خِلل ایجاد کند.

چنانچه بتوانیم خود را بهگونه ای رشد دهیم که روش ائمه و معصومین را زندگی کنیم نه تنها دین گریزی اتفاقنمی افتد بلکه محبوبیتِ دین اسلام به قدری بالا می رود که افراد مشتاقانه به سمتمسلمان شدن و آموختن از دین پیش می روند. خداوند هرگز نخواسته تا انسان ها بهاجبار دین را بپذیرند، چنان که در قرآن می فرماید: (لا اِکراهَ فی الدّین). بنابراینمعصومین نیز هرگز انسانی را وادار به پذیرش دین خدا نکردند؛ خواه با شمشیر، خواهبا خشونت و جبر. ماندگاری دین در گرو شناخت و آگاهی ماست و نه در گرو تعصبکورکورانه ما. خدای بی نیاز و معصومین بزرگوار نیازی به شیعه شدن ما انسان هاندارند، این ما هستیم که با پیوستن به برگزیدگان خدا و شناخت قوانین الهی میتوانیم حد کمال انسانیت را طی کنیم.

خداوند دوست دارد بندگانشعلاوه بر ایمان آوردن، بدانند که چگونه از نعمات الهی بهره ببرند:

-یعنی بدانند که خداوندزیبایی را دوست دارد پس به حد تعادل زیبا بپوشند و همواره آراسته و پاکیزه باشند.

-یعنی بدانند که خداوندبندگان امانتدار را دوست دارد پس با خوردن و آشامیدن صحیح، به خود و سلامت جسم وروان خود اهمیت دهند.

-یعنی بدانند خداوند دوستدارد بندگانش از شناخت، آگاهی و علم روز برخوردار باشند.

-یعنی بدانند خداوند دوستدارد بندگانش شاد و امیدوار باشند و به دیگران شادی و امید ببخشند.

پس بیاموزیم که در اسلامآوردن به همان میزان که باطن و درونیات انسان مهم است، ظاهر او نیز حائز اهمیتاست. کمی تلاش کنیم و علاوه بر تکالیف الهی بر تکالیف رهرویی خود پایبند باشیم تازمان سفر از این سرا به سرای ابدی آسوده و با خاطری مطمئن، بال بگشاییم کهتوانستیم در این دنیا هم عاشق باشیم و هم انسان.

خداوند کریم و بخشنده استاما وقتی در عالم برزخ می خواهد به حساب بنده اش برسد، ابتدا نماز او را ارزیابیمی کند که اگر اهل نماز باشد سایر خوبی هایش را بپذیرد و اگر نه هیچ یک از آن هارا نخواهد پذیرفت. وقتی نمی خواهیم ابتدایی ترین و اصلی ترین اَمر الهی که اداینماز است را انجام دهیم، چگونه می توانیم خود را رهرو و شیعه مولا بدانیم؟! پس قدریتلاشگر باشیم و از غفلت ها خصوصاً غفلت در نماز صبح بپرهیزیم که هر آنچه خیر،آرامش و اعتبار است در زمان سحر و وقت نماز صبح است و بس.

اگر ادعای عاشقی بر خاندانرسول خدا را داریم باید اهل بخشش نیز باشیم و زحمات گرانمایه خویش در راه مولا رابه بهای ناچیزِ کینه توزی و دل شکستن به هدر ندهیم. عشق بسته به قدرت جسم، سن وجنسیت انسان ها نیست، معشوق عاشقانش را مدام محک میزند و آنان را غربال می کند. عشقحضرت رقیه (س) را در نظر بگیریم. او کودکی سه ساله و مصیبت دیده بود اما سختی،گرسنگی، تشنگی و ضربات تازیانه نتوانست از عشق او کم کند و او را محتاج لقمه حرامیاز دشمن کند. عشق به انسان صبر و آرامش می بخشد. عشق به انسان قدرت و توانایی میبخشد. عشق بر اراده انسان می افزاید و او را در مسیر صحیح قرار می دهد. پس بانوشیدن جرعه های عشق از سرچشمه پاک نماز، بر عشق و حُب خود بیفزاییم تا مشمول دعایرسول خدا (ص) شویم؛ یعنی به عافیت و عاقبت بخیری برسیم و رستگار شویم. والسلام


بسم ا. الرحمن الرحیم

دیدگاه قوی وسیعی می خواهدکه بتوان در ایام عزای آقا امام حسین (ع)، صحابه و اولاد پاکشان با شناخت، شعور وبه دور از احساسات عزاداری کرد. هرچند اتفاقات تلخِ واقعه عاشورا احساسات هرانسانی را برمی انگیزد اما در هر یک از اتفاقاتی که پیش آمد و حماسه کربلا را رقمزد، درس ها و حکمت های بی شماری نهفته است.

به طور مثال در شهادت حضرتعلی اصغر (ع) و جنایت فجیع و تکرار نشدنی حرمله در پرتاب کردن تیر سه شعبه و تشنگیلبان کوچک آن حضرت، قطعاً چشمان گریان می شوند و قلب ها تکه تکه اما وقتی با دقتدر این ماجرا می نگریم و می بینیم که به مدد خدا قطره ای از خون گلوی حضرت علیاصغر (ع) بر زمین نمی ریزد و این خون به توسط دستان آقا اباعبدا. (ع) به آسمانپرتاب می شود و یا این که در دفن این شیرخواره بزرگوار، نوزاد در هیچ مکانی جزسینه پدر آرام نمی گیرد و در عین حال با قرار گرفتن حضرت علی اصغر (ع) بر سینهمبارک پدر، ایشان نیز خون جاری شده از جسمشان که هرگز متوقف نمی شده است، بند میآید؛ به یقین می رسیم که حرف هایی عمیق و تأثیرگذار از رسم عاشقی با معبود در اینماجراها نهفته است که از برانگیختن احساسات به مراتب بالاتر است.

بارها گفتیم ما می توانیم درمسیر رهروی خود عامل به اعمالی باشیم که در آن فرد یا افرادی از ما الگو بگیرند ویا به سبب کاری که برایشان انجام دادیم باری از دوششان برداریم و یا در تغییرنگرششان به سمت نیکی ها و مسیر مولا علی (ع) مؤثر باشیم؛ آن وقت است که دعا یکی ازاین افراد می تواند ذخیره ای تمام نشدنی را برای آخرتمان به ارمغان آورد.

پیش تر گفتیم در دفاع از دینمبین اسلام و شیعیان باید از سطحِ اطلاعاتی بالایی برخوردار باشیم تا بتوانیم درنقدهایی که به اسلام و شیعه می شود، پاسخی کوبنده و قاطع داشته باشیم اما بر حسبموقعیت هایی که هر یک به واسطه زندگی ماشینی داریم و حصول این آگاهی برایمان سختاست، می توانیم با عمل به فرامین و تقویت صفات نیک و قوی در خود چنان رفتار کنیمکه دیگران بدون شنیدن سخنی از ما جذب دین و راه ما شوند.

واقعه دشت نینوا و رویاروییآقا اباعبدا. (ع) با سپاه بی شمار دشمن نه به سبب کسب مال و حکمرانی بود و نه بهسبب ناچار شدن آقا اباعبدا. (ع) در پذیرش جنگ و عدم توانایی ایشان در گریز ازاین جنگ بود. آقا امام حسین (ع) در ابتدا که به سرزمین نینوا می رسند، زمین کربلارا خریداری می کنند و سپس در آن خیمه برپا می کنند. از سوی دیگر همسر آقا امامحسین (ع) بانویی ایرانی بودند و ایشان می توانستند به واسطه این خویشاوندی راه کجکنند و وارد ایران شوند اما حماسه کربلا رازی با شکوه و عظمت در سینه داشت و آن عهدو پیمانی بود که آقا اباعبدا. (ع) در روز اَلست با خدا بست و در پاسخ به خدابرای این بلای عظیم بلی گفت و همراه با شریک خود خانم حضرت زینب (س) به استقبال ازاین عشق بازی بی نظیر با حضرت حق رفت.

وای بر آنانی که پیرو جهلی کهبه دین اسلام دارند، معتقدند که اسلام هرگز به ن بها نداده و آنان را از بسیاریعملکردها محروم کرده است. اگر این چنین بود پس چگونه شراکت عهد و پیمانِ کربلا بهخانم حضرت زینب (س) واگذار می شود و چگونه یک زن و یک مادر در لحظه لحظه کربلا وپس از آن، محکم و استوار و به دور از ضعف و ناتوانی می ایستد و از نهال اسلاممراقبت می کند و خون عزیزانش را برای آبیاری این نهال با همه وجود هدیه می کند. استقامتبانو به قدری بالا بود که علیرغم همه مصیبت و سختی ها در مقابل دشمن نشکست ولی رنجو دشواری ها در چهل روز پی در پی چنان موهایشان را سپید و کمرشان را خم کرد کههِنده در خرابه شام ایشان را نشناخت. گریستن های ما باید از حیثِ عظمت اینبزرگواران باشد؛ چرا که با حداقل امکانات، حداکثر توانمندی و شجاعتِ خود را نشاندادند.

گوشه ای از عظمت کربلا در شبعاشورا بود، آنجایی که از جانبِ شمر برای آقا ابالفضل العباس (ع) امان نامه می آیدو ن در خیمه همگی با شنیدن این مسئله ندای وااای عباس سر می دهند اما آقا اباعبدا. (ع) امام بودند و راهبر دین خدا، پس آقا ابالفضل العباس (ع) را به خیمهشان خواندند تا به ایشان اختیار انتخاب دهند. آقا ابالفضل العباس (ع) در نهایت شرم،حیا و غیرتِ والا از آقا و سرورشان می خواهند که بفرماید مگر چه قصور و کوتاهی ازمن سر زده که می خواهید مرا از درگاهتان برانید؟

در همین لحظه جلوی دیدگانحضرت زینب (س)، آقا ابا عبدا. (ع) برادر خویش را در آغوش می کشند. پس از آن هردو برادر به بیرون خیمه می روند و آقا ابا عبدا. (ع) می فرمایند: ابالفضلم از تودرخواستی دارم. آقا ابالفضل (ع) با رویی گشاده می گویند: قریب بر سی سال است که درانتظارم شما از من چیزی بخواهید و بر من اَمری کنید. آقا امام حسین (ع) می فرمایند:خوب می دانی که فردا همه ما به شهادت می رسیم و اهل حرممان به اسارت دشمن می روند.در کارزار جنگ منعطف تر بجنگ و عرصه را بر دشمن تنگ نکن تا پس از ما، آنان عرصه رابر ن و کودکانمان تنگ نکنند.

آقا ابالفضل العباس (ع) سرآمداخلاق، ادب، وفا، دلاوری، جنگاوری، زیبارویی و زیباخویی بودند. ایشان از کودکی مشکبر دوش در کوچه های مدینه سقایی می کردند و آب را رایگان در اختیار افراد میگذاشتند. بی شک اگر ادیان دیگر هم چون ابالفضلی در مرام و مسلکشان داشتند، چنانسرمایه گزاری مالی و فرهنگی می کردند تا ایشان را به بشر و بشریت معرفی کنند و برداشتن هم چون ابالفضلی افتخار می کردند اما افسوس که ما در شناخت از ایشان بهاندکی بسنده کردیم. در زمانه ای که ن تحت الامر بی چون و چرای شوهرانشان بودند،حضرت زینب (س) شرط ضمن عقدشان را دیدار برادر و امام خود قرار می دهند و از بهانهگیری مُسَلَم و واضح برای شرکت نکردن در عهد و پیمانشان حذر می کنند تا قَبِلتُخود را در میدان نبرد بین حق و باطل تحقق بخشند.

اگر باور و یقین ما این باشدکه دنیا فانی است و گذرا و این محل تنها محلی برای آزمایش و امتحان است، اگر باورو یقین ما این باشد که در عالم عشق هر دادنی از دست دادن نیست، آن گاه درک بیشتریاز گذشت هایِ شریکان کربلا خواهیم داشت. فرض کنید اگر در رویارویی جهانگرد یهودیبا آقا امام حسین(ع) ماجرا بالعکس بود و رهبر یهودیان چنین قدرتمندانه به جنگ دشمنمی رفت و از عالَمی فراسوی دنیا سخن می گفت، بی تردید امروز یهودیان آثارگرانبهایی (در قالب فیلم و کتب بسیار) از این عظمت، رشادت و ایثارگری ها بهجهانیان ارائه می کردند.

می شود با درایت چنان شیعهرا معرفی کرد و عاشورا را به جهانیان شناساند که همگی با میل و رغبتی فراوان بهسوی این مکتب انسان ساز بیایند. شیعه مگر معنی و مفهومی جز حمایت و یاری ضعیفاندارد. شیعه مگر معنی جز زندگی آقا امیرالمومنین (ع) دارد که ساده می زیستند وهمواره یار و یاوران ضعیفان بودند. ما باید آنقدر علی گونه زندگی کنیم که دیگرانبرایشان سوال ایجاد شود که این مسلک و مرام پسندیده، این رفتارها و گفتارهای صحیحبرگرفته از چه مذهب، گرایش یا اندیشه ایست؟ آن وقت است که ما نه به زبان بلکه بهعمل امر به معروف کردیم و رهرویی خود را ایفا کردیم.

امروزه بسیاری از انسان هایدین گریز علت دور افتادن از دین را طلب آزادی می دانند، در حالی که معنایی ازآزادی نمی شناسند. مگر نه اینکه اسلام دینِ اختیار و انتخاب است. خداوند از انسان هاخواسته حتی اگر مایل به انجام گناه یا اشتباهی هستند، حداقل حق دیگران را رعایتکنند.

در زمان رسول خدا (ص) بهایشان اطلاع دادند زنی بدکاره در فلان منزل زندگی می کند، آقا رسول ا. (ص)، حضرتعلی (ع) را به منزل او می فرستند تا صحت قضیه روشن شود. آقا امیرالمومنین (ع) بهمحض ورود چشمان خویش را می بندند و هنگام خروج چشمانشان را می گشایند و به حضرترسول (ص) عرضه می دارند، من از زمانی که رفتم تا بازگشتم چیزی ندیدم و بدین ترتیبآبروی آن زن را حفظ کرده و قُبح قضیه را نگه می دارند تا آن زن فرصت بازگشت و توبهرا داشته باشد.

دین اسلام به ذره ذره اعتبارو شأن انسان ها اهمیت قائل است و به راحتی اجازه نمی دهد شخصیتی نزد دیگری خرابشود. آنچه نمی دانیم و به آن یقین نداریم را بازگو نکنیم؛ چرا که تهمت محسوب میشود. و آنچه را می دانیم و از آن یقین حاصل کردیم را بازگو نکنیم تا آبروی کسی بهدست ما نریزد. اگر می توانیم از طریق صحیح دیگران را ارشاد کنیم و اگر نه دعاگوباشیم تا هدایت شوند.

مگر حضرت زینب (س) در خرابهشام هِنده را مؤاخذه کرد یا زحمات گذشته حضرت زهرا (س) در حق هِنده را به او بازگوکرد؟ ایشان در نهایت ادب و تواضع خطاب به هِنده فرمود: مگر یاد نگرفته بودی که نزدمهمان جایی بالاتر ننشینی و این چنین او را راهنمایی می کنند و ایشان را به تربیتگذشته اش ارجاع می دهند. هِنده وقتی متوجه می شود حضرت از اهالی مدینه هستند از اوسؤال می کنند: آیا از حسینِ فاطمه (ع) با خبری؟ حضرت زینب (س) نیز می فرمایند: خوبدر چشمان این کودک بنگر تا پاسخ خود را بیابی. آن هنگام هِنده حضرت را می شناسد وبه دست و پای ایشان می افتد و متوجه می شود سرِ از قفا جدا شده ای که نزد یزید چوبخیزران می خورد، سر طبیب اوست.

نمازِ به موقع بهترین درسِعملی است برای نشان دادن حقانیت دین و مذهبمان. هر قدر هم درگیر هیاهو و ظواهر ایندنیا باشیم می شود با عملی به جا دیگران را تشویق به دین خدا کرد. حضرت زینب (س) باسخن به موقع، سکوت به جا، نشست و برخاست و صبر صحیحِ خود در دفاع از دین خدا کمتراز شریک دینش زحمت نکشید. عین حقیقت است که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.

بانو حضرت زینب (س) پیام آورکربلا بودند برای همه اعصار و برای همه اهل عالم. عاشقی و بندگی را باید از آنانیآموخت که می دانستند در صحرای نینوا به خون کشیده خواهند شد و عزیزانشان به اسارتخواهند رفت اما در سکوت شب صدای زیبای صوت قرآن، ملکوتیان و ان را به شگفت وتحسین وا می دارد و این هم درسی است برای شیعه که در سختی و تنگناهای زندگی همانندامام شهیدشان به کلام خدا پناه آورند و دل با یاد او آرام کنند. صدای صوت قرآن بودکه بارها از جنیان، جن های مسلمان پدید آورد. اهالی کربلا و عاشورائیان عاشق، هرعمل و کردارشان دایرةالمعارف دروس است.

در خرابه شام درس عهد و وفایبه عهد فراوان بود، زمانی که رقیه (س) سه ساله به یقینِ عهد با پدر تا شامایستادگی کرد و هم زمانی که رقیه (س) با همه غم و اندوهش با دختری از اهالی شامدوست می شود و او در هنگام شب غوط غذایش را برای رقیه نگه می دارد تا در رسم رفاقتو دوستی کوتاهی نکرده باشد. درک و فهمِ انسان ها بسته به سن و سال آنان نیست. میشود دختری کم سن و سال بود و در دوستی همانند دختر بازرگان شام با وفا بود.

آن شب ظلمانی و غمناک رقیه (س)در کنار سرِ پدر برای همیشه آرام گرفت و دست در دست پدر به جایگاه والا و ابدیشرفت اما دختر بازرگان فردای آن شب به خرابه آمد تا با رقیه بازی کند و غذای دیشبخود را با دوستش بخورد که از زبان عمه زینب (س) متوجه می شود که دیگر رقیه (س) نیست.ماندگاریِ رفتار عارفانه دختر بازرگان چنان بود که پس از هزار و چهارصد سال اکنوناز او به نیکی سخن به میان می آوریم و این درست همان شعور حسینی است کهباید جایگزین شور حسینی شود تا علاوه بر زنده نگه داشتن محرم، ما را نیز به رُشدبرساند.

بزرگ ترین ویژگی خاندان آقااباعبدا. (ع) صداقت با خودشان بود، به همین دلیل است که نام و یادشان پساز گذشت هزاران سال این گونه رعشه بر دل و جان آدمی می اندازد. امام حسین (ع) تماماًگذشت تا اسلام و قرآن درست و کامل به دست ما برسد اما آیا ما امانتدار خوبی هستیم؟آیا قدرشناس این گذشت بزرگ بودیم؟ آیا مسئولیت هایمان را شناختیم و در جهت رشددرونمان گام برداشتیم؟ فخر بفروشیم بر این دارایی بی انتها و مدد بگیریم از او کهمعنای حقیقی عاشقی بود. والسلام.


بسم ا. الرحمن الرحیم

آقا امیرالمومنین (ع) شهیدمحراب بودند. شهادتی که در آخرین نفس به زبانِ عمل و نه به زبانِ سَر، اعلام کردندکه نماز اصل و اساس دینداری و عاشقی است. نماز پایه بندگی است که اگر نبود آقاامام حسین (ع) در شرایط جهاد و جنگ هرگز به نماز نمی ایستادند و یاران با وفایشانهم چون زهیر را به واسطه محافظت کردن از نمازگزاران ظهر عاشورا از دست نمی دادند. نمازخواندن خصوصاً در سحرگاه و ادای نماز صبح چنان برکت و ثمرات بالایی را شامل حالبنده می کند که نمی توان آن را برشمرد.

 ثمرات روحی و روانی، ثمرات جسمی و فیزیکی، ثمراتمالی، ثمراتی چون استجابت دعا و گاهاً پدید آمدن معجزات همگی در سحرگاه و آرامش بیمثال آن رقم می خورد. برخاستن از رختخواب به نیت خواندن نماز صبح، ارتباط مستقیمبا تقویت اراده و اعتماد به نفس انسان ها دارد. از خواندن نماز صبح غافل نشویم حتیاگر قرائتی اشتباه داشتیم، مطمئن باشیم همین که برخاستیم، محکم ترین مقاومت را درمقابل وسوسه های شیطان داشتیم.

روایت است در گذشته های دورپسر تاجری به شدت بیمار می شود و همه اَطِباء از معالجه او ناتوان می شوند. درویشیدر حال گذر از آن حوالی متوجه موضوع می شود و از تاجر می خواهد که این بار پسر رابه دعای او بسپارد. تاجر قبول می کند و درویش را به بالین پسرش می برد و با دعایاو پسر شفا می یابد. پس از چندی تاجر قصد می کند به پاس محبتی که درویش در حق او وپسرش داشته است، طرز صحیح قرائت دعا و سوره را به او بیاموزد، هنوز به اولین آیهنرسیده بود که خبر رسید پسر تاجر از پشت بام افتاده و از دنیا رفته است.

بدانیم خدای کریم ما، میخواهد بنده به اصل بپردازد و دل و جانش را به او وصل کند نه اینکه آنقدر غرق درحاشیه ها شود که از اصل فاصله بگیرد. درست است که خواندن دعا یا ادای نماز نیازمندتلفظ صحیح و درست کلمات است اما برخی به قدری خود را مشغول آن می کنند که اینوسواس آن ها را از ادای نماز بر حذر می دارد و یا آن که توجه، عشق و نیت پاک را درآنان می کُشد و فقط به یک مسیر معطوف می شوند. شعر گویا و زیبای موسی و شبان نیزاشاره مستقیم بر رحمانیت خدا دارد که خداوند بنده را با دل پاک و عاشق می خواهد،هرچند این عشق در قالب کلماتی ساده از زبان چوپانی باشد.

سجده فراوان آقا امام سجاد (ع)و عبادات طولانی آقا امام موسی کاظم (ع) در پشت میله های زندان همگی نشان از اهمیتنماز و ایجاد ارتباط با معبود دارد. باور کنیم در پَسِ هر تکلیفی حکمت هایی عمیقنهفته است که در جهت ساخته شدن انسان بسیار مؤثر است. وقتی تکلیف می شویم که در شیرینترین لحظات از خواب برخیزیم، بی شک موهبت هایی را برایمان به ارمغان خواهد آوردوگرنه خداوند هرگز دوست ندارد، بنده اش را آزار دهد.

ادای فرایضی هم چون نمازخصوصاً نماز صبح اعتبار الهی ما نزد پروردگارمان را بالا می برد. حضرت رسول(ص) فرمودند: "اجازه نداریم کسی را که حتی یک بار در حال نماز دیدیم، بی نمازبخوانیم". پس کسی که نماز صبحش را ادا کرده ولی به علت شرایطی نماز ظهرش بهقضا رفته را نمی توان بی نماز خواند. چنین فردی مورد مغفرت الهی ست؛ چرا که درخواندن نماز صبح خود کوشیده و شاکر خدا بوده است؛ بنابراین خداوند فرصت های دوبارهای را برای او در نظر می گیرد.

عاشق واقعی عشقش را به چندصحبت خلاصه نمی کند، او در عمل و اجرای فرامین چنان مشتاق عمل می کند که معشوقمیزان عشقش را بداند. نماز صبح اوج تسلیم یک بنده در مقابل پروردگارش است. وقتیادعای عشق اهل بیت رسول خدا را داریم، باید بدانیم که آن بزرگواران نماز را اولویتبندگیشان می دانستند و هرگز در هیچ شرایطی برای خودشان و امتشان معافیت بی مورد درانجام فریضه نماز را لحاظ نکردند. سخن بیهوده و تفکر نادرستی است که برخی فکر میکنند عاشقان مولا علی (ع) نیاز به خواندن نماز ندارند؛ چرا که مولایشان این وظیفهرا انجام داده و دیگر نیازی به انجام آن نیست. هر انسانی برای رشد یافتن مکلف بهانجام نماز است.

ایام محرم از جمله ایام دعاو توسل است اما باید توجه کرد که برای دعا و توسل هم نیاز به اعتبار داریم وهمانطور که گفتیم اعتبار به دست نمی آید مگر با انجام فرامین الهی. در دعاکردن همانند حضرت زهرا (س) باید وسعت نظر داشته باشیم و فقط به دعا برای خود وعزیزانمان بسنده نکنیم. وقتی که در دعا کردن بخل نمی ورزیم و قبل از خود برایدیگران دعا می کنیم، موج مثبت دعا قبل از اینکه به دیگران برسد به ما می رسد.

گذشت ها و بخشش های ناب حضرتزهرا (س) اتفاق افتاد تا بیاموزیم که در نیکی کردن باید شتاب کنیم و برخی نیکی هارا آشکارا انجام دهیم تا همگی بدانند می شود با کمترین ها، بهترین بخشش ها را کردو به نگاه و رحمت الهی امید داشت و از بخشیدن نهراسید. خدای ما خدایی است که ازنهان و آشکار با خبر است. او می داند و می شنود ندای دلی را که می خواهد ببخشد امانمی تواند و در دل آرزو می کند کاش می توانستم چنین کنم. اینجاست که خداوند نیتزیبای او را به حساب عمل انجام شده در نامه عملش درج می کند.

آن کسی که دل به دل شکسته ودرد کشیده حضرت زینب (س) می دهد و آرزو می کند کاش در کربلا بودم و هم پای شما درتسکین درد یتیمان و اسیران می کوشیدم، اجری والا دارد اما همه این ها منوط بهداشتن یک جواز ورود به نام نماز است. قطعاً کسی که نماز بخواند و دستورالهی را اجرا کند، سایر اعمالش خواه نیتِ دل باشد یا عمل به او در جهت داشتن زندگیو آخرتی بهتر کمک می کند.

تو اول بگو با کیاندوستی                                     پس از آن بگویم که تو کیستی؟

آیا ما به جایی رسیدیم کهادعا کنیم که با خدا دوست هستیم تا به عنوان عبد واقعی در آسمان ها شناخته شویم ومشمول رحمت خاص خدا باشیم؟ در حالت عادی خداوند رحمت عام خود را شامل حال همهموجودات می کند اما اگر می خواهیم ویژه ترین بنده باشیم باید ویژه تر بندگیِ خودرا به اثبات برسانیم.

باقیات صالحات گاهی در قالبیک کلمه، حرف یا امر به معروفی صحیح است. کسی که تحت تأثیر سخن یا عمل ما، عملش راالهی کند، در ازای هر عملِ نیکش اجری برای ما در نظر گرفته می شود و بدین ترتیبسود سرمایه مان افزایش می یابد.

شیطان دشمن آشکار و آگاهانسان است و بر نقاط مثبت و ضعف ما واقف است، همیشه از مسیر انحراف و منفی ما رادعوت به گناه و لغزش نمی کند، گاهی با ورود به خواب ما و خواب دیدن ها به دشمنی باما بر می خیزد. "پسر نوح با بَدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد." شیطاننقطه ضعف پسر نوح را شناخت و از این راه او را دعوت به کفر و بی ایمانی کرد.

دین و مذهب، عشق و علاقه مابه خاندان نور باید با افزایش اطلاعات به روز شود تا قدرت تشخیصمان افزایش یابد وشیطان قادر به نفوذ و گمراهی ما نشود. نمی شود ادعای ایمان و عشق کرد و بدون تلاشنشست تا ایمان باقی بماند. آنچه از حضرت ابالفضل العباس (ع) با وجود امان نامه یاروفادار ساخت، عشق به خدا و باورهای عمیقش بود و آنچه از حضرت رقیه (س) که گرسنه،خسته و رنجور بود، دختر وفادار به عهد و پیمان ساخت، آگاهی از جایگاه بی نظیرش درسرای ابدی بود. ما نیز می توانیم عاشق راستین شویم و از همه این موهبت ها برخوردارشویم اما باید بخواهیم و در مسیرِ خواستن، هر گام سخت و دشواری را برداریم و ازباور و ایمانمان فاصله نگیریم.

دیدگاه ضعیف و بیمارگونهایست که برخی انسان ها همه چیز را برای خود می خواهند و برایشان رنج و غم دیگرانکوچک ترین اهمیتی ندارد. فرمایش آقا امیرالمومنین (ع) است که "آنچه برای خودمی پسندید برای دیگران نیز بپسندید و آنچه برای خود نمی پسندید برای دیگران نیز نپسندید".مطمئناً کسی که در بروز بیماری و گرفتاری ها از خدا می خواهد خودش در امنیت باشد وبرایش ابتلای دیگران کمترین اهمیتی نداشته باشد، در رنج، سختی و دردی که دیگریمتحمل می شود، شریک است.

مومن در دعا و درخواست کردنباید زیرک و باهوش باشد. باید از خدا، خدا را خواست تا به واسطه درخواست، خدایبزرگ همه نعمت ها که زیر مجموعه این درخواست است به زندگی ما ورود پیدا کند و یا اینکهبه سبب درخواست خدا از خدا، آنقدر قوی شویم که داشتن ها و نداشتن ها آزارمان ندهد.

کربلا مکان به مکان و لحظهبه لحظه اش درس دارد. دائم گلایه می کنیم و دست به دامان حضرت زینب (س) می بریم؛در حالی که ذره ای از مرام و مسلک این بزرگ بانو را درک نکردیم که اگر می شناختیم،می دانستیم که ایشان با وجود آن همه مصائب هرگز لب به گلایه نگشودند و مشکلاتشانرا جز درِ خانه خدا نزد هیچ کس نبردند و صبر پیشه کردند.

خداوند در قرآن بارها فرمودهاست صابران را دوست دارد و تأکید بر صبر و صلاة (نماز) تواماً داشته اند. حضرتزینب (س) و حضرت عباس (ع) که بر آن ها توسل می کنیم اسطوره صبر، اخلاق و وفای بهعهد بودند اکنون خود را محک بزنیم که چقدر در مسلک آنان رسم عاشقی و عابدی آموختیم؟و چقدر از ایشان مدد طلبیدیم و توقع داشتیم؟

متأسفانه در اثر کمترینناملایمات بهم می ریزیم و مهر و مهربانی و گذشت را به دست فراموشی می سپاریم. پایبنداصول اخلاقی که این بزرگواران به ما یاد دادند، باشیم تا هرگاه در سختی و مشقت بهدرِ خانه شان رفتیم، با روی سپید و غنی بازگردیم. در ادای حقِ علمدار کربلا قدمیکوچک برداریم و هرگاه لبان تشنه مان را با آب گوارا سیراب کردیم علاوه بر سلام برسیدالشهداء (ع)، سلامی بر آقا ابالفضل العباس (ع) هدیه کنیم. باشد که تا ابد زیرپرچم این بزرگ مرد عالم، بندگی کنیم. والسلام


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

پژوهشکده مجازی طراحی صنعتی ایران saicredultau SEO and Pandas پیله ی تنهایی wacurtico ++ به روز ++ depnerecma شهر اسکول بازی مرجع معرفی تکنلوژی های روز دنیا خاطرات یک برگ